فضای سیاسی ایران در حال تغییر است

نویسنده

» مقاله لوس آنجلس تایمز

ایاسون آتاناسیادیس  
اواخر ماه دسامبر، از یک دیپلمات سابق ایران ایمیلی دریافت کردم. این تماس مایۀ تعجب من شد. وقتی در فاصلۀ سال های 2004 تا 2007 در ایران زندگی می کردم، این مرد را می شناختم اما دو سال بود که از او خبری نداشتم. از زمانیکه دولت احمدی نژاد در سال 2007 دست به کار قلع و قمع مخافان ایدئولوژیک خود با برچسب جاسوسان خارجی شد، او نیز ارتباطش را با من قطع کرد.

من هم در این مدت در دسترس نبودم. در سال 2009 و در بحبوحۀ ناآرامی های پس از انتخابات ریاست جمهوری، هنگام خروج از کشور بازداشت شدم و مرا به زندان اوین بردند. هرچند دولت یونان برای آزادی فوری من دست به کار شد، اما بازداشت شدگان دیگر، خیلی خوش شانس نبودند. دادخواست دولت، بسیاری از حامیان جنبش سبز را به عنوان مهره های آمریکائی، اسرائیلی و انگلیسی معرفی کرده بود؛ مهره هائی که در پی به راه انداختن یک انقلاب مخملی هستند. اغلب این افراد، به زندان های طولانی مدت محکوم شدند.

اوضاع به قدری بد بود که شک داشتم خبری از دوستانم بشنوم، خصوصاً اینکه دولت به نظارت بر ارتباطات اینترنتی مشغول شده بود. سرانجام تبریک سال نوی میلادی از سوی این دوست به دستم رسید و البته من تنها دریافت کنندۀ این پیام نبودم. نام برخی چهره های جنجالی هم در فهرست دریافت کنندگان این پیام الکترونیکی به چشم می خورد. یکی از آنها، زندانی سرشناس زندان اوین بود که پس از محاکمه، به جاسوسی متهم شد. دریافت کننده دیگر نیز یک محقق آمریکائی بود که در دادگاه نمایشی، به عنوان عامل اطلاعاتی معرفی شد.

چرا دوست دیپلمات من درحالیکه تلویزیون دولتی به نمایش اجتماعات طرفداران دولت و یکصدا شدن آیت الله ها در محکومیت مخالفان مشغول بود، باید دست به این خودزنی بزند؟ یکی از احتمالات این است که او صدای پای فروپاشیدن رژیم را شنیده است.  

بیل بیمن استاد انسان شناسی دانشگاه مینه سوتا و رئیس سابق مرکز خاورمیانه ای انجمن انسان شناسی آمریکا، که خود مسلط به زبان فارسی است، گفت: «رژیم فعلی خطوط قرمز اجتماعی را که باعث اتصالش به مردم می شود، در نوردیده است، اما کماکان در حال سقوط است. ایران یک جامعۀ هرمی است. افراد در مناصب بالا باید مراقب صاحب منصبان پائین دست باشند، در غیراینصورت سرنگون می شوند. افراد پائین دست از حمایت خود دست برخواهند داشت و در واقع در جهت سرنگونی بالادستی ها تلاش خواهند کرد.»

«حزب باد» یک اصطلاح فارسی است. ایرانی ها این اصطلاح را برای کسانی به کار می برند که از نظر سیاسی، به آن دیدگاه ایدئولوژیکی متمایل می شوند که اوضاع به نفع آن پیش می رود. وابستگان دولتی که جمهوری اسلامی بیشترین سرمایه گذاری را از حیث طرفدار بر روی آنها می کند، لزوماً حامیان واقعی رژیم نیستند. به نظر می رسد وفاداری آنها تنها تا زمانی دوام پیدا می کند که حقوق آخر ماه، ماشین های تخفیفی، تلویزیون های صفحه تخت و سفر زیارتی به دمشق و مکه در کار باشد. یکی از دلایل آنکه انقلاب 1357 ایران بدون خونریزی رخ داد، این است که در یک لحظه از زمان، هزاران مرد نظامی و دولتی محمد رضا پهلوی، از شاه رو گرداندند و به مخالفان اعلام وفاداری کردند.

تظاهرکنندگان ضد دولتی در آخرین یکشنبه سال 2009، پس از هفت ماه خویشتنداری در زیر بارانی از خشونت ها، برای اولین بار به مقابله به مثل دربرابر نیروهای امنیتی دست زدند. آنها فهمیدند پلیس ضد شورش ایران دیگر ابزار چندانی برای نبرد در چنته ندارد. مأموران اغلب عقب نشینی می کردند و پا به فرار می گذاشتند. تصاویر ویدئویی منتشر شده، محاصره شدن ماموران پلیس و لباس شخصی ها ی طرفدار دولت توسط جمعیت تظاهرکننده را به تصویر کشیدند.

یکی از شاهدان در تماس تلفنی با من از تهران گفت: «آنچه حال مرا دگرگون کرد، نگاه سربازانی بود که در خیابان ها ایستاده بودند. می توانستید به راحتی آثار ترس، اندوه و احساس گناه را در چشمهای آنها ببینید.»

در سایه سکوتی که پس از آن روز حکمفرما شده، تغییر نقطه گرانیگاه احساس می شود. دوست دیگری از تهران برایم نوشت: «اوضاع واقعاً جالب شده… مردم بدون ترس، شجاع و ستودنی شده اند. هیچ چیز نمی تواند جلوی آنها را بگیرد.»

جنبش از آن زمان به بعد، بر سرعت خود افزوده است. یک دیپلمات ایرانی در یکی از سفارتخانه های ایران در اروپا، دراین ماه جاری خیلی صریح به من گفت زمان فرا رسیدن «عدالت و آزادی» نزدیک است. از نظر او، این اتفاق «ظرف چند ماه آینده» خواهد افتاد. گفتن چنین سخنی برای یک کارمند وفادار به جمهوری اسلامی، آن هم در سالن پذیرش سفارتخانه با احتمال وجود دستگاه های شنود، خیلی جالب توجه است.

یک مقام عالیرتبه جمهوری اسلامی در سال 2007 و پس از آنکه اخبار پناهنده شدن احتمالی معاون سابق وزیر دفاع ایران به ترکیه حکایت می کرد، به من گفت: «بیداری در داخل رژیم به مراتب بیشتر از بیداری مردم عادی است، زیرا این افراد به خارج از ایران و به اروپا هم سفر کرده اند و متوجه تفاوت سطح زندگی ها هستند.» مقامات ایران، دست کم دیپلمات های جمهوری اسلامی، استراتژیست های زیرکی هستند.

دریافت ایمیل از دوستم در ایران، اصلاً اتفاقی نبود. از او پرسیدم زمان دربند بودن من، چه کار می کرده. او هم در یک خط پاسخ داد، در آینده و «سر فرصت» توضیح خواهد داد. شاید برای او، این فرصت به زودی فرا برسد.
 
منبع: لس آنجلس تایمز- 17 ژانویه 2010