پائیز به نیمه می رسد و من همراه شکنجه گرم در راه آمریکا هستم. با شخصیت اصلی کتابم “برادرحمید” سرزمین “شیطان بزرگ” را دور خواهم زد، از چند دانشگاه بزرگ خواهم گذشت و به پرسش های رسانه ها پاسخ خواهم داد.
و من تنها نویسنده کتاب “نامه هائی به شکنجه گرم” نیستم، روایتگر نگاه هفته ام و شاهد رویدادهای میهنم “روز” به “روز” وهر روز وهر ساعت و هر لحظه.
همه جاو باهمه کس از “حکومت شعبده باز و خوابهایی که برای جامعه دیدهاند” – تعبیر از مجید محمدی- خواهم گفت.لابد خبرهای تلخ هفته دوم مهر ماه 1389 را دوره خواهم کرد. عراق که “با پشت سر گذاشتن ایران، سومین کشور نفت خیز جهان” می شود.
روسیه که “دامنه تحریمها علیه ایران را گسترش” می دهد. و به فرمان “دمیتری مدودف” رئیس جمهور روسیه همکاری های بانکی با ایران ممنوع اعلام می شود. این فرمانی است که عملا هرگونه روابط تجاری با ایران را تحت تاثیر قرار می دهد.
سفر پر پرسش بشار اسد به ایران مورد بحث محافل سیاسی قرار می گیرد. سایت
“دیپلماسی ایرانی” که اوضاع کشور را از درون رصد می کند، می نویسد: “بشار اسد هر روز به واشنگتن نزدیکتر میشود و در این میان بسیاری از تحلیلگران ادعا میکنند که دمشق هم اندک اندک به سرنوشت روسیه دچار میشود و دست ایران را رها میکند.”
ترکیه که “با آژانس همصدا می شود و می خواهد ایران شفاف عمل کند.” عبدالله گل، رئیس جمهور ترکیه به “کریستین ساینس مانیتورگ می گوید که که ایران باید در مورد برنامه هستهای خود “شفافتر” عمل کند.
رئیس جمهور ترکیه پنهان نمی کند که: “ترکیه بشدت نگران یک جنگ جدید در منطقه است.”
کلید جنگ را بار دیگر احمدی نژاد زده است. سفر چندم نیویورک با زهم بی ثمر بوده است. سخنان علنی تحریک امیز، جهان را بیشتر علیه جمهور ی بسیج کرده است. رئیس دولت کودتا تازه به تهران رسیده است واز قصد سخنگوی وزارت خارجه اش برای مهاجرت به کانادا با اطلاع شده که خبرگزاریها از” شکست مذاکرات پنهان نیویورک” خبر می دهند.
احمدی نژا د به خشم می آید و چاک دهانش را می کشد: “آن قدر پر رو هستند که ما را تهدید می کنند. مرده شور خودتان، میزتان و قیافه تان را ببرد که همه دنیا را به لجن کشیدید.”
آمریکا، به دشنام ها سه جواب عملی می دهد:
- هشت عامل سرکوب مردم تحریم می شوند و برا ی نخستین بار حقوق بشر رسما
د رمتن معادلات جهانی قرا رمی گیرد.
- چهار شرکت بزرگ نفتی توتال، شل، استات اویل و انی قول به آمریکا می دهند که به سرمایهگذاریهای خود در ایران پایان دهند.
- پسته ایران تحریم می شود. امری که به نفع کشاورزان کالیفرنیایی است که در آستانه برداشت محصول هستند.
پاسخ اسدالله عسگراولادی که مانند برادرش حبیب اله عسگر اولادی از سران “حزب موتلفه” است و بعنوان رئیس اتحادیه صادرکنندگان خشکبار” عملا انحصار صادرات پسته و زعفران را د راختیار دارد، قلب هر ایرانی را می لرزاند. او برای ا ولین بار از وضعیت صادرات پسته و زعفران پرده بر می دارد:” صادرات پسته به آمریکا 10 سال است که عملاً ممنوع و از 5- 6 سال گذشته غیر ممکن شده است. صادرات پسته به آمریکا به صورت قاچاق و از طریق مکزیک و کانادا صورت میگیرد.
صادرات زعفران هم همچنان به دلیل عوارض بالای صادرات چمدانی انجام میشود.”
و تازه سناتور لیبرمن از راه می رسدتا روی پاس زیبای رئیس جمهور کوتا چیان
آبشا رمحکمی بزند: “در صورت موثر نبودن تحریم ها، آمریکا حمله نظامی به ایران را بررسی کند.”
بیوده نیست که فریدون خاوند سیاست حاکم بر “اقتصاد ایران” را “جراحی بدون داروی بیهوشی” نام می دهد، انهم درهفته ای که “فتنه اقتصادی” اولین نشانه های حضور خود را در بازار ارز و طلا نشان داده است.
چهره اقتصادی کودتای 22 خرداد روشن شده وقیمت دلار به 1700 تومان رسیده است.
بانک مرکزی ایران رسما اعلام می کند:” وقفه در پرداخت های خارجی باعث افزایش تقاضای ارز شده “ است. احمدی نژاد از “برخورد” با عاملان بحران می گوید. مجری فرمانش هم حتما، رئیس نیروی انتظامی است که اسماعیل احمدیمقدم باشد: “احتمال وقوع فتنه اقتصادی می رود؛ نیروی انتظامی بر کانونهای فتنه اشراف کامل دارد.”
همکاران و همفکران احمدی مقدم، بعد از یک سال ونیم هنو زمشغول سرکوب کانون های فتنه سبز هستند. جبهه مشارکت با زهم غیرقانونی می شود.
ابراهیم یزدی و تعدادی از اعضای نهضت آزادی رادر اصفهان بازداشت می کنند. خانواده انها حرفی تاریخی می زنند: “در اسراییل هم نماز جماعت مجوز نمی خواهد.”
و سرانجام نوبت مسدود کردن سایتهای سه مرجع تقلید می رسد.
خانم ها! آقایان!
با این خبرها وهمراه شکنجه گرم در آمریکا خواهم بود. همه جا بفریاد خواهم گفت:
حق با آیتالله علیمحمد دستغیب است که می گوید حاکمان جمهوری اسلامی بر «مرکب دروغ» سوار شدهاند. وسوار براین مرکب با فریاد فتح و پیروزی ایران را بر باد داده اند
که فقط سه نمونه اش را د راین هفته می توان دید:
- طی روزهای اخیر ۱۰ شناور دیگردر دریا ی خزر پرچم خود را از ایران تغییر دادهاند و عملا حاکمیت کشور در بخش حملونقل دریایی در خزر در معرض خطر قرار گرفته است.
- دبیر کل خانه پرستار: شرایط بحرانی بر بیمارستانها ی ایران حاکم است.در هفتههای اخیر خبرهایی از درگیری و مضروبشدن کادر درمانی بیمارستانها توسط همراهان بیماران در رسانههای ایران انتشار یافته است. قرار است کادر درمانی کشور را به اسپری فلفل مجهز کنند.
در نتیجه کمبود نیروی پرستار و سختی کار در بیمارستانها هم سرویس کافی به بیمار داده نمیشود و هم بسیاری از پرستاران به ترک شغل سوق مییابند. بخشی از این نیرو به خدمت بیمارستانها و درمانگاههای خصوصی درمیآید.
- بیانیه کانون صنفی معلمان بهمناسبت روز جهانی معلم: متاسفیم که در یک نظام آموزشی متمرکز و متکی به کتاب درسی واحد، کتابهایی را تدریس میکنیم که سال به سال القائات ایدئولوژیک و سیاسی – جناحی خاص، در آن ها رخنه بیشتری مییابد و ذهن کودکان ما را با تفکر علمی و انتقادی بیگانه میسازد.
خانمها! آقایان!
صدای من با صدای میلیونها ایرانی خواهد پیوست که حکومت اوباش، بازجویان و شکنجه گران را بر نمی تابند.
با صدای سینما گران ایرانی یکی خواهد شد که در پایان هفته امضای آنها را بر پای بیانیه مشترکی کنا رهم قرار می گیرد.
ایران بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی، رخشان بنیاعتماد، عباس کیارستمی – مسعود کیمیایی – کیومرث پور احمد - فاطمه معتمدآریا – عباس گنجوی - مجید مجیدی، کامران شیردل، نورالدین زرینکلک، پرویز پرستویی، کمال تبریزی، تهمینه میلانی، رضا کیانیان، کامبوزیا پرتوی، داریوش فرهنگ و… را نمی توان شکست داد.
دارم چمدان هایم را می بندم که اکبرگنجی جایزه احمد زید آبادی را می گیرد. ونمایندگان شرکت نوکیا زیمنس، به دیدارشیرین عبادی می روند تا او را مطلع کنند: “این شرکت از گزارشات مؤکد آگاه است که مقامات ایرانی از تکنولوژی ارتباطات برای فعالیتهای سیاسی در مسیری استفاده میکنند که با قوانین حقوق بشر سازگاری ندارد. در نتیجه این گزارشات موثق شرکت نوکیا زیمنس تمام کارهای مرتبط به مانیتورینگ در ایران را در سال ۲۰۰۹ متوقف کرده است.”
جهان گام به گام به فردای ایران، به جنبش آزادی خواهی ایران تسلیم می شود دیر نیست که خواست این هفته میرحسیین موسوی عملی شود: “سیاست های ویرانگر کنونی را به رفراندوم بگذارید.گ
در این رفراندوم ایران بر جهل و شکنجه پیروز خواهد شد.
خانم ها! اقایان!
یک ماه د رنگاه هفته نیستم و همه جاهستم. هرجا ایران هست و شماهستید. امیدوارم مهردادشیبانی به دعوتم پاسخ دهد و درغیابم این ستون را برپادارد.