نادر کرمی
اصلاح طلبان یکسال مانده تا انتخابات ریاست جمهوری کمابیش در یک نکته اتفاق نظر دارند: «گزینه واحد» نکته ای که تاکنون مورد تاکید طیف های مختلف اصلاح طلبان و حتی تحولخواهان قرار گرفته است. با این حال سازوکار دستیابی به چنین کاندیدایی از مهمترین چالشهای پیش روی اصلاح طلبان به شمار می رود. به همین دلیل است که این روزها راه های مختلفی برای رسیدن به این وضعیت«مطلوب» ارائه می شود.
طرح نجفی و کارگزاران
در همین شرایط روز گذشته اسحاق جهانگیری، عضو سرشناس حزب کارگزاران سازندگی در گفتگویی با سایت خبری آفتاب با تاکید بر اینکه “با توجه به شرایط کشور گزینه تشکیل دولت وحدت ملی نیز میتواند مطرح باشد” گفت: “در این دوره تاکید همه احزاب این است که برای مصلحت کشور با یک کاندیدای واحد در صحنه انتخابات حاضر شوند و وقتی بر این مصلحت اینقدر تاکید میشود مهمترین کاری که باید انجام شود روش اتخاذ تصمیم از سوی احزاب است و این روش باید دموکراتیک باشد تا به نتیجه برسد”.
جهانگیری با اشاره به اینکه “اصلاحطلبان میتوانند با تشکیل یک کنگره، کاندیدای واحد خود را انتخاب کنند” گفته است: “طرحی که دکتر نجفی برای انتخاب کاندیداهای ریاست جمهوری ارائه کرده است مورد تایید حزب کارگزاران هست ولی به صورت طبیعی این طرح باید در همه گروههای اصلاحطلب مورد تایید قرار بگیرد و هر طرحی میتواند مقدمهای باشد که روی آن بحث شود و به یک تصمیم واحد رسید. قبل از اینکه طرحی بخواهد مطرح شود باید یک نظام تصمیمگیری واحد در میان احزاب وجود داشته باشد”.
جهانگیری حتی یک گام هم جلوتر می رود و می گوید: “باید اعضای کابینه به همراه معاونان رئیس جمهور قبل از انتخابات مشخص باشند زیرا این دولت، دولت وحدت ملی است و مردم هم باید بدانند که به کابینه وحدت ملی رای میدهند نه فقط به یک شخص خاص”.
محتوای طرح نجفی چیست؟
اولین بار محمدعلی نجفی که خود از گزینه های اجماع اصلاح طلبان است در گفت وگو با “اعتماد” بسته پیشنهادی خود را ارائه کرد، که عبارت از اتخاذ روشی دموکراتیک برای رسیدن به کاندیدای واحد بود.
بسته پیشنهادی نجفی به گفته خود او دارای سه اصل اساسی است: “اصل اول این است که همه احزاب اصلاح طلب با اراده پیروزی و در اختیار گرفتن مسوولیت اجرایی کشور فعالیت های خود را آغاز کنند….اصل دوم بر این مساله تاکید دارد که اصلاح طلبان بدون هیچ شبهه و اما و اگری باید با یک کاندیدای واحد شایسته و به صورت ائتلافی صد درصدی وارد این رقابت ها شوند… اصل سوم هم این است که برای جلوگیری از وارد نشدن هرگونه خدشه یی به حیثیت کاندیدای اصلاحات در مرحله بررسی صلاحیت ها، باید پیشاپیش او را اولین و آخرین کاندیدای خود معرفی کنند.”
نجفی بر این اساس این پیش شرط ها، سازوکار خود را چنین مطرح می کند: “با مشارکت و همفکری سران اصلاحات به هر یک از احزاب و گروه های درون اردوگاه اصلاح طلبان تعداد مشخصی سهمیه تعلق بگیرد که آنها هم می توانند این سهمیه ها را به اعضای شورای مرکزی و سرپرستان دفاتر استانی خود بدهند. پس از آن در اواخر شهریورماه یا مهرماه یا هر تاریخی نزدیک به آن که مورد توافق همه گروه های اصلاح طلب قرار داشته باشد یک نشست سراسری با حضور همه احزاب و گروه هایی که خود را پیرو آرمان اصلاحات می دانند - بدون هیچ استثنایی- برگزار شود. در کنگره یا نشست سراسری مذکور نیز هر حزب، گروه یا تشکل اصلاح طلب با میزان سهمیه یی که به آنها اختصاص داده شده باید حضور یافته و همچنین چند کاندیدایی که اعلام آمادگی کرده یا بالقوه دارای شرایط کاندیداتوری هستند هم حاضر شوند. در واقع در طول این برنامه فشرده دو یا سه روزه با تشکیل کارگروه های مختلف و انجام مذاکرات پرحجم و مجموعه بحث ها و گفت وگوهایی که برای انتخاب کاندیدای نهایی مورد نیاز است، کاندیدای مورد اجماع با رای گیری با ورقه انتخاب خواهد شد. البته همه احزاب و تشکل های تحول خواه حاضر در نشست باید متعهد شوند که به نتایج آن پایبند خواهند بود.”
پیشنهادات مشخص نجفی که اواخر ماه گذشته مطرح شد اما آنچنان که انتظار می رفت پاسخ مشخصی از سوی اصلاح طلبان دریافت نکرد گرچه کلیات آن تلویحا مورد تایید قرار گرفت.
دغدغه های مشارکت
گرچه ساعاتی پیش از نشست 13 تیر شورای هماهنگی اصلاح طلبان برخی از سران جبهه مشارکت اعلام کردند که محمد خاتمی را به عنوان گزینه نهایی خود به این شورا اعلام کرده اند، اما بی تمایلی کارگزاران سازندگی به خاتمی که در گفتگوی همان روز سید حسین مرعشی با اعتماد آشکار تر شد، عملا جلسه ای راکه بدون حضور اعضای حزب اعتمادملی در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تشکیل شده بود بی نتیجه ساخت.
در عین حال چهره های شاخصی از مشارکتی ها همچون آذر منصوری و علی تاجرنیا با انتشار یادداشت هایی به بر شمردن دغدغه های خود پیرامون موضوع چگونگی ورود اصلاح طلبان به جریان انتخابات پرداختند.
آذر منصوری در یادداشتی با عنوان “ائتلاف حداکثری” می نویسد: “بدون تشریح وضعیت و صور مختلف حضور در انتخابات آینده نمی توان به تحقق هر نوع ساز و کاری جهت ائتلاف گسترده اندیشید. به نظر می آید قبل از طرح مکانیسم های مختلف و تعیین مصداق یا مصداق ها، آنچه از اهمیت بیشتری برخوردار است هدف از حضور در انتخابات پیش رو باشد.”
او سپس با طرح سوالاتی در مورد چرایی حضور اصلاح طلبان در انتخابات ادامه می دهد: “ آنچه مسلم است تمرکز روی کاندیدایی که با بیشترین میزان اقبال عمومی مواجه باشد و ظرفیت بالا بردن مشارکت مردم را نیز داشته باشد، می تواند به عنوان یکی از راهبردهای کارساز، مورد نظر واقع شود و واقع بینی اقتضا می کند کاندیدایی از جانب اصلاح طلبان وارد کارزار رقابت انتخاباتی شود که کمترین احتمال و بهانه برای رد صلاحیت او وجود داشته باشد.”
علی تاجرنیا نیز که گفتگویش با ادوارنیوز در مورد حضور عبدالله نوری در انتخابات ریاست جمهوری مورد نقد کیهان قرار گرفت، در یادداشتی با عنوان “مراجعه به آرای عمومی برای انتخاب کاندیدا” می نویسد: “همگان این مهم را بپذیرند که در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری از اردوگاه اصلاح طلبان فقط یک نفر معرفی خواهد شد”. وی همچنین در مورد سازوکار انتخاب کاندیدای واحد نیز اظهار نظر می کند که: “بدون ورود حساسیت زا به مسائلی مانند وزن کشی احزاب و گروه های سیاسی، سازوکار در نظر گرفته شده باید متناسب با ظرفیت احزاب و گروه های عضو جبهه اصلاحات باشد. در همین راستا سابقه تشکیلات، میزان اعضا و هواداران، گستردگی جغرافیایی، میزان تاثیرگذاری در عرصه سیاسی کشور و تقیید و تعهد به انسجام درونی جبهه اصلاحات و… می تواند شناسه احزاب و گروه ها از میزان ظرفیت ایشان باشد.”
و شاید تعیین همین میزان تاثیرگذاری، در شرایط نبود اطلاعات کافی و امکان وزن کشی سیاسی، به صلی ترین چالشگاه اصلاح طلبان بدل شود.