فردا، آفتاب عمر جمهوری اسلامی به سی ودومین سال غروب خودمی رسد. “نظام مقدس” ازهمان لحظه که درآسمان ایران ظاهر شد تارویای یک قرنه استقلال وآزادی را تعبیر کند، رخ در شب تیره کشید.
غروب22 بهمن ماه 1357 رژیم “ستمشاهی” دیگر وجود نداشت. تاریخ سومین روز مهم این ماه را در اوراق خود ثبت کرد. در 19 بهمن جنبش سیاهکل متولدشد- وامسال چهملین سالش را بر گزار می کنند، - 12 بهمن روز “امام آمد” بود و حالا “پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی.”
پنج نام از بیست ودومین بهمن نخستین، هنوز بر صحنه اند. آیت اله خمینی “فرشته” جانشین “دیو” که “انقلاب” را “انفجارنور” خواند ورهائی بشریت را مژده داد. همین روزهای بهمن است که درتونس رهبر مسلمانان “عبای خمینی” رابه نفرت از شانه
می اندازد؛ و در تهران فیلم کودکی اش که برای ثبت “فرزند صبح” باهزینه گزافی ساخته شده است، باریشخند تماشاچیان روبرو می شود.
هاشمی رفسنجانی که همه جا شانه به شانه آیت اله خمینی بود، حالا یکی از “سران فتنه” لقب دارد و هراسش را از ظلم فریاد می کند. می بیند ومی گویدکه ریسمان جمهوری اسلامی از ضخامت ظلم در حال پاره شدن است.
مهندس میر حسین موسوی، اولین وآخرین نخست وزیر “نظام”، حالا درکنارمهدی کروبی است که تا ریاست مجلس هم رفت.
هردو گفته بودند از جمهوری اسلامی نه دیگر جمهوری مانده و نه نظام، و دراعلامیه خودبه مناسبت فرا رسیدن 22 بهمن حرف را تمام می کنند: “اوباش سالاری در سلطنت بازتولید شده است.”
و روی سخن همه باسید علی خامنه ایست. رهبر و امام و پیامبر درحرف و خدای خدایان در صحنه سیاسی جمهوری اسلامی.
درهفته ای که “جمعیت ایران از مرز ۷۵ میلیون نفر” می گذرد، خبر از شرکت ولی فقیه دوم “در بی نظیرترین نماز جمعه تهران” می رسد، تا “در اجتماع عظیم مردم مومن و انقلابی تهران” خطبه های “دشمن شکن” را بخواند.
آیتالله حائریشیرازی- زمان خوار بزرگ استان فارس- هم پیشاپیش از قول مرده ای بنام “سید احمدآقا” اعلام رضایت قلب مرده دیگری یعنی “امام” رافاش می کند: “انتخاب آیت اله خامنه ای به رهبری سبب شادی قلب امام شد.” البته کسی هم نمی پرسد چرا این رازمهم را اینهمه سال پنهان کرده است.
اجتماع عظیم بر پا می شود وبی شک مومنان بدون اتوبوس و بسیج درنمازجمعه حضور می یابند.
آیا “رهبرمعظم انقلاب” به نماز جمعه آمده است تا در باره “۴۳ درصد از کارگران” ایران صحبت کند که به گفته رئیس کانون عالی انجمنهای صنفی کارگری “زیرخط فقر زندگی” می کنند. یا در باره “اعدام درمانی” مخفی و اشکار سخن بگوید که هفته ششم راپشت سر می گذارد؟
پاسخ منفی است، “آقا” برای سخن گفتن در باره این مسائل بی اهمیت نیامده اند. ایشان در حضور13 سرلشگر دست به سینه، از “دهه فجر و 22 بهمن امسال” می گویند که “دارای شور و حال متفاوتی است.”
کیهان تهران فشرده فرمایشات ملوکانه را در تیتر اولش انعکاس می دهد: “فریاد امروز مردم مصرهمان فریاد آشنای انقلاب اسلامی است.”
“توفان تمام عیار” به تعبیر خانم هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، منطقه را درمی نوردد. گسترش فناوریهای نوین ارتباطات، شرایط منطقه را بازگشتناپذیر کرده است. پایههای حکومتهای دیکتاتوری درحال فروریختن است. دیکتاتورهای منطقه “صدای انقلاب” راشنیده اند و بدست و پا افتاده اند. رهبرانقلاب اسلامی هم که هنوز دست هایش از خون نداو سهراب رنگین است، طبق معمول از روش فرار به جلو استفاده می کند.
رابرت گیتس، سخنگوی کاخ سفید، جواب تحقیرآموزی به “مقام معظم” می دهد: “تهران پس از سرکوبی تظاهرات مخالفان در سال گذشته، درموقعیتی قرار ندارد که درباره بحران مصر اظهارنظر کند.”
احمد ابوالغیظ، وزیر خارجه مصر، موضع رهبر جمهوری اسلامی را “خصمانه و نفرتانگیز” می خواند و توپ راتوی زمین او می اندازد: “لحظه بحرانی ایران هنوز فرا نرسیده، اما ما با علاقه و انتظار آن لحظه را تماشا خواهیم کرد.”
اخوان المسلمین که آیت اله خامنه ای یکی از کتابهای مرجع آ نها را پیش از انقلاب بفارسی ترجمه کرده است، نه یک بار که چند بار خطاب به رهبر ایران، می گویند: “انقلاب مردم مصر، انقلاب اسلامی نیست.”
علی لاریجانی همراه برادرش سخت سرگرم زور آزمائی با دکتر احمدی نژاد است که درنامه سرگشاده اش نشان داده است برای رای مجلس ونظر قوه قضائیه هم تره خرد نمی کند. رئیس مجلس که روزگاری سخنان فلسفی بر زبان می راند، در مورد تحولات مصرسخنی می گوید خوراک سخره خاص و عام: “هدف آمریکا ترویج دموکراسی شتری است.”
جنبش سبز روی پاس علی لاریجانی آبشار طنز می زند و “انقلاب موتوری” را با “انقلاب شتری” می آمیزد و دستمایه دهها لطیفه و شعار می کند.
تا 22 بهمن برسد، توفان در منطقه ادامه دارد. مصریها “شورای خردمندان” بر پا می کنند. درمیدان التحریر جوان نماینده گوگل بعنوان نماینده جوانها انتخاب می شود. آخرین تحلیل ها می گوید: “مصر، ترکیه می شود و نه جمهوری اسلامی”.
ظاهرا هرجا توفانی است، درترکیه نسیم می وزد. همین هفته قرار داد تجاری بزرگی به مبلغ 30 میلیارد دلاربا جمهوری اسلامی امضاء می کند. علیاکبر صالحی، وزیر خارجه می گوید: “ایران و ترکیه دو کشوری هستند که یکدیگر را تکمیل میکنند.”
“علمای اسلام” هم طبق معمول سنواتی در عوالم دیگر سیر می کنند.آیت الله صافی گلپایگانی، علوی گرگانی و حسینی زنجانی، از مراجع تقلید، اعزام ورزشکاران زن ایرانی به رقابتهای برون مرزی را “مخالف عفاف” و “حرام” اعلام می کنند.
صادق لاریجانی حواسش جمع است و حرف درستی می زند: “اگر با سران فتنه برخورد میشد امامزاده میشدند.” و هنوز حرفش تمام نشده سه نفر از “سران فتنه” وارد صحنه می شوند ودرست درلحظه مناسب.
موسوی و کروبی دیدار می کنند و بیانیه می دهند. باز تولید سلطنت را بنام مذهب و با استفاده از اوباش به ثبت تاریخ می سپارند. به “دستگیری معترضان”، “ضرب و شتم آنها در خیابان ها”، “کشته شدن عده زیادی از جوانان و زنان و مردان در خیابان ها”، “فجایع کوی دانشگاه و کهریزک”، “حمله به بیوت و دفاتر مراجع تقلید” و “برخورد غیر اخلاقی با خانواده های شهدا و زندانیان” اشاره می کنند.و به همان جا می رسند که رژیم گذشته در آستانه فروپاشی رسیده بود: “هیچ یک از این کارها نتوانسته است اقتدارگرایان را از چالش بزرگ حاصل از بی اعتمادی مردم به دولت نجات دهد.”
محمد خاتمی هم یک بار دیگر دست روی راه حل دست می گذارد: “برگزاری انتخابات آزاد در ایران و تجدید نظر در ساز و کارهای انتخاباتی شده.” او از “جمهوری اسلامی می خواهد، به احزاب سیاسی اجازه دهند، فعالیتهای خود را از سربگیرند.”
و هنوز کودتا چیان پاسخ این حرفها را نداده اند که موسوی و کروبی درست به خال می زنند. برای حمایت از مردم مصر و تونس تقاضای راه پیمائی می کنند.
مهندس ارجمند- مشاور موسوی در اروپا- به طعنه می پرسد: “چرا باید بترسند؟ مردگان می خواهند به خیابان انقلاب بیآیند.”
در چشم بهمزدنی آتش از زیر خاکستر لهیب می کشد. جنبش درایران بحرکت در می آید و امواجش به جهان می رسد. احزاب اصلاح طلب از بیانیه پشتیبانی می کنند. بچه های سبز روز 25 بهمن را مصادف با “روزعشاق” می یابند. این عبارت شعرگونه بر امواج مجازی می رود:
- عاشقان وطن چه روزی می خواهند خودنمایی کنند…
و نخستین شعارها می جوشد:
- ننگ بر ظالمان چه قاهره چه تهران
چه زیبا. مرگ دارد از شعارها حذف می شود.
روز آخر هفته محسنی اژه ای دادستان کل کشور، راهپیمایی روز 25 بهمن ماه را “جدا کردن صف خود از دولت و ملت” و “اقدام سیاسی” می نامد.رسانه های هوادار دولت به تحریک هواداران جنبش سبز و رجز خوانی برای معترضان در روز بیست و پنج بهمن می پردازند.
هفته تمام می شود. 22 بهمن دیگری می رسد. آیا روز دیگری درماه بهمن، تاریخی خواهد شد؟
شیخ دلاور، مهدی کروبی می گوید:” اگر دولت با برگزاری راهپیمایی برای حمایت از مردم مصر و تونس موافقت کند، مردم ایران به دنیا نشان خواهند داد که جنبش سبز زنده است و شاهد قدرت واقعی این جنبش خواهیم بود.“.
و مزدک بامدادان می نویسد:
-جنبش سبز پیلهای است که در روزی نه چندان دور دیبای خوشدوخت جمهوری ایرانی از آن بافته خواهد شد. میدان هفت تیر روزی چون التحریر پهنه جشن پیروزی ما خواهد بود.
اشک مریزیم
رشک مبریم
شکیبا باشیم