دریا کیان پور
پرویز مینا، مدیر اجرایی سابق امور بین الملل در شرکت ملی نفت ایران و عضو سابق کمیته استراتژی بلند مدت سازمان اپک، از سال ۱۹۷۹ تاکنون به عنوان مشاور شرکت های بزرگ نفتی به فعالیت مشغول است. ازنظر این کارشناس نفت و گاز، تحریم های اخیری که توسط اتحادیه اروپا و کانادا اعمال شده، برخلاف گفته های دولتمردان جمهوری اسلامی، تأثیر بسیار منفی ای بر کل اقتصاد کشور گذاشته است.
او در مصاحبه با رادیو بین المللی فرانسه به سؤالاتی دراین زمینه پاسخ گفته است.
همان طور که می دانید تحریم های بین المللی برای اولین بار از سوی اتحادیه اروپا و کانادا علیه جمهوری اسلامی اعمال شده است. به نظر شما، این تحریم ها چه پیامدهایی در اقتصاد ایران خواهد داشت؟
بخش نفت و گاز در واقع “پاشنه آشیل” اقتصاد ایران است. صنعت نفت و گاز منابع انرژی لازم برای مصرف داخلی را تأمین می کند و درآمد ارزی قابل توجهی را برای کشور کسب می کند. تحریم های تصویب شده علیه حکومت تهران به دو هدف اعمال می شوند: تنگ کردن حلقه منابع ارزی و مشکل ایجاد کردن در توان تولید محصولات پالایشی برای مصارف داخلی.
ازنظر اقتصادی، بیش از ۸۰ درصد منابع سالانه ارزی، بیش از ۷۰ درصد سرمایه گذاری های عمومی و در حدود ۵۰ درصد بودجه سالانه دولت به وسیله صادرات نفت تأمین می شود. به همین دلیل، کاهش صادرات نفت و کاهش منابع ارزی تأثیر مستقیم و قابل توجهی بر کل اقتصاد کشور و در نتیجه بر زندگی روزمره هر ایرانی خواهد گذاشت. مقامات اروپایی و امریکایی با ایجاد مانع در توسعه صنعت نفتی ایران تلاش می کنند تا بر اقتصاد کشور تأثیر بگذارند و بدین ترتیب بر حکومت تهران اعمال فشار کنند.
آیا در این صورت می توان انتظار یک تحول در سیاست نفتی حکومت تهران را داشت؟
دولتمردان جمهوری اسلامی تأکید می کنند که تحریم های بین المللی هیچ پیامدی بر سیاست کشور نداشته و اینکه ایران راه خود را ادامه می دهد. ولی شاخص ها و دلایلی که عکس این مسأله را نشان می دهند روز به روز بیشتر می شوند. به عنوان مثال، پروژه بهره برداری از حوزه نفت و گاز پارس جنوبی که در خلیج فارس قرار گرفته و کشور قطر نیز در آن سهیم است. سال هاست که قطر درحال جذب فن آوری و سرمایه گذاری از سوی شرکت های بزرگ بین المللی نفتی است و اکنون بهره برداری گاز را در بخش خود آغاز کرده. ایران تاکنون تنها موفق شده ۸ فاز از ۲۸ فاز پیش بینی شده برای بهره برداری از این حوزه را به اجرا برساند. و این تازه مربوط به دورانی است که شرکت های خارجی حاضر به سرمایه گذاری در این پروژه بودند. ولی از زمان اعمال تحریم ها، این شرکت های خارجی سرمایه های خود را خارج کرده اند.
وزارت نفت ایران برای بهره برداری از بخشی از این حوزه اخیراً توافق نامه ای با چهار کنسرسیوم به امضاء رسانده که شامل ۱۰ شرکت ایرانی می شود. ولی این شرکت ها برای این کار نیاز به وارد کردن تجهیزات فنی دارند، به عنوان مثال شیرآلات مربوط به چاه های نفت و تجهیزات حفاری در دریا. تحریم های جدید هرگونه دستیابی به این گونه فن آوری ها را عملاً غیرممکن کرده. مهم تر از آن اینکه در اجرای ۶ فاز از این پروژه که شرکت های ایرانی مسؤولیت آن را به عهده گرفته اند، به ۲۱ میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز است. درحالی که شرکت های ایرانی به دلیل تحریم های بین المللی هیچ امکانی برای اخذ وام یا اعتبار ندارند و من نمی دانم آنها چگونه می توانند تعهدات خود را به اجرا برسانند.
این بحران به صنعت گاز محدود نمی شود. حوزه های نفتی ایران نیاز به تزریق گاز به میزان بسیار بالا دارند تا قابل بهره برداری باقی بمانند. در صورت عدم تزریق گاز، این حوزه ها به شکلی چشمگیری کاهش سطح پیدا خواهند کرد و امکان بهره برداری را به صفر می رساند. البته وزیر نفت ایران قبول کرد که توان تولید نفت سالانه کشور از ۲۵۰ تا ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش پیدا کرده. بدین ترتیب اگر ایران نتواند در حوزه های نفتی خود گاز تزریق کند، تا ۶ یا ۷ سال آینده دیگر هیچ نفتی برای صادر کردن وجود نخواهد داشت. امروز مصرف داخلی یک میلیون و ششصد هزار بشکه در روز است. نرخ افزایش مصرف به طور سالانه در حدود ۶ تا ۷ درصد است و با همین روند، مصرف داخلی تا شش سال آینده به دو میلیون بشکه در روز خواهد رسید. در این صورت، توان تولید نفت خام تنها جوابگوی مصرف داخلی خواهد بود. درواقع صنعت نفت دیگر درآمد ارزی نخواهد داشت.
مانند همیشه هرگاه از تحریم صحبت می شود، راه های دور زدن آنها نیز در ذهن تداعی می گردد. ایران چگونه تحریم های بین المللی را دور می زند؟
برای دور زدن این تحریم ها باید به فن آوری و ابزارهای لازم خارج از اتحادیه اروپا، کانادا، ایالات متحده یا ژاپن دسترسی داشت. امروز ایران برای ساده ترین فعالیت ها می تواند به واسطه کشورهایی مانند مالزی، اندونزی یا چین به ابزارهای لازم دسترسی پیدا کند، ولی فن آوری مدرن تنها در دستان شرکت های بزرگ نفتی اروپایی، آمریکایی یا ژاپنی است. و اگر این شرکت ها تحریم ها را علیه ایران اعمال کنند، ایران برای توسعه صنعت نفت و گاز خود با مشکلات فراوانی روبرو خواهد شد.
هدف تحریم های بین المللی، آن طور که اعلام شده، آوردن ایران بر سر میز مذاکره است، به ویژه در زمینه پرونده هسته ای اش. علی اکبر صالحی، مسؤول پرونده هسته ای ایران، روز جمعه ۳۰ ژوئیه اعلام کرد که ایران حاضر است “هرچه سریعتر” مذاکره با کشورهای بزرگ را آغاز کند. آیا این تحریم های جدید می توانند منجر به آوردن ایران سر میز مذاکره شوند تا خواسته های غربی ها را بپذیرند؟
بیش از یک سال پیش، مقامات ایرانی و اروپایی در ژنو به توافق رسیدند که در ازای تبادل اورانیوم غنی شده به میزان ضعیف، اروپایی ها سوخت هسته ای رآکتور تهران را که مصارف پزشکی دارد تأمین کنند. در آن زمان، میزان اورانیوم غنی شده توسط ایران محدود بود و آن بخشی که قرار بود به اروپایی ها واگذار شود ۸۰ درصد کل اورانیوم غنی شده توسط ایران بود. براساس این توافق، اروپایی ها می توانستند از دستیابی ایران به اورانیوم کافی برای تولید بمب جلوگیری کنند. ولی از آن تاریخ، ایران از ادامه فعالیت های غنی سازی خود دست برنداشته و اکنون می تواند اورانیوم لازم برای تبادل با اروپایی ها را واگذار کند، بدون اینکه از میزان لازم برای ادامه برنامه هسته ای اش باز بماند.
امروز نه توافق ژنو، نه توافقی که به واسطه ترکیه یا برزیل منعقد شده، برای غربی ها رضایت آمیز نیست؛ تنها به این دلیل که میزان اورانیومی که در دست ایران باقی می ماند بسیار قابل توجه است. درعین حال، ایران می تواند فعالیت های غنی سازی خود را ادامه دهد. هدف ایران از بازگشت به میز مذاکره این است که توافق انجام شده میان ایران، ترکیه و برزیل را بپذیرند و این برای غربی ها غیرقابل قبول است. به همین دلیل من معتقدم که هدف اصلی ایران وقت کشی، به تعویق انداختن تبادلات اورانیوم و دوری جستن از پیامدهای تحریم هاست.
آیا ایران با این همه ذخایز غنی نفت و گاز واقعاً به فن آوری هسته ای نیاز دارد؟
درحال حاضر خیر، ولی نباید فراموش کنیم که ذخایر نفت و گاز ابدی نیستند و روزی تمام می شوند. امروز اگر ایران به فن آوری دست پیدا کند و در این بخش سرمایه گذاری های کلان انجام دهد، هنوز به مدت ۲۰ تا ۳۰ سال می تواند در این بخش بهره برداری کند. حتی در دوره محمدرضا شاه پهلوی نیز یک برنامه جاه طلبانه برای توسعه هسته ای در دستور کار بود تا به عنوان جایگزینی برای تولید انرژی فسیلی مورد استفاده قرار گیرد و بدین ترتیب از ذخایر نفتی نیز حمایت می شد.
برخلاف نظر اروپایی ها و امریکایی ها، به نظر می رسد که روسیه از تهران حمایت می کند و اخیراً اعلام کرد که توافق نامه ای برای تأمین تولیدات نفتی پالایش شده به ایران امضاء کرده است.
ازنظر روسیه، ایران سلاحی است که می توان آن را در برابر اروپایی ها و امریکایی ها برافراشت. مسکو با هر دو طرف بازی می کند: از یک طرف رییس جمهور مددوف اعلام می کند که جهان نمی تواند بپذیرد که ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند و اینکه این کشور باید به میز مذاکره بازگردد، شرایط و خواسته های غربی ها را بپذیرد و به وعده های خود عمل کند. ازطرف دیگر، وزیر انرژی روسیه با جمهوری اسلامی توافق نامه ای درخصوص همکاری اقتصادی و تکنولوژیک ۳۰ ساله امضاء می کند که در آن موارد هسته ای قابل توجهی گنجانده شده. اینها مانورهای سیاسی روس هاست تا بهتر بتوانند با امریکایی مذاکره کنند. با اینکه ایران برای روسیه یک بازار مهم تلقی می شود، این کشور هیچ گاه منافع خود را بخاطر تهران به خطر نخواهد انداخت. روزی که روسیه نیاز بهبود در روابط خود با اروپا یا امریکا را احساس کند، ایران را رها خواهد کرد. فراموش نکنید روسیه همیشه اعلام کرده که مخالف اعمال تحریم علیه ایران است، حتی اگر در شورای امنیت در کنار غربی ها بنشیند و برای اعمال تحریم ها رأی مثبت دهد.
چین چطور؟
موضع چین متفاوت است. روسیه خود دارای ذخایر نفت و گاز است و در این زمینه نیازی به ایران ندارد. ولی چین اینگونه نیست. پکن روزانه در حدود ۴۰۰ هزار بشکه نفت از ایران خریداری می کند. پس ایران به عنوان یک منبع انرژی بسیار مهم برای چین محسوب می شود. دوم اینکه با رفتن شرکت های بزرگ نفتی اروپایی و امریکایی، راه برای فعالیت های شرکت های چینی باز می شود، نه تنها در بخش نفت و گاز، بلکه در کلیه زمینه های اقتصادی. امروز بزرگ ترین واردکننده محصولات به ایران چینی ها هستند و شرکت ملی نفت چین تنها سرمایه گذار خارجی در حوزه نفتی پارس جنوبی است.
ایران به عنوان چهارمین تولیدکننده نفت خام در جهان دارای توان پالایشگاهی بسیار محدودی است و ۴۰ درصد بنزین برای نیازهای داخلی خود را وارد می کند. این وضعیت را چگونه توضیح می دهید؟
قبل از انقلاب ۱۹۷۹ شرکت ملی نفت ایران یک بخش برنامه ریزی داشت که مأموریت آن پیش بینی نیازهای داخلی و تعیین میزان صادرات نفت خام به منظور تأمین منابع ارزی و سرمایه گذاری های لازم در این بخش بود. یکی از اصول برنامه ریزی این بود که توان تولید محصولات پالایشگاهی به طور ثابت ۲۰ درصد از نیاز داخلی بالاتر باشد. هفت پالایشگاهی که ساخته شده بودند توان تولیدی بیش از یک میلیون و دویست هزار بشکه در روز را داشتند، درحالی که مصرف داخلی ما کمتر از ۸۰۰ هزار بشکه در روز بود. بدین ترتیب ۴۰۰ هزار بشکه در روز برای افزایش پیش بینی نشده مصرف داخلی ذخیره می شد. در عین حال، ساخت چندین پالایشگاه جدید نیز برای نیازهای آتی در دستور کار قرار داشت.
از زمان انقلاب اسلامی، درحالی که تعداد مردم دو برابر شده، وزارت نفت تنها دو پالایشگاه ساخته است؛ یکی در بندرعباس و دیگری در اراک. ساخت این دو پالایشگاه قبل از انقلاب برنامه ریزی شده بود. ظاهراً جمهوری اسلامی باید پیش بینی ساخت پالایشگاه های بیشتری نسبت به آنچه ما قبل از انقلاب پیش بینی کرده بودیم بکند. ولی متأسفانه آنچه از شواهد پیداست، بسیار تلخ است.
دولتمردان جمهوری اسلامی اعلام کرده اند که می خواهند بیش از ۴۵ میلیارد دلار در ساخت پالایشگاه های جدید و در بهبود زیرساخت های موجود در کشور سرمایه گذاری کنند. به گفته آنان، نزدیک به ۲۶ میلیارد دلار به ساخت پالایشگاه های جدید تا سال ۲۰۱۴ اختصاص یافته. آیا ایران می تواند بدون کمک غربی ها به این اهداف برسد؟
در مورد دانش این کار شاید ایرانی ها بتوانند ساخت پالایشگاه را انجام دهند، ولی مشکل اصلی تهیه تجهیزات و ابزارهای لازم برای این کار است که درحال حاضر مورد تحریم قرار گرفته اند. و سؤالی که در اینجا مطرح است، این است که اگر دولتمردان جمهوری اسلامی قادر به انجام این بهره برداری در این مدت کم باشند، چرا طی ۳۰ سال اخیر این کار را نکرده اند؟ ما می دانیم که این وضعیت تنها موجب اندوختن ثروت برای یک عده خاص می شود که با کمیسیون های کلان از معاملات خرید تجهیزات به دست می آورند.
بسیاری براین باورند که حکومت جمهوری اسلامی که با مشکلات داخلی بسیاری دست و پنجه نرم می کند به دنبال ایجاد بحران در روابط خارجی اش است. به نظر شما این فرضیه تا چه حد می تواند درست باشد؟
دیکتاتورها برای حفظ خود در قدرت تنها یک راه دارند: اعمال سرکوب و خشونت به بهانه تهدید و توطئه های داخلی و خارجی. بدین ترتیب مسؤولیت تمامی مشکلات و کمبودها به گردن دشمن فرضی می افتد. به همین دلیل آنها مدام به دنبال ایجاد دشمن برای توجیه ناکارآمدی خود هستند. حکومت جمهوری اسلامی همچنین تلاش می کند تا کل مشکلات خود را متوجه غربی ها سازد و سیاست آنها نسبت به جمهوری اسلامی را دلیل تمامی کمبودها معرفی کند. سؤال این است که به واقع چه کسی در منشأ تمامی این درگیری ها و مشکلات قرار گرفته و چرا؟
منبع: رادیو بین المللی فرانسه، ۸ اوت