ساعت سیزده و پنجاه و هشت دقیقه روز دوشنبه، بیست شهریور1391 . تهران. دفتر رئیس قوه قضائیه، چهارمین نشست سران قوا.
محمود احمدی نژاد رئیس جمهور محبوب وارد دفتر می شود و در را می بندد. قبل از او برادران لاریجانی هم به ترتیب همین کار راکرده بودند و در را بسته بودند.
مش حسن در را باز می کند، یک کامیون واردمی شود.
ساعت شانزده و چهل و سه دقیقه، همان روز،همان جا
در باز می شود. مردی با قامت درختچه اکالیپتوس از در خارج می شود. خبرنگاران به سمتش می روند.
یکی از خبر نگارها (در حالی که سعی میکند خودش را به مموتی برساند): چه اتفاقی افتاد؟
مموتی در کمال خونسردی: اتفاق بدی نیفتاد،بحثهای مختلفی از جمله مسائل داخلی و خارجی به بحث و تبادلنظر گذاشته شد.
) خبرنگاران می خندند… خب چکار کنند؟ خنده دار است.)
یکی دیگر از خبرنگاران (در حالی که سعی می کند نخندد): شما سه نفر چهار ساعت در آن اتاق، پشت درهای بسته چکار می کردید؟
مموتی سرش را پایین می اندازد، اما صدایی از درون فریاد می کشد:“سرتِ رو بالا بیگیرمرد” و سرش را بالا می گیرد: تلاش شد تا در جهت رفع مشکلات مردم گام برداشته شود.
( خبرنگاران دوباره می خندند…خب چکار کنند؟ باز هم خنده داراست.)
یک خبرنگار دیگر: یعنی دقیقا چه غلـ…ببخشید، چه کاری می خواهید بکنید؟
مموتی: قرار شد موارد را بررسی کنیم تادولت در جهت خدمترسانی به جلو برود.
ناگهان صدایی از بیرون فریاد می کشد: داداش همین فرمون که اومدی برو عقب … دسّت درس … همین که ریختی بسّه…
نه … اشتباه نکنید. این صدای مش حسن بود، داشت به راننده ای که کود حیوانی ریخته بود توی باغچه دست فرمان می داد برود بیرون… ادامه بدهید.
در این لحظه یکی از خبرنگاران درباره وعده رئیس جمهور مبنی برکاهش نرخ سکه پرسید که احمدینژاد ابتدا سکوت و سپس عنوان کرد: داریم تلاش میکنیم نرخ سکه کاهش پیدا کند.
( خبرنگاران این بار خیلی خندیدند… خب چکار کنند؟ این بار خیلی خنده داربود.)
یک خبرنگار دیگر: میزبان بعدی سران قواکیست؟
مموتی یک لحظه احساس شیرینی غلیظی درخود کرد و گفت: میزبان کسی است که میز دستش است!
( خبرنگاران این بار نخندیدند… اصلا خنده دار نبود …مردیکه جلف.)
مموتی: شماها از کی اینجا هستید؟
خبرنگاران: از ساعت یک
ناهار خوردید؟
بله
چی خوردید؟
برو بینیم بابا حال نداریم
پس حالا بروید استراحت کنید و بگذاریدما هم برویم!
وقتی همه داشتند می رفتند استراحت کنند، ناگهان یکی پرسید: شما در گفتوگوی ویژه خبری گفتید قرار نیست دولت تمام شود؛ منظورتان از این حرف چیست؟
و احمدی نژاد همانطور که به افق خیره شده بود، جواب داد: باید بدانند دولت چیز تمام نشدنی نیست. کار یک دولت به پایان میرسد، مردم انتخاب دیگری می کنند و دولتی دیگر سر کار میآید، اما در اصل دولت همیشه هست!
دراین لحظه صدای عجیبی بلند شد. خیلی عجیب.از آن صداهایی که می تواند مهمانی دائی جان ناپلئون را به هم بریزد. همه به هم نگاه کردند و ازهم فاصله گرفتند، بعد هم رفتند خانه هایشان…
ساعت نه شب. همان روز .همان جا
آفتاب دارد غروب می کند. اما مش حسن باید با بیل اش یک کوه کود حیوانی را پخش کند توی باغچه … مش حسن باید تمام شب را کارکند.
و …… اقدامات ضربتی یک دولت خدمتگزار
“احمدینژاد درمراسم نکوداشت ثبت گنبد قابوس در فهرست میراث جهانی یونسکو، درباره خشکسالی گفته است: «امروز کشور ما رو به خشکسالی است که بخشی از این خشکسالی غیرعمد به دلیل وجود صنعت و بخشی عمدی میباشد که دشمن ابرهایی را که به سمت کشور ما میآید ،تخریب میکند و این جنگی است که ایران بر آن غلبه خواهد کرد.»
با پایان این سخنرانی و تشکیل جلسه غلبه بر این جنگ ، مقرر شد موارد با جزئیات بررسی و راهکارهای لازم پیش بینی شوند، تا دولت بتواند با اقدامات ضربتی وارد میدان مبارزه شود.
متن صورتجلسه:
برای اینکه امروز کشور ما رو به خشکسالی نباشد، اقدامات زیر باید سریعا عملیاتی شود:
یک: خیلی زود روی کشورمان را به یکطرف دیگر برگردانیم تا رو به خشکسالی نباشد. می توانیم کشور را دراسرع وقت پشت به خشکسالی قرار دهیم.
دو: از آنجا که امروز کشور ما رو به خشکسالی است و حالا هم نزدیک عصر است، تا فردا صبر کنیم ببینیم فردا کشورما رو به کجاست.( رو به پیشرفت؟ رو به افق های عظیم؟ رو به رشد؟ هیچکدام.)
سه: اگر دو اقدام قبلی موثر نبود،به مقام رهبری بگوییم دستور بدهد خشکسالی رویش را از طرف کشور ما برگرداند.
چهار (محرمانه): چون مقام رهبری اساسا دست به هر کاری می زند، خراب ترش می کند، اصلا به مقام رهبری چیزی نگوییم.
پنج: به مجلس بگوییم تصویب کند امروزسوم خرداد 76 است و تمام این بدبختی ها از دوران اصلاحات است… تصویب شد.
در مورد بخشی از این خشکسالی غیرعمدکه به دلیل وجود صنعت است:
یک: چون غیر عمد است و عمدی در کارنبوده، دیه اش را بگیریم و آزادشان کنیم بروند.
دو: بگوییم باقی صنایعی هم که هنوزدارند کار می کنند، کارگرانشان را اخراج کنند، مشکلات بخش غیر عمدش حل شود.
سه: اگر کارگران اعتراض کردند، صنعت مان را ببریم در آن بخشی که غیر عمد نیست، تا عمدی بشود بتوانیم صنعت را خودمان تعطیل کنیم، هر چه خواستیم از چین وارد می کنیم.
چهار: در هر صورت که ما صنعت مان را باید تعطیل کنیم و ازچین وارد کنیم، پس این بخش را نادیده می گیریم…. تصویب شد.
در مورد بخش عمدی که دشمن ابرهایی را که به سمت کشور ما میآید ، تخریب میکند:
یک: از تاکتیک جنگ های نامتقارن حسن عباسی استفاده کنیم وما هم برویم ابرهایی را که به سمت کشور آنها می رود ، تخریب کنیم.
دو: چون ما بلد نیستیم ابرهایی را که به سمت کشور آنها می رود ، تخریب کنیم، بگیریم حسن عباسی را با آن تاکتیک جنگ های نامتقارنش تخریب کنیم.
سه: در نماز جمعه این هفته از احمدخاتمی بخواهیم دشمنان نظام را نفرین کند به زمین گرم بخورند، ولی حسن عباسی را هم بگیریم خودمان به زمین گرم بزنیم.
چهار: به مقام رهبری بگوییم … نه نمی خواد… به مقام رهبری هیچی نگوییم… تصویب شد.
با پایان جلسه، اعضای هیات دولت با قرائت دعای فرج سلحشور درخواست کردند آقا خودش بیاید و مشکلات را زودتر حل کند.