اصلاح الگوی مصرف، با کدام برنامه ‏

میدل ایست آنلاین
میدل ایست آنلاین

» گزارشی از میدل ایست آنلاین

شیرزاد آزاد

همه چیز در ایران به جای خود برگشته است. بعد از دو هفته تعطیلات سال نو، روز چهارم آوریل برای بسیاری از ‏ایرانیان آغاز دوران کاری و تحصیلی در سال جدید است. در عین حال امسال سال مهمی در عرصه ملی است و مردم ‏با تغییرات زیاد و چالش های جدی از انتخابات ریاست جمهوری در ماه ژوئن گرفته تا احتمال از سر گیری روابط با ‏آمریکا و از کسری بودجه دولت که به علت کاهش تدریجی صاردات محصولات غیر نفتی گرفته تا کاهش قیمت نفت و ‏ادامه بحران اقتصادی جهانی که از سال 2009 شروع شده بود، روبرو خواهند بود.‏

سال جدید ایرانی با عنوان “اصلاح الگوی مصرف” نامگذاری شده است. اگرچه روش زندگی ولخرجانه ایرانیان منابع ‏سرشار کشور را مصرف کرده است، چنین نام گذاری به واقعیت های اقتصادی جدید و از بین رفتن سوبسید های ‏مختلف که بسیاری آن را حق مسلم خود می دانستند برمی گردد.‏

برخلاف این نکته که عوامل تاثیر گذار در روش زندگی ایرانیان صدها سال قبل منقضی شده است، اما ساختار ‏اقتصادی کشور و وابستگی بیش از حد آن به درآمد حاصل از نفت در چند دهه گذشته نقش مهمی در ولخرج بودن ‏امروز مردم ایران بازی می کند.‏

جاری شدن درآمد نفت به ایران در دهه 60 سیستم اقتصادی جدیدی را در کشور بوجود آورد و مردم را به سوی روش ‏زندگی برد که من آن را “کار کردن به سبک خاورمیانه و خرج کردن مثل آمریکایی ها” می نامم. دولت ها پشت سر هم ‏آمدند و همه چیز را شامل سوبسید کردند، از پول نان گرفته تا بلیط اتوبوس و قبض برق و کاغذی که دانش آموزان ‏روی آن می نویسند.‏

بنزین که قیمت آن از آب ارزان تر بود، در سال 2007 جیره بندی شد و تولید کنندگان خارجی هر چیزی که مورد نیاز ‏ملت بود، وارد کشور کردند.‏

تحقیقات نشان می دهد که ایرانیان چهار برابر استاندارد جهانی میوه مصرف می کنند و مصرف گاز مایع آنها با جمعیت ‏هفتاد میلیون نفر، به اندازه کشوری با جمعیت 250 میلیون نفر است. با وجود کمبود آب، ایرانیان به اندازه قاره اروپا ‏آب مصرف می کنند و مصرف انرژی در ایران 6.5 برابر میانگین جهانی است. همین موضوع درمورد خوردن نان و ‏گوشت و مقدار پولی که یک توریست ایرانی زمانی که به سفر می رود،برای خرید سوغاتی مصرف می کند، صدق می ‏کند.‏

با وجود اینکه مردم ایران عامل اصلی خسارت زیادی هستند که به منابع حیاتی کشور وارد می شود، غالبا دولت را ‏سرزنش می کنند. در حال حاضر تحمین زده می شود که 18.5 درصد برق تولید شده در ایران به دلیل مشکلات ‏تکنیکی و مشکلات دیگر در وزارت نیرو، قبل از رسیدن به مصرف کننده به هدر می روند. خودردو هایی که از لحاظ ‏تکنیکی مشکل دارند و انرژی را هدر می دهند، کارخانه ها، کارگاه ها و ساختمان ها هم به دلیل فقدان سیاست درست ‏مصرف و ازاستاندارد ها و قوانین ایمنی فاصله دارند که از سوی موسسات دولتی که به آن وابسته هستند، فاصله دارند ‏و این باید عامل اصلی نتیجهه گیری ضعیف شان باشد.‏

در واقع” اصلاح الگوی مصرف” بیشتر یک مسئله فرهنگی است تا یک مشکل اقتصادی. به همین دلیل تعلیم و تربیت ‏در مورد اینکه مردن چگونه غذا بخورند و با احتیاط رانندگی کنند، نقش مهمی دارد. به همیم منظور موسسات اجتماعی ‏و تربیتی و حتی خانواده ها و مدارس و رسانه ها و ان جی او ها باید دست بکار شوند.‏

در نهایت مسئولیت با دولت و موسسه های وابسته به آن است. بالارفتن سریع قیمت برق و بنزین یا برداشتن سوبسید ‏های اجتماعی و واردات غذا مسلما یک راه حل موثر دراز مدت برای اصلاح الگوی نامناسب مصرف در میان ایرانیان ‏نیست. اگر دولت بخواهد این مشکلات را به نحو موثری حل کند باید سه نکته مهم را درنظر بگیرد.‏

اول، یک گروه تحقیقاتی متشکل از کارشناسان اقتصادی و اجتماعی باید برگزیده شوند تا درباره این موضوع به شکل ‏سیستماتیک تحقیق کنند. این کمیته با بررسی مشکل و رسیدن به راه حل عملی، توصیه هایی در اختیار دولت و ‏موسسات اجتماعی قرار می دهد و به آنها می گوید که چگونه الگوی مصرف را با توجه به تحقیقات آنها اصلاح کنند.‏

دوم،شناختن مشکلات تکنیکی و کمبود های اجرایی و مطرح کردن آن با وزارت خانه مربوطه است که باید جدی گرفته ‏شود. این موضوع را می توان با درست کردن یا تعویض کردن ابزار و انتخاب افراد مناسب در مشاغل حل کرد.‏

سوم، در پیش گرفتن سیاست های درست در کنار قوانین سخت چیزی است که به وجود دولت معنا می دهد. این هدف ‏بدون وجود قانونگذران کاردان و مشاوران حرفه ای به دست نمی آید و دادن جایزه و تنبیه کردن افرادی که از قوانین ‏تخطی می کنند و آن را زیر پا می گذارند هم موثر است.‏

منبع: میدل ایست آنلاین 6 آوریل‏