لاریجانی؛ مردی که خواب همسرش تعبیر شد

آرش غفوری
آرش غفوری

چند ماه صبر کنید بعداً جواب این سؤالات را از آقای لاریجانی بپرسید.” این پاسخ رئیس جمهوری محمد خاتمی است به سؤالات کنایه‎دار خبرنگار صدا و سیما در نیمه‎های تابستان 83 و پس از یکی از جلسات هیات دولت. خاتمی از همان روز میخواست به مخالفان سیاسی‎اش یادآوری کند که کاندیدای محافظه کاران سنتی را برای جانشینی خود در پست ریاست جمهوری به خوبی می‎شناسد. علی لاریجانی یکی از 5 فرزند ذکورآیت‎الله میرزاهاشم آملی که زمانی در سی و چهارسالگی جایگزین وزیر مستعفی ارشاد، محمد خاتمی فرزند دوم آیت‎الله روح‎الله خاتمی مرجع فقیه شیعیان یزد شده بود، آن روزها هم در چهل و شش سالگی، انتظار بر تن کردن قبایی را داشت که پیش از این به عاریت بر تن محمد خاتمی دوخته شده بود.

برای اولین بار این سایت اینترنتی بازتاب (تابناک)  است که زمزمه کاندیداتوری علی لاریجانی را آشکار می کند. بازتاب، زمانی که هنوز لاریجانی پست ریاست سازمان صدا و سیما را ترک نکرده بود از توافق سران جناح راست برای کاندیداتوری لاریجانی خبر می دهد؛ این در حالی است که این سایت بنا به انتساب به محسن رضایی فرمانده پیشین سپاه پاسداران و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام که هیچگاه تمایلش را برای ریاست جمهوری اسلامی ایران انکار نکرده است منطقاً هم نمی‎توانست نسبت به این خبر بی‎تفاوت باشد. از این رو سایت منتسب به محسن رضایی که به آرای بخشی از جناح چپ اصلاح طلب هم امیدوار بود ابایی نداشت از اینکه بیماری قند خون علی لاریجانی را به عنوان یک مشکل جدی برای او به حساب آورد و از بستری شدن رئیس سابق سازمان صدا وسیما در بیمارستان شهید لبافی‎نژاد سخن براند. (1) با وجود این اما، محسن رضایی تنها کاندیدای مقابل علی لاریجانی در بین گروهی که خود را اصولگرایان می‎نامند نیست. چه، مهمترین رقیب او برای کاندیداتوری، نه محسن رضایی و نه حتی احمد توکلی و محمود احمدی‎نژاد، بلکه به عنوان رقیب تشکیلاتی علی لاریجانی، این علی‎اکبر ولایتی نامزد نخست وزیری اوایل دهه شصت و وزیر امور خارجه دو دولت چپگرای میرحسین موسوی و توسعه گرای اکبر هاشمی رفسنجانی قرار دارد که با سابقه 16 سال وزارت و حمایت از سوی تشکل‎های سنتی محافظه‎کار و شخص هاشمی رفسنجانی، رقیب اصلی علی لاریجانی تلقی می‎شود و از سوی تشکل‎های نومحافظه‎کار موسوم به اصولگرا مورد توجه قرار می گیرد. لاریجانی که زمانی در اواخر دهه پنجاه برای اولین بار سرپرستی سازمان صدا و سیما را بر عهده داشت خوب به یاد می‎آورد این علی اکبر ولایتی بود که در مخالفت با برخورد نادرست رادیو و تلویزیون با مجلس، نامه‎ای نوشت و آن را به تأیید اکبر هاشمی رفسنجانی هم رساند. اعتراض‎ها نسبت به صدا و سیما تا آن حد بود که احمد توکلی عضو شورای سرپرستی سازمان صدا و سیما هم به سراغ رییس مجلس رفت و به بهانه بیماری از عضویت در شورا استعفا داد. همانطور که خود علی لاریجانی هم برای گلایه ازدیگر عضو سرپرستی یعنی حسن روحانی به تکرار همین عمل دست زد. این اختلافات، سران انقلاب را واداشت تا در اوایل تابستان دهه 60 به گرد هم جمع شوند و برای ریاست آینده سازمان صدا و سیما قرعه فال جانشین علی لاریجانی را به نام غلامعلی حداد عادل بیرون آورند. در عین حال دیر زمانی هم نمی‎گذرد که برادر کوچکتر رییس مجلس وقت یعنی محمد هاشمی که پیش از انقلاب در آمریکا اقامت داشت به جای حداد عادل انتخاب می‎شود و علی لاریجانی نیز به سپاه باز می‎گردد.

بعد از حوادث اوایل دهه 60 و با واگذاری سرپرستی صدا و سیما، اولین مسئولیت فرهنگی این روحانی‎زاده آملی و دانشجوی فارغ‎التحصیل دانشگاههای صنعتی شریف و تهران در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که بعد از استعفای محمد خاتمی به دلیل مخالفت مجلس و محافظه‎کاران افراطی، از سوی رئیس‎ جمهور اکبر هاشمی رفسنجانی به او پیشنهاد می شود. اصحاب فرهنگی جامعه هر چند از استعفای خاتمی ناخشنود بودند اما با آغاز فعالیت لاریجانی و بعضی موضع‎گیریهای شجاعانه او به تمجید از وی پرداختند تا آن حد که حتی مسعود بهنود کارش را در دفاع از مجله‎ای که مورد حمله طرفداران یک روزنامه عصر قرار گرفته بود قابل تقدیر می‎دانست. آنجا که لاریجانی خود شخصاً به آن روزنامه ندا می‎دهد تا هست اجازه نخواهد داد با مطبوعات چنین شود و البته هم با قدرتی که داشت اجازه نداد. (2)

 در عین حال دوران کوتاه وزارت لاریجانی دو ثمره پربار دیگر هم داشت. اولین آن برپایی جشنواره مطبوعات به دبیری کمال‎الدین حاج سیدجوادی و دومین آن هم آزادی استفاده از ویدئو، که قبل از آن طی لایحه‎ای توسط وزیر قبلی ممنوع شده بود.

حضور لاریجانی اما در صدا و سیما دوره جدیدی را برای جوان سی و شش ساله‎ای رقم زد که توانسته بود تا حد مدیریت بر اتاق شیشه‎ای بزرگترین سازمان رسانه‎ای ایران، اعتماد رهبری انقلاب را به خود جلب کند. لاریجانی بارها این اعتماد را بزرگترین سرمایه ریاست خود در صدا و سیما عنوان می کند و عبارت “مدیر فرزانه” را که در حکم رهبری به وی نسبت داده شده بود به عنوان شاهدی بر این مدعا ارائه می دهد. هر چند خود مدعی است که این عبارت موجب متلکی می شود که شهردار تهران، غلامحسین کرباسچی در جلسه هیات دولت نثار او می کند. (3)

آغازین سالهای دوران مسئولیت علی لاریجانی در صدا و سیما با موفقیت همراه است. او بسترهای لازم را برای تبدیل رسانه‎ای که تنها 2 شبکه تلویزیونی با ساعاتی محدود در روز داشت به رسانه‎ای با چند کانال مختلف به همراه پخش شبانه‎روزی و برون مرزی و البته کانال های محلی فراهم می کند و تنوع فرهنگی متفاوتی نسبت به قبل درسازمان به وجود می آورد.

رسانه ملی تا نیمه اول سال 75 به روند مثبت خود ادامه داد. اما در نیمه دوم سال 75 و با جدی شدن بحث رئیس‎ جمهور آینده در فضای سیاسی کشور، جهت‎گیری سازمان تغییر کرد. برنامه‎ای در عصر روزهای جمعه پخش می‎شد که عنوان هویت داشت و طی آن بسیاری از ارباب سیاست و فرهنگ جامعه ایرانی به مزدوری بیگانه و خیانت به وطن متهم گشتند. بعد از آن هم حمایت تلویحی صدا و سیما از یک نامزد خاص در انتخابات هفتم ریاست جمهوری، علی اکبر ناطق نوری، اصلاح طلبان تازه به قدرت رسیده را بر آن داشت تا به مخالفت با سیاستهای جاری رسانه ملی بپردازند. این اتفاقات حتی موجب جدایی احمد پورنجاتی، فردی که در نامه مقام رهبری به علی لاریجانی، نسبت به استفاده از او در سازمان صدا و سیما اشاره شده بود را از دوست دیرین فراهم آورد. پورنجاتی رفت و نه تنها بر عدم ارائه نقش از سوی خودش در تولید و پخش برنام هویت تأکید کرد بلکه بعدها زمینه‎ساز تحقیق و تفحص از صدا و سیما را در مجلس ششم فراهم آورد و رو در روی رئیس پیشین خود قرار گرفت.

بزرگترین اشتباه لاریجانی اما پخش برنامه‎ای است که بعد از حوادث خونین پائیز 77 و اعترافات وزارت اطلاعات دردست داشتن برخی از پرسنل خود در قتل‎های زنجیره‎ای، به وقوع پیوست. روح‎الله حسینیان رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی که هیچگاه احترامش را به متهم اصلی قتل‎های زنجیره‎ای یعنی سعید امامی انکار نکرده است در شامگاه روز 21 دی ماه به تلویزیون رفت و در برنامه‎ای موسوم به “چراغ” به تکرار اتهاماتی پرداخت که قبل از آن در روزنامه عصر “کیهان” آنها را بیان کرده بود. او طرفداران رئیس جمهور را به عنوان اعضای چپ وزارت اطلاعات، مسئول قتلهای زنجیره‎ای دانست و جناحی را که خود بدان منسوب بود از این قتل‎ها مبری اعلام کرد. هر چند به نظر او مقتولین از جمله ناصبی‎ها و کفار هم بودند. پخش این برنامه برای لاریجانی بهایی سنگین را در پی داشت تا آن حد که رئیس جمهور حضور رئیس رسانه ملی را در جلسات هیات دولت منع کرد. این ماجرا البته در نهایت توسط معاون اول رئیس جمهور حل شد تا با پا در میانی دکتر حسن حبیبی و تهیه گزارشی مبنی بر اینکه لاریجانی از پخش برنامه به این نحو آگاه نبوده است والبته پوزش وی، خاتمی مجاب شد که این اشتباه را به رئیس سازمان صدا و سیما ببخشاید.

با وجود پوزش لاریجانی، پخش برنامه‎هایی چون “هویت” و “چراغ” و سیاستهای بعدی سازمان تا بدان حد مورد انتقاد اصلاح طلبان بود که تأثیری بر ادامه انتقادهای آنان نسبت به صدا و سیما نداشت و جدال نوشتاری روزنامه‎های دوم خردادی که در دوران اوج قدرت خود بودند با رسانه‎ای که در آن دوران به “سیمای لاریجانی” معروف شده بود نیز بی پایان به نظر می رسید. اوج این جدال هم در ماجرای کنفرانس برلین و پخش نیم ساعتی صحنه‎های رقص یک مرد و زن به نمایش درآمد تا آن حد که علی لاریجانی خودش بعد از اخبار شامگاهی شبکه 2 در اتاق خبر حاضر شد و اصلاح طلبان را به دلیل حضور در کنفرانس برلین مورد سرزنش قرار داد. هر چند اصلاح طلبان مدعی بودند آن فیلم ساختگی بوده و با مونتاژ تهیه شده است، اما پخش این برنامه به سرآغاز تمام تحولاتی تبدیل گردید که بعد از آن با توقیف گسترده مطبوعاتی و حبس فعالان اصلاح طلب در فضای سیاسی کشور همراه است.

 کلید تحولات آتی که دیگر در آن دست برتر را اصلاح طلبان در اختیار نداشتند با پخش کنفرانس برلین در سیما زده شد و نقطه عطف آن هم با تحصن نمایندگان مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیتهای گسترده انتخاب مجلس شورای اسلامی همراه بود؛ اما این بار بر خلاف دفعات پیشین که صدا و سیما مدعی آزادی اطلاع رسانی می گردید نه تنها برنامه‎ای درباره این تحصن پخش نشد که جز یک خبر چند ثانیه‎ای درارتباط با درخواست رئیس‎ جمهور جهت شکست تحصن در هیچ یک از پخش‎های خبری هم اشاره ای به آن نشد. شاید هم این واکنشی بود که علی لاریجانی میخواست نسبت به قرائت گزارش تحقیق و تفحص مجلس از صدا و سیما و ادعای مجلس نسبت به تخلفات و سوءاستفاده گسترده در این سازمان بزرگ رسانه ای از خود نشان  دهد. همان گزارشی که لاریجانی آن را “کشکی” خوانده بود و با همان دلایلی به رد آن می پرداخت که پیشتر از آن غلامحسین کرباسچی به واسطه ارائه آن دلایل در مورد تخلفات گسترده مالی در حوزه شهری مورد انتقاد قرار می گرفت.

 اگر آن زمان مخالفت با کرباسچی به مخالفت با مدیریت کارآفرین صنعتی کشور تعبیر می‎شد، این بار لاریجانی مخالفت با صدا و سیما را مخالفت با مدیریت فرهنگی و موجب دلسرد شدن کارآفرینان فرهنگی دانست و البته کمتر از 8 سال طول کشید تا معاون مالی-اداری لاریجانی که در گزارش مجلس ششم به صورت مستقیم به عنوان مسئول بی مبالاتی های مالی صدا و سیما معرفی شده بود، به نام دکتر کردان، وزیر کشور دولت احمدی نژاد شود و در مجلسی که این بار علی لاریجانی مسئولیتش را داشت به دلیل دروغ و تقلب با استیضاح مواجه گردد.

آخرین روزهای مسئولیت علی لاریجانی در سیمای ملی با انتخابات مجلس هفتم شورای اسلامی همراه بود. همان انتخاباتی که به دلیل رد صلاحیت‎های گسترده، با مخالفت جمع کثیری از نمایندگان مجلس و حتی رئیس جمهور مواجه شد. با اینحال اما صدا و سیما نه تنها این انتقادات را وارد نمی دانست که حتی نامه مشترک دو رئیس قوایی را که منتخب ملت هستند ـ یعنی قوای مجریه و مقننه  ـ به مقام رهبری که بر عدم رقابتی بودن انتخابات اشاره داشتند در اولویت نهم اخبار خود اعلام کرد و در توجیه آن میان طرفداران خود در شورای هماهنگی نیروهای انقلاب در تنکابن حاضر شد تا بگوید او به عنوان مدیر نمی خواهد اولویت های خبری را کنترل کند و به معاونانش اختیار تام می دهد؛ از همه این ها فراتر، صدا و سیمای جمهوری اسلامی برای اولین بار در تاریخ 25 ساله انقلاب بدون هماهنگی با وزارت کشور به تخمین میزان مشارکت مردم در انتخابات دست زد و رقم “حدود 60در صد” مشارکت را تنها بر اساس گمان خود اعلام کرد. (4)

صدا و سیما به گفته جهانبخش خانجانی، سخنگوی وزیر کشور درخواستهای مکرر این وزارتخانه را برای ارائه برنامه مستقیم راجع به انتخابات و ترغیب مردم برای مشارکت به بهانه عدم اجازه برای پخش برنامه‎های مستقیم به طور پیاپی رد می‎ نمود. تمام اینها موجب شد که در بیان محسن امین زاده، معاون پیشین کمال خرازی در وزارت امور خارجه و از افراد مورد اعتماد خاتمی، لاریجانی به “وزیر جنگ” تعبیر شود و هنگامی که لاریجانی در یکی از جلسات شورای عالی امنیت ملی به اشتباه از امین زاده خواست دلایل خود را برای نامیدن او به عنوان “وزیر دفاع” بیان کند با این پاسخ از سوی امین زاده مواجه شد: “وزیر دفاع، اقای شمخانی است؛ شما وزیر جنگ هستید آقای لاریجانی.”

 او البته از خاطر نمی برد که زمانی با مطرح شدن کمیته ای ضد دولت خاتمی و اعلام افشای آن از سوی عبداله رمضان زاده، با این سخنگوی دولت تماس می گیرد تا از او بپرسد چه می خواهد بگوید و قصد افشای چه چیزی را دارد.

با آغاز و پایان فعالیتهای مجالس هفتم و ششم، دوران مسئولیت علی لاریجانی هم در صدا و سیما به پایان می رسد. گمانه‎زنی‎ها هر چند بر این نکته تأکید داشتند که از رهبری انقلاب تقاضاهایی شده بود مبنی بر اینکه مسئولیت لاریجانی حداقل تا پایان انتخابات ریاست جمهوری نهم تمدید شود، اما مقام رهبری به دلیل عدم تمایل جهت انجام مسئولیت توسط یک نفر برای بیش از دو دوره با این پیشنهادها مخالفت می کند. هر چند شاید لاریجانی خودش هم چندان بی میل نبود با فراغت از مسئولیت سازمان صدا و سیما، شانس خود را برای مقام بالاتری امتحان کند. به همین دلیل هم در تابستان 83 ریاست سازمان صدا و سیما را ترک می کند تا با فرصتی یک ساله در تابستان 84 بر منصب ریاست جمهوری تکیه زند. او در این مدت زمان کافی داشت تا با فراغ بال به انتقاد از مسئولان هسته‎ای ایران در مذاکره با اروپایی ها بپردازد و توافقنامه ایران با 3 کشور مطرح اروپایی را دادن مروارید غلتان و گرفتن آب نبات تغبیر کند. از سوی دیگر به میان اساتید فلسفه رود و عضویت درمجله فلسفه دانشگاه تهران را به اعتبار مدرک دکترایی که در فلسفه کانت از این دانشگاه دارد باعث اعتبار خود بداند و حتی مقایسه خود را با رضا قطبی، رئیس مقتدر صدا و سیما در دولتهای قبل از انقلاب به جهت نحوه اجرا مورد تأکید قرار دهد.

با تمام اینها اما برای رئیسی که در زمان مسئولیتش با نامه عتاب انگیز محمدرضا شجریان مبنی بر عدم پخش صدایش از صدا و سیما مواجه شد و فیلسوفی که با عاریت گرفتن آرای شهیدان صدر و مطهری به مخالفت با بانک خصوصی می پرداخت و تغییراصل 44 قانون اساسی از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام را خدشه‎دار می دانست، ورود به کارزار انتخابات چندان راحت نیست. او که در میانه های سال 83 خود را تنها نامزد مطرح جناح راست برای ریاست جمهوری اسلامی ایران می دید و بارها کوشید تا رای آبادگران را به نام خود رقم زند و البته در این راه با تشر مهدی چمران هم مواجه شد، در نهایت نه توسط علی اکبر ولایتی از دور رقابت ها کنار می رود، بلکه با طوفان احمدی نژاد که قصد سهم دادن به کسی غیر از خود را در انتخابات ندارد با رایی پایین بر آخرین پلکان نامزدهای انتخابات تکیه می زند تا دوباره اثبات گر این موضوع باشد که دوران راست سنتی و محافظه کاران مادرزاد در ایران به پایان رسیده است و حداکثر، توانایی جذب بیشتر از یک میلیون رای را ندارد.

پایان انتخابات البته برای علی لاریجانی، پایان حضور در سطح اول سیاست نیست. او که تمایلش را پیش از این در مسائل هسته ای با انتقادهای نیش دار نشان داده بود، مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی را بر عهده می گیرد و در این میان در مقام مسئول پرونده هسته ای نیز جایگزین حسن روحانی می شود که زمانی در اوایل انقلاب و در مخالفت با وی به عنوان عضوی از شورای سپرستی صدا و سیما استعفا داده بود. در این مقام هم علی لاریجانی یک همتای اروپایی پیدا می کند تا در مقام مذاکره با خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپایی، از منافع هسته ای ایران با تاکتیکی متفاوت از دولت قبل دفاع کند. لاریجانی برخلاف روحانی که همتایی در مقام وزارت امور خارجه انگلستان داشت دیگر جک استراو را رو به روی خود نمی بیند و این هم شاید به مناسبت تغییر راه و روشی باشد که در پرونده هسته ایران به وجود آمده است و لاریجانی خود را به نادرست مسئول اول آن می داند. این سیاستمدار برجسته ایرانی البته فارغ از دغدغه هایی در سیاست خارجی، در عین حال دست در دست دوستان اصول گرای خود برای وحدت اصول گرایان تلاش می کند و ابایی نمی بیند که به میان آنان رود و ضرورت ائتلاف در انتخابات مجلس هشتم را یادآوری کند. لاریجانی که زمانی خود را نامزد بی رقیب جناح راست برای ریاست جمهوری اسلامی ایران می دید و مزه شرنگ عدم ائتلاف و چندپارگی جناح منسوب به خود را پیش از این چشیده بود، نه تنها بر ضرورت ائتلاف تاکید دارد بلکه برادرش در رویایی خوش خیالانه از حزب واحد اصول گرایان می گوید. به همین دلیل است که زمانی که محمود احمدی نژاد مصر می شود تا علی لاریجانی را از مسئولیت دبیری شورای عالی امنیت ملی و فعالیت به عنوان نفر اول پرونده هسته ای کشور عزل کند و موافقت آیت الله خامنه ای را هم بدست می آورد، لاریجانی با دوستان اصول گرای خود همگام می شود تا در انتخابات مجلس هشتم به عنوان نفر اول لیست اصول گرایان از شهر مذهبی قم به مجلس برود و این بار حتی در رقابت با غلامعلی حداد عادل، پدر عروس رهبری نظام، به عنوان رئیس مجلس شورای اسلامی انتخاب شود.

 اصول گرایان که از نحوه مماشات حدادعادل با تک روی های احمدی نژاد راضی نیستند مسئولیت مجلس را به لاریجانی می سپرند که از سویی با احمدی نژاد میانه چندان خوبی ندارد و از سوی دیگر قول داده است برای بازگرداندن اعتبار مجلس تلاش زیادی بکند. او در مدت مسئولیت خود تا حد ممکن اعتباری را که مجلس در دوران حدادعادل از دست داده بود باز می گرداند؛ برای عملی شدن نظارت مجلس بر دولت و سئوال از اعضای دولت آئین نامه مجلس را تغییر می دهد و به صورت بارزی رویاروی احمدی نژاد قرار می گیرد و ابایی از انتقادهای تند و تیز به او ندارد. مصوبه هایی را که رئیس دولت ابلاغ نمی کند با عنوان رئیس مجلس به روزنامه رسمی برای اجرا می فرستد و اگر قرار باشد دولت رویاروی سایر قوا قرار گیرد این علی لاریجانی است که به همراه برادر دیگر خود، صادق، که اینک رئیس قوه قضاست دست پری نسبت به قبل دارند. با اینحال اما در کنار تمام اختلافات لاریجانی و احمدی نژاد، آنچه باعث می شود طرفداران احمدی نژاد جام شوکران خود را به لاریجانی تعارف نمایند، تبریک او به میرحسین موسوی در ظهر روز برگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری است که از نظر محمود احمدی نژاد و طرفدارانش در حد گناهی نابخشودنی است. هرچند آنها در پیشکش کردن شوکران به رئیس مجلس بی محابا عمل می کنند اما در خوراندن آن به علی لاریجانی ناکام هستند و نه تنها توانایی جلوگیری از ادامه ریاست وی را بر مجلس ندارند بلکه هنگامی که به دلیل حوادث دانشگاه آزاد اسلامی به رویارویی علنی با این سردار سابق سپاه می پردازند و در مقابل مجلس علناً به او فحش می دهند، در فردای آن روز جا می زنند و به تکرار “کی بود، کی بود، من نبودم” می پردازند.

بعد از اتفاقات سال 88 و حوادثی که با برگزاری انتخابات ریاست جمهوری دهم صحنه سیاسی کشور را متاثر از خود می کند، علی لاریجانی برخلاف دو برادر دیگر خود، جواد و صادق، به هیچ وجه به صورت مستقیم به مقابله با جناح اصلاح طلب نمی پردازد. او که زمانی در خط مقدم رویارویی با اصلاح طلبان قرار داشت این بار پیوندهای خودش را هم با روسای جمهوری پیشین، محمد خاتمی و اکبر هاشمی که اسامی ممنوعه کودتاگران هستند نمی گسلد و برخلاف رئیس جمهور فعلی که در مقام انتقاد هر روزه از دولت گذشتگان است بیشتر سعی دارد تا ساکت باشد؛ حتی ابایی ندارد که گاه و بیگاه دیداری هم با روسای دولت های قبلی داشته باشد و برای رقابت هایی آماده باشد که طی سه سال آینده احتمالاً با رقبایی چون محمدباقر قالیباف و اسفندیار رحیم مشائی برای ریاست دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت. در این رقابت بیشتر از هرچیز این سابقه خوب است که در یادها می ماند نه انتساب به اصول گرایی که تجربه اش را در انتخابات نهم ریاست جمهوری با مکان نایب آخر لیست کاندیداها به یاد دارد.  

لاریجانی خود زمانی را به یاد می‎آورد که همسرش خواب ریاست او بر سازمان صدا وسیما رابرایش تعریف کرده بود که بعدها هم با بدست گرفتن این مسئولیت توسط وی تعبیر شد. کسی چه میداند، اما آنها که میخواهند بدانند آیا علی لاریجانی زمانی در آینده رئیس جمهور اسلامی ایران خواهد بود میتوانند منتظر خواب دوباره‎ای از همسر رئیس سابق سازمان صدا و سیما باشند که این بار او را در قامت رئیس جمهور در نظام جمهوری اسلامی تصویر کند. خوابی که البته زودتر از هر کس دیگری، این علی لاریجانی است که از آن مطلع می شود. اگر دوباره دیدید لاریجانی بساط حضور در انتخابات را فراهم کرده است باید مطمئن باشید که دختر آیت الله مطهری و همسر او، حتماً خوابی دیده است.

 

پانویس ها:

1-     سایت بازتاب (تابناک)، تابستان 83

2-     خاطرات لاریجانی، سایت علی لاریجانی

3-     خاطرات لاریجانی، روزنامه جام جم

4-     اخبار سراسری ساعت 21، 7 اسفند 81