در پی انتشار اخباری مبنی بر حضور سمیع الحق، پدر معنوی طالبان در تهران و برای شرکت در همایشی با عنوان “علما و بیداری اسلامی”، علی اکبر ولایتی، مشاور آیت الله خامنه ای حضور او در تهران را تایید کرد و آنرانشانه وجود آزادی در ایران دانست.
جمهوری اسلامی تاکنون به طور رسمی روابط خود با طالبان را علنی نکرده و هر گونه ارتباط با عناصر این جریان افراطی را تکذیب کرده بود.
اما روز گذشته، علی اکبر ولایتی در اظهاراتی که “خبرآنلاین” آن را بازتاب داده، گفته است: “بیداری اسلامی بخشی از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی بوده که با سایر کارهای دولتی کشور ارتباطی ندارد. مهمانان این همایشها بخشی از اساتید، علما، زنان و دانشجویان هستند که به عنوان شخص حقیقی و نه حقوقی از کشورهای اسلامی دعوت شدهاند. همایشهای بیداری اسلامی کاملا آزاد برگزار میشوند. من در همایشها و اجلاس بینالمللی متعددی حضور یافتم ولی باید اعتراف کنم نظیر آزادیای که در همایشهای بیداری اسلامی ایران وجود دارد در سایر کشورها ندیدم و حتی در نشست دیشب صمیع(سمیع)الحق پدر معنوی طالبان نیز در این اجلاس حضور داشت و به دفاع از افکار طالبان پرداخت از سوی دیگر تاجیکهای افغانستان نیز پاسخ او را دادند. به عقیده من همین میهمانان اجلاس بیداری مبلغان بیداری اسلامی در کشورهایشان میشوند”.
ولایتی که متهم است از این اجلاس استفاده تبلیغاتی کرده همچنین به خبرگزاری فارس گفته است: “پسر آقای سمیع الحق که پدر معنوی طالبان است- آقای سمیع الحق خودش در اجلاس اولی بود- و پسرش عرفان الحق در اجلاس جوانان آمد و گفت که طالبان جزء بیداری اسلامی است. همین طور شروع کرد به صحبت کردن، یک مرتبه یک عده ای از مجاهدین تاجیک افغانی، بلند شدند از آن طرف اعتراض کردند و بعد هم یک نفر از آنها آمد، جواب ایشان را داد. ماآنجا نشستیم. اختتامیه قرار بود شاید یک ساعت و نیم باشد، حدود پنج ساعت طول کشید. چهار و نیم شروع شد، تا ده شب. تا زمانی که کسی حرفی داشت، ما جلسه اختتامیه را ادامه دادیم.این موجب اعجاب همه شده بود که هیچ کشور
اسلامی و حتی غیر اسلامی چنین هاضمه قوی ای ندارد که آدم های مختلف را از جاهای مختلف جهان اسلام، سنی، شیعه، افراطی، میانه رو را بیاورد و اینها اظهارنظر بکنند و آخر سر به یک مرحله ای برسند که همه تأییدش بکنند. آن هم جوان ها. این طور می شود کم کم از میان این اظهارنظرها و تبادل نظرها، چیزی بیرون بیاید، نکاتی بیرون بیاید و تصمیماتی اتخاذ بشود که متفق علیه باشد. این چیزی است که به مرور زمان پخته خواهدشد”.
حضور سمیع الحق در اجلاس بیداری اسلام در حالیست که وی نقش گسترده ای در ناآرامی های بلوچستان داشته است. او از روحانیون افراطی و موسس مدارس موسوم به “حقانی” در پاکستان است که در ترورهای فرقه ای نقش مهمی دارند.
پیش از این نوذر شفیعی، نماینده مجلس در گفت و گو با خبرآنلاین در باره جریان سمیع الحق گفته بود: “بلوچستان و منطقه قبایلی و ایالت سرحد، این ها کانون های درگیری هستند. کانون های درگیری که طالبان پاکستانی و افغانی در ان مستقرند. مثلا شورای کویته که ملا عمر رهبری ان را دارد در همین کویته مستقر است یعنی افراطی ترین طیف. یا شورای میران شاه که سراج الدین حقانی پسر جلال الدین حقانی رهبری ان را برعهده دارد در مناطق قبایلی است یا شوراهای دیگر. یعنی محل تجمع شیعیان در بلوجستان با مرکزیت کویته، سرحد با مرکزیت پیشاور و مناطق قبایلی با مرکزیت میرانشاه همیشه اصطکاک وجود دارد. این ها جولانگاه طالبان و جریان افراط است که در پشت مرزهای افغانستان جایی که طالبان پاکستانی و افغانی و عرب های عضو القاعده همه در این مناطق متمرکز و مستقر شده اند. حتی چچن ها و ایغورهای چینی نیز در این مناطق مستقرند، اردوگاه دارند، مدارس مذهبی هست و آموزش های عملیات انتحاری و عملیات های تروریستی می بینند. البته اینگونه نیست که آنها فقط به دنبال کشتن و مبارزه با شیعیان باشند. اولویت آنها آمریکایی ها هستند اما در عین حال استدلال طالبان این است که شیعه منافق است و این ها معتقدند اطلاعات مربوط به آنها از طریق شیعیانی که در بین
آنها در این مناطق زندگی می کنند در اختیار آمریکا و ناتو قرار می گیرد و حتی می گویند این هواپیماهای بدون سرنشین براساس اطلاعاتی که این ها به ناتو می دهند عملیات خود را انجام می دهند. براساس این تصور این اقدامات را انجام می دهند. محوریت اصلی این اقدامات هم در کویته است چرا که جمعیت زیادی در آنجا مستقر است. کویته امتداد تشیع افغان است در قلمرو سرزمینی است که کانون درگیری ها است”.
وی افزوده بود: “آنها ابتدا با انگلیسی ها از در جنگ در آمدند و بعد از اینکه خیالشان از بابت استقلال از انگلیس راحت شد به سراغ شیعیان آمدند و این خوی جنگجویی و افراط گرایی از همان سال ها در میانشان ریشه دوانده است. محل اصلی این ها در ایالت سرحد و کمی در بلوچستان است. مهمترین جریان آنها جریان جمعیت علمای پاکستان است که دو شاخه اند شاخه مولوی فضل الرحمن و مولوی سمیع الحق. طیف سمیع الحق اقلیت هستند اما رادیکال. اماطیف مولوی فضل الرحمن اینگونه و به این شدت عمل نمی کنند. بیشتر مدارس مذهبی که در مناطق قبایلی که به آنها حقانی می گویند تحت رهبری سمیع الحق است. بین جریان حقانی و سمیع الحق و وهابیسم ارتباط تنگاتنگی برقرارست”.
یک سایت افغان به نام پندار هم درباره این پدر معنوی طالبان نوشته است: “مولانا سمیع الحق، ملاعمر را شاگردش می خواند چون در یکی از مدارس او درس خوانده است. خود سمیع الحق از مولانا های دیوبندی است که از دهه هفتاد بدین سو ماشین طالب کشیاش فعال است و از مدارس خود در پاکستان بیشمار انسان جاهل و قاتل بیرون داده است که در ابتدا زیر نام «جهادی»، بعدا زیر نام «طالب» و اکنون منحیث «انتحاری» برای کشتار بیگناهان به افغانستان گسیل می شوند. او می گوید که حال نیز سه هزار شاگرد در مدرسهاش دارد و با چهل هزار مدرسه فعال دیگر در این کشور در ارتباط است.اما در پاکستان در بین مردم این مولوی، مثل سایر ملا و مولوی های تاریک اندیش، بدنامترین است و او را به تمسخر «مولوی ساندویچ» خطاب میکنند که این لقب به رسوایی جنسی وی به سالها قبل بر میگردد.در دوران حکومت نواز شریف در دهه نود میلادی، فاحشه خانهای در شهر اسلام آباد توسط پولیس کشف شد که بوسیله زنی مشهور به نام «میدم طاهره» گردانندگی می شد، او در اعترافات خود فاش کرد که مولوی ها و سیاستمداران مشهور پاکستان با او در ارتباط اند و مشخصا سمیعالحق از مشتریان همیشگیاش می باشد که علاقه دارد همزمان با دو روسپی در مرکز او رابطه جنسی برقرار کند. بنابر خبر مجله «تایم» (۷ اکتبر ۲۰۰۲) تصاویری نیز از این ماجرا درز کرد که مولوی صاحب را در بین چندین روسپی نشان می داد، ازینرو او به «مولوی ساندویچ» معروف گردید. اما دولتمداران پاکستان از ترس اینکه مبادا رازهای بیشتر بداخلاقی خود شان فاش شود، «میدم طاهره» را رها و از دید مردم و مطبوعات پنهان کردند. این رسوایی که در مطبوعات پاکستان و حتی جهان مثل بمبی منفجر شد، مولوی سمیع الحق را به حدی رسوا ساخت که برای چندین سال خود را از انظار مردم پنهان کرد و در کنج یکی از مدارسش برای طالب کشی ادامه داد”.
بنابراین گزارش، سمیع الحق چندی پیش در اظهار نظری به تمجید از القاعده و بن لادن پرداخته و به گزارش روزنامه دیلی تلراف گفته بود: “امریکا با طرح فلج اطفال به جان رهبر القاعده سوء قصد کرد و این برنامه باید متوقف شود”.
این درحالیست که حسن قدیری ابینه چندی پیش یکی از “خیانت” های اصلاح طلبان را پیشنهاد مذاکره با طالبان دانسته و به رجانیوز گفته بود: “اصلاح طلب ها دو چیز گفتند. هم برویم علیه امریکا با طالبان ائتلاف کنیم و بجنگیم. هم با صدام در کویت علیه امریکا بجنگیم. اینها نگاههای افراط و تفریطی است که در آنها هست. همین نگاه را در منافقین هم میدیدیم. از یک طرف بعد از انقلاب میگفتند اسلحهها را پس نمیدهیم تا در مقابل حمله احتمالی امریکا به ایران بتوانیم مقاومت کنیم، از طرف دیگر به مزدوری صدام، موساد و سیا میروند. از یک طرف پیشنهاد اعدام گروگانها را میدهند و از آن طرف برای ترور مردم کشورمان برنامهریزی میکنند. کسانی که مبنا ندارند معمولاً در تفکرات و تصمیمگیریهایشان به این افراط و تفریطها گرفتار میشوند”.