چرا باید بودجه بخوانیم؟

هادی کحال زاده ‏
هادی کحال زاده ‏

اقتصاد دانش مهجوری در میان سیاست ورزان متاخر ایرانی و موضوعی تبعی برای توجه در بین احزاب و نیروهای ‏سیاسی کشور است. شاید بتوان بخشی از ناکامی نوسازی در ایران را در این کم توجهی به موضوعات مرتبط با دانش ‏اقتصاد از سوی نیروهای سیاسی کشور دانست. سند بودجه دولت و اسناد مربوط به آن نیز از مهمترین زیر شاخه های ‏دانش اقتصاد است که کمتر مورد تدبر و توجه قرار می گیرد. توجه به لایحه بودجه و برخورد محققانه در آن از سوی ‏نیروهای سیاسی، می تواند نقش بسزایی در شناخت وضعیت موجود کشور، سیاست ها، اهداف و همچنین توان و ‏صلاحیت مهمترین و بزرگترین نهاد اجرایی کشور داشته باشد. شناخت بودجه که عموما در فصل پایانی سال در ‏دستور کار دولت و مجلس قرار می گیرد از زوایای مختلفی دارای اهمیت است و بنا به اهمیت فراوان بودجه سالیانه، ‏توصیه به تدبر و برخورد منتقدانه با آن برای همه ی نیروهای فعال در عرصه سیاسی کشور حائز اهمیت است. چرا که ‏بودجه سالیانه مهمترین سند مالی دولت است که برنامه ها، اهداف و سیاست های اقتصای و سیاسی و اجرایی آنرا در ‏سال آتی مشخص می سازد. ‏
و :‏

‏(1) بودجه در هر کشور رابطه مستقیمی با دموکراسی دارد. تاریخ نگارش بودجه با تاریخ پدیداری دموکراسی در ‏کشورها قرین بوده و شروع اجرای آن همزمان با پیدایش حکومت مشروطه در دنیا بوده است. اداره دستگاه حکومت به ‏وسیله بودجه ی که به تصویب نمایندگان مردم برسد یکی از مهمترین خصوصیات و یکی از اساسی ترین مبانی ‏دموکراسی به شمار می رود. اعتراض اعیان و اشراف انگلستان در قرن سیزدهم میلادی به پادشاه مبنی بر اعطای ‏حق تعیین مالیات جهت تامین هزینه های حکومت، پادشاه انگلستان را مجبور به صدور منشور کبیر یا فرمان آزادی ‏کرد که طبق آن هیج نوع عوارض و مالیاتی در مملکت وضع نخواهد شد مگر با تصویب شورای مملکتی (مجلس ‏اعیان و نجبا). حقی که در مراحل بعد بسط یافت و حق نظارت بر حسن اجرای آن نیز بدان افزوده شد. نخستین بودجه ‏ایران نیز همزمان با انقلاب مشروطه، توسط صنیع الدوله وزیر مالیه در سال 1289 شمسی تحریر شد. این بودجه ‏علاوه بر اینکه با دقت و صداقت خاصی تهیه شده بود متضمن مقدمه مفصلی است که اصول مربوط به تهیه بودجه را ‏در کشورهای دموکراتیک و همچنین فواید رعایت چنین روندی را برای نمایندگان و عموم مردم تشریح کرده است. ‏بنابراین تاریخ پیدایش بودجه با پیدایش حق نظارت مردم بر دولت و دموکراسی همزاد است. در حقیقت از میزان ‏نظارت پذیری و شفافیت بودجه و پای بندی به نظارت پارلمان، میزان تمکین و پذیرش حق حاکمیت مردم بر سرنوشت ‏خود و اداره کشور مشخص می شود. به علاوه سو گیری های بودجه در حمایت از نهادهای انتخابی، یارانه احزاب و ‏نهادهای غیر حکومتی، آنگونه که در کشورهای با دموکراسی پیشرفته وجود دارد می تواند تعهد دولت به دموکراسی و ‏تمکین و یا طغیان دولت ها نسبت به مردم را مشخص نماید. نکته ی که در سه سال گذشته خلاف آن به اثبات رسیده و ‏هر سال بودجه دولت، کم نظارت پذیرتر، با شفافیت کمتر و تحدید کننده نهادی مستقل و دموکراتیک بوده است. گزارش ‏‏2 هزار تخلف دولت در اجرای بودجه امسال، عدم واریز 1 میلیارد دلار از فروش نفت به خزانه، و نامشخص تر شدن ‏و کلی شدن لایحه از طریق حذف تبصرها و ردیف های جزیی که موارد مصارف را مشخص و امکان پیگیری ‏مصارف را مشخص می نمود را می توان نمونه های از تلاش برای کاهش نظارت و شفافیت بودجه دانست. به علاوه ‏دولت نهم یارانه بسیار اندک احزاب که یک دوازده هزارم یارانه های رسمی و یک صد هزارم یارانه آشکار و پنهان را ‏شامل می شد و یکی از اصول بودجه ی در تمام کشورهای توسعه یافته برای مبارزه با فساد است را حذف نمود. این ‏نمونه ها، بخوبی خصلت غیر دموکراتیک دولت نهم را مشخص می سازد.‏

‏(2) بودجه به عنوان مهمترین سند مالی بزرگترین نهاد اجرایی کشور، مقدرات سال آتی کشور را مشخص می کند. از ‏درون بودجه می توان به اهداف، سیاست ها و برنامه های دولت در تمام شئون سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پی برد. ‏ارتباط این سند با اسناد بالادستی توسعه ی کشور و یا استراتژی اقتصادی دولت و یا حتی ارتباط با اهداف بودجه ی ‏دولت در سال های گذشته، بخوبی سیاست گذاری های دولت را مشخص می کند. عدم تمکین از برنامه چهارم توسعه و ‏یا نادیده انگاشتن سند چشم انداز 20 ساله که بیانی از عدم اعتقاد دولت به برنامه های توسعه ی است بخوبی قابل لمس ‏است. به علاوه از طریق بودجه، می توان به اهداف و نیات دولت در خصوص اداره کشور پی برد. سیاست های تنبیهی ‏و تشویقی دولت در بودجه امسال نیز در اعطای مبالغی به بنیاد مولانا و یا افزایش بودجه نزدیکان و مدافعان دولت و ‏کاهش و تنبیه منتقدان و نهادهای ناظر بر دولت و عدم توجه به اسناد بالا دستی توسعه ی کشور و نبود رابطه منطقی ‏میان آنها، می تواند بی برنامه گی و نداشتن سیاست مشخص اقتصادی و اجتماعی در دولت نهم را مشخص و عدم ‏پایبندی به اصل اعتدال در توجه به همه شهروندان و تلاش برای تعالی و توانمند سازی همه ایرانیان را توسط ایشان ‏بیان کند.‏

‏(3) بودجه رابطه مستقیمی با دانش مدیریت دارد. توان دولت در برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و نظارت به عنوان ‏اصلی ترین ارکان مدیریت، توان و صلاحیت اجرایی دولت نشان می دهد. بودجه سند مالی آتی است که مبتنی بر پیش ‏بینی منابع و مصارف دولت است. هر چه میزان دقت این پیش بینی بالاتر باشد، کفایت و میزان شناخت دولت را از ‏شرایط نشان می دهد و هر چه دولت بر سند مالی خود پایبند تر باشد، تسلط بر شرایط و دقت آنرا بیان می دارد. طی ‏این سالها دولت نهم نزدیک به ده متمم، اصلاحیه و تغییر در بودجه دست زده است. که بخشی از آن بصورت تعمدی، ‏برای کاهش فشارها در فصل بودجه ریزی و انتقال آن به کل سال مالی و برخی برای انتقال فشار از دولت به مجلس و ‏همچنین برخی نیز بدلیل بلند پروازی و ناتوانی در برآورد منابع و مصارف کشور بوده است. برآورد غیر واقعی ‏مصارف عمرانی، برآورد غیر واقعی منابع غیر نفتی و ابهام فزاینده در بودجه و نبود انضباط مالی، مهم ترین مشخصه ‏بودجه سنواتی دولت طی دوره اخیر بوده است. اگر نظم در بودجه را مترادف نظم دولت بدانیم، دولت نهم بی نظم ترین ‏دولت بعد از انقلاب بوده است. همه ی این موارد توان اجرایی، صلاحیت و شایستگی رهبران اجرایی دولت نهم را ‏بخوبی مشخص می سازند. علاوه بر این موارد بی صداقتی دولت در ارائه آمارها یا محاسبات اشتباه فرضا در میزان ‏قیمت محاسباتی نفت و تفاوت هدف گذاری درونی دولت با مکتوبات بودجه و نامشخص شدن مصارف ارزی را می ‏توان از دیگر مصادیق بی اعتباری دولت و ضعف صلاحیت آن در جهت اداره امور کشور دانست.ارقام متفاوت کسری ‏بودجه دولت از 15 میلیارد دلار تا 40 میلیارد دلار برای سال جاری نمونه ی از این تشت و ابهام است.‏

‏(4) بودجه میزان کارایی دولت در اقتصاد را نیز مشخص می کند. علاوه بر وجه سیاست گذاری دولت در سایر بخش ‏ها خصوصا بخش خدمات، صنعت و کشاورزی، بودجه حجم دولت و رابطه دولت با اقتصاد یک کشور را مشخص می ‏کند. فارغ از منازعه بی حاصل بزرگی و کوچکی دولت، بودجه کارایی دولت را در اقتصاد ایران بخوبی مشخص می ‏سازد. یکی از مهمترین کارکردهای برنامه مالی دولت می تواند، هدف گذاری در تعیین رابطه کارا، با سایر بخش ها و ‏کاهش حجم مداخلات بی مورد در اقتصاد و کاهش تصدی گری، تعیین نرخ مناسب ارز، کاهش نرخ تورم و کنترل ‏نوسانات اقتصادی باشد. که همه این موارد را می توان در چارچوب تعیین میزان کارایی دولت در اقتصاد تبین نمود. ‏متاسفانه، افزایش بودجه شرکت ها، اجرایی سیاست های ولنگارانه اقتصادی و وجود کسری بودجه سالیانه و بی ‏انضباطی مالی دولت، افزایش هزینه های مبادلاتی و غیر تولیدی به صنعت و خدمات و تخریب شرایط کسب و کار و ‏نه بهبود آن طی سه سال گذشته از طریق بودجه سنواتی، افزایش تورم و افزایش بدهی های دولت به سایر نهادها، ‏ناکارآمدی دولت را به سایر بخش ها نیز تسری داده و رابطه ناکارآمد دولت _بازار را تشدید کرده است.‏

بودجه علاوه بر موارد مذکور، کارگاه مناسبی برای شناخت بهتر اقتصاد سیاسی ایران و فهم مناسبات قدرت کشور ‏برای نیروههای سیاسی و موثر کشور پدید می آورد و همچنین نتایج حاصل از تفریق بودجه می تواند محک مناسبی ‏برای سنجش شعارهای دولت نیز باشد. بی شک در شرایط عدم تلقی واحد از شرایط موجود در میان نیروههای سیاسی، ‏بودجه و روند تدوین، تصویب، اجرا و نظارت برآن، می تواند به عنوان نمونه روشنی، امکان تفسیر واحد از وضع ‏موجود در میان نیروهای سیاسی کشور را بوجود بیاورد.‏

بنابراین چنانچه دقت بیشتری از سوی نیروهای سیاسی کشور در مورد تاثیر بودجه بر تمامی شئون زندگی جمعی ‏ایرانیان مقدور و تلاش برای مواخذه و فشار برای نهادهای موثر بر تدوین بودجه سالیانه اعمال شود. علاوه بر امکان ‏تقلیل زیان، شناخت بهتری از توان اجرایی و اهداف دولت در سطح عمومی، فهم بهتر اقتصاد سیاسی ایران، موانع ‏توسعه و ابزار سنجش ادعاهای دولت و هدایت مطالبات عمومی را میسر می سازد. لذا تدبر و مطالعه در بودجه در ‏فصل پایانی سال امری بس مهم و ضروری برای همه نیروهای تحول خواه کشور می باشد.‏