استفان وینتر
در تحلیلی که روز 15 ژانویه توسط آلن میشل آیاش، کارشناس امور خاورمیانه و خاورنزدیک در دانشگاه کبک مونترال، به چاپ رسیده بود، “ایران به مثابه یک خطر جدی برای جهان” شناخته شده است. ولی این تحلیل در حقیقت تکرار سخنانی است که بارها از زبان مقامات امریکایی شنیده شده: “ایران یک خطر است!” این مسأله را می توان براساس سه نکته مسلم و غیرقابل اغماض بررسی نمود:
اولاً، آقای آیاش تنها ایران را مسؤول کشمکش های خلیج فارس دانسته و فراموش کرده که شاید این کشور از حضور امریکا در کنار مرزهایش نگران باشد، به خصوص این که ایران قبلاً جنگ طولانی مدتی را در برابر عراق که از حمایت غرب برخوردار بود تجربه کرده است. شاید آقای آیاش فراموش کرده که امریکا بارها در خلیج فارس به ناوهای ایرانی حمله کرده و هواپیمای غیرنظامی ایران را به همراه صدها مسافر در همین آب ها سرنگون نموده است.
یک بهانه
حادثه ای که در خلیج فارس روی داد می توانست خیلی ساده به عنوان بهانه ای در اعلام جنگ استفاده شود، ولی تهران نوار ضبط شده ای را منتشر کرد که به خوبی مکالمه رادیویی ملوانان امریکایی و ایرانی را که در احترام متقابل انجام شده بود نشان می داد.حتی روزنامه “یو اس نیوی” اعتراف کرد که تهدید “انفجار” ناوهای امریکایی احتمالاً از جانب قایق های ایرانی نبوده است. تنها چیزی که به وسیله این رویداد ثابت می شود این است که مقامات عالی رتبه نظامی امریکا به خوبی می دانستند هیچ تهدیدی انجام نشده، ولی با این وجود، کاخ سفید آماده بود تا از این مسأله در رسانه ها و مطبوعات سوء استفاده کند و چهره ایران را خطرناک جلوه دهد. به راستی چه کشوری خطر واقعی این منطقه است؟
اتمی شدن خاورنزدیک: ایران یا اسراییل؟
دوم اینکه آقای آیاش ایران را مسؤول اتمی شدن خاورنزدیک می داند. آیا ایشان تاکنون واژه ای به نام “اسراییل” شنیده اند؟ آیا ایشان می دانند که توان هسته ای مشهور اسراییل تحت عنوان “سامسون” [که احتمالاً در تدارک آن از کمک های فنی فرانسه نیز بهره برده] از سوی کشورهای عربی به عنوان یک خطر نظامی واقعی و قریب الوقوع شناخته می شود؟
یا پاکستان، که چند سال پیش در زمان دستیابی به بمب، به شدت از سوی ایالات متحده مورد انتقاد قرار گرفت، ولی اکنون به متحد کلیدی آن در منطقه تبدیل شده است. فهم این مسأله که پاکستان چگونه می تواند در یک سیاست “محدود کننده” نقش داشته باشد بسیار سخت به نظر می رسد؛ این واژه در واقع برگرفته از زمان جنگ سرد است [جورج کنان] و کاربرد صحیحی برای مسایل امروز خاورنزدیک ندارد. به هر حال، ایشان با یادآوری این موضوع که رییس جمهور احمدی نژاد می تواند روزی دست خود را بر روی “دکمه مخصوص” بفشارد [منظور موشک های قاره پیماست]، صرفاً قصد داشته چهره ایران را غیرمنطقی جلوه دهد و به عوض ارائه توضیحات شفاف درخصوص مبهمات، تنها به پیچیده کردن مسایل بپردازد.
محور شیعه؟
سوم اینکه، آقای آیاش از دروغ طنزآمیز و درعین حال قدیمی “محور شیعه” بین ایران و سوریه [و حزب الله لبنان] صحبت کرده. مشکل بتوان فهمید که چرا او از “شکل گیری” این محور سخن می گوید، زیرا اتحاد آنها به اوایل سال های 1980 بازمی گردد؛ ولی درک مسایل سیاسی کشورهای مسلمان براساس سنی یا شیعه بودن آنان تنها مسایل را بغرنج تر می کند، به ویژه اینکه یکی از این دو یک حکومت اسلام گرا با معیارهای انقلابی است و دیگری یک حکومت به شدت سکولار و دین گریز. در حقیقت جنگ بین شیعیان حزب الله لبنان و شیعیان امل در سال 1985 منجر به وقوع تنش های شدید بین حامیان ایرانی و سوری آنان شد.
اگر صرفاً با دیدگاه مذهبی به این مسأله نگاه کنیم، می بینیم فرقه علوی که در سوریه “بر سر قدرت” است همواره از سوی شیعیان دوازده امامی به عنوان ملحد و مرتد شناخته شده و این درحالی است که پیروان این فرقه نیز به شدت مخالف ادغام شدن با اسلام شیعه هستند. این واقعیت مسایل بسیاری را توضیح می دهد: ائتلاف استراتژیک این دو کشور؛ ترس عراق، چه در زمان صدام حسین و چه درحال حاضر که زیر سلطه ایالات متحده قرار دارد؛ حمایت آنها از جناح هایی که در برابر نیات سیاسی ایالات متحده، فرانسه و اسراییل در لبنان قد علم کرده اند.
خیر، برای انتقاد از احمدی نژاد نیازی به بودن در لیست “مواجب گیران” سرویس های امنیتی و جاسوسی امریکا نیست. میلیون ها ایرانی به طور روزانه این کار را انجام می دهند، به ویژه به دلیل نبود اصلاحات اجتماعی و سیاسی واقعی و همچنین بحران اقتصادیی که در حال حاضر به این کشور ضربه زده است. البته دلایل بسیار دیگری نیز در انتقاد ایرانیان از رییس جمهورشان وجود دارد که از حوصله این مقاله خارج است.
ولی مطرح کردن این موضوع که ایران بنا به دلایل ذکر شده، یک تهدید “برای جهان” به شمار می رود، مزخرفی بیش نیست. نباید فراموش کرد که تکرار بدون تفکر دیدگاه های بوش نسبت به وضعیت خاورنزدیک، نمی تواند باورپذیری آن را در نزد جامعه بین الملل بیشتر کند.
منبع: لو دووار، 23 ژانویه
مترجم: علی جواهری