بازرسان آژانس اتمی روز سه شنبه طی سفر خود به ایران بار دیگر از تأسیسات هسته ای این کشور بازدید بعمل آورند. امید بسیاری به نتیجه بخش بودن این سفر بسته شده بود. جلیلی، رییس هیأت مذاکره کننده ایرانی، اعلام کرده بود که این بار با آژانس اتمی همکاری های لازم انجام خواهد شد. این مسأله می توانست تأییدی بر عدم خواست ایران دایر بر دستیابی به سلاح اتمی باشد. هدف از این سفر بازدید و بازرسی مجموعه نظامی پرچین در نزدیکی پایتخت این کشور بود. دستگاه های اطلاعاتی غربی به این مظنون اند که در این مجموعه، آزمایشاتی در رابطه با انفجارهای هسته ای در اتاقک های مخصوص ضدانفجاری انجام می شود. برخلاف وعده داده شده از سوی حکومت جمهوری اسلامی، امکان بازدید از این مجموعه نظامی فراهم نگردید. چندی است که نسیم جنگ در خلیج فارس وزیدن گرفته و روز به روز تقویت می شود و لحن کلمات نیز به مراتب ستیزه جویانه تر شده.
نزدیک به ۶۰ درصد افکار عمومی در آمریکا طرفدار بمباران تأسیسات هسته ای ایران است. معاون فرمانده ستاد مشترک نیروهای مسلح ایران تهدید به حملات بازدارنده علیه “کشورهای مستکبر” کرده که منافع حیاتی ایران را به خطر می اندازند. مقامات آمریکایی محتاطانه تر عمل می کنند. ژنرال دمپزی، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، اعلام کرد که تلاش ارتش اسراییل جدا از اینکه از لحاظ فنی بسیار مشکل و نتیجه آن نامعلوم است، پیامدهایی در زمینه ایجاد بی ثباتی در منطقه خواهد داشت. او از نگرانی خود درخصوص ورود آمریکا به این ماجراجویی که کنترلی روی آن وجود ندارد خبر داد. بسیاری از سیاستمداران، ازجمله جمهوریخواهان، خواستار حمله فوری هستند. آنها مدعی اند که این تأخیرها به ایران زمان لازم را می بخشد تا نه تنها به تولید بمب ادامه دهد، بلکه دیگر تأسیسات اتمی خود را نیز به زیر زمین منتقل کند تا نسبت به بمب “نفوذگر مهمات انبوه” که ۱۵ تن وزن دارد آسیب ناپذیر شوند. این بمب برای مبارزه علیه تکثیر اتمی توسط کره شمالی و ایران ساخته شده است.
مقامات ایرانی نشان داده اند که وارثان راستین اجداد پارسی خود هستند که درواقع درخشان ترین تاریخ را در زمینه تجارت و بازرگانی داشته اند؛ اقدامات جایگزین برای مبارزه طلبی، که به صورت درخواست برای مذاکره نمود پیدا کرده. خونسردی خود را ازدست ندهید. استراتژیی که دنبال می کنیم ارتباط تنگاتنگی با رویدادهای سیاسی ایران و شرایط داخل حاکمیت که ملغمه عجیبی از دموکراسی و دین سالاری است دارد. در چنین حاکمیتی شاهد وقوع تنش های بسیار شدید هستیم: میان آیت الله ها و سپاه پاسداران، میان رهبر انقلاب خامنه ای و محمود احمدی نژاد، و میان سپاه پاسداران و ارتش متعارف ایران. تمامی ناظران، ازجمله اصولگراترین مخالفان حکومت، یک هدف مشترک را دنبال می کنند: بهره برداری از فرصت های فوق العاده ای که بر روی یک سینی نقره ای ازسوی ایالات متحده تقدیم جمهوری اسلامی شد؛ نابودی حکومت عراق و تبدیل ایران به قدرت اول در منطقه خلیج فارس. این اقدام آمریکا باعث ایجاد خلاء در قدرت گردید.
سران جمهوری اسلامی قصد دارند این خلاء را پر کنند و نفوذ خود را در منطقه، احتمالاً از افغانستان گرفته تا مدیترانه غربی و یمن جایی که قبایل شیعه با صنعا به مخالفت برخاسته اند، گسترش دهند. هیچ کس در غرب، به ویژه اتحادیه اروپا، خواستار وقوع جنگ در خلیج فارس نیست. ایران نیز این موضوع را می داند و از آن سود می برد. در اوج نامشخص بودن آنچه روی خواهد داد، یک نکته مشخص است: وقوع یک رویارویی باعث افزایش بی رویه قیمت نفت خواهد شد. تنها اعلام تهران مبنی بر عدم تأمین نفت به چند کشور اروپایی کافی بود تا قیمت هر بشکه به ۱۲۰ دلار برسد. در صورت بسته شدن تنگه هرمز، حتی به صورت موقت، قیمت نفت دو برابر خواهد شد و در این میان، “کرکس”های سوداگری در کمین نشسته اند. این یک ضربه شدید به اقتصاد جهانی، به ویژه بر کشورهای ضعیف تر، خواهد بود. واردکنندگان اصلی نفت ایران در منطقه یورو کشورهایی هستند که مشکلات مالی بیشتری دارند. میزان واردات نفتی ایتالیا و اسپانیا از ایران ۱۴ درصد مصرف شان است، درحالی که یونان ۳۰ درصد از نیاز خود را از ایران تأمین می کند.
اگر غرب به دنبال جنگ نیست، ولی خاطرنشان می سازد که “بمب” ایران را نیز نمی خواهد. ولی چه خواهد شد اگر ایران اعلام کند که از ادامه برنامه اتمی خود صرف نظر کرده؟ غرب درعوض چه خواهد داد؟ حتی تحریم های شدیدتر نیز ایران را متقاعد نخواهد کرد. تنها فایده ای که ایران از بمب احتمالی خود خواهد برد، این است که از حمله مستقیم علیه خود جلوگیری کند. ولی هیچ کس به فکر حمله به ایران نیست. تهدید به اینکه “بمب” برای نابودی اسراییل به کار گرفته خواهد شد یک ادعای بی اساس است، زیرا چنین اقدامی، جدا از تمامی مسایل، به مثابه نوعی خودکشی خواهد بود. درصورت چنین اقدامی، ایران تنها ظرف چند ساعت از روی کره زمین محو خواهد شد. هرگونه استفاده از چنین بمبی، به جز نشان دادن جاه طلبی های ژئوپلیتیکی ایران در منطقه، نتیجه عکس خواهد داشت. ظهور حکومتی طرفدار ایران در بغداد نیز فرصت بسیار مهمی برای جمهوری اسلامی است.
پادشاهی های نفتی عرب نیز در معرض حمله اند و امکان دفاع از خود را ندارند. این کشورها همچنین در برابر حضور اقلیت های بزرگ شیعه بسیار آسیب پذیرند: این جوامع شیعه، علی رغم خصومت دیرینه میان اعراب و پارس ها، به شدت تحت نفوذ جمهوری اسلامی قرار دارند. این موضوع به خوبی در بحرین مشهود است. در نظر این کشورها، هرگونه کمک به جمهوری اسلامی ازسوی ایالات متحده به مثابه خیانت است و اطمینان به حمایت آمریکا را کم رنگ خواهد کرد. دراین صورت امیرنشینان فوج فوج برای مصالحه با جمهوری اسلامی به تهران خواهند آمد. طبقه حاکم بر کشورهای خلیج فارس بیش از هر چیز علاقه مند به حفظ قدرت در کاخ های سلطنتی خود هستند. آنها حتی اگر صرفاً به ضمانت های آمریکا دلخوش کرده باشند، باید برای حفظ و نگهداری این ضمانت ها روابط خود با تهران را بهبود بخشند. بدین ترتیب اقتصاد جهانی تحت کنترل آیت الله ها قرار خواهد گرفت. ارجحیت نظامی غیراتمی ایران مشکل اصلی است. نابودی مراکز هسته ای یا انصراف جمهوری اسلامی از برنامه اتمی خود مشکل را حل نخواهد کرد. این نکات همگی تأیید می کند که مسایل داخلی دلیل عدم مذاکره جدی تهران در مورد برنامه اتمی اش است.
منبع: ایل تمپو، ۲۳ فوریه