اینروزها برخی در تهران سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران را پیشرو انتخابات ریاستجمهوری ایران میدانند.
وی که ۴۸ سال سن دارد یکی از هشت نامزدی است که شورای نگهبان صلاحیت آنها را تایید کرده است. از این هشت نامزد، ۵ نفر اصولگرا و نزدیک به رهبر ایران، آیتالله خامنهای هستند.
اما نه جلیلی و نه هیچکدام از نامزدهای دیگر برنامه خاصی برای حل مشکلات کشور که مهمترین آنها کاهش صادرات روزانه یک میلیون بشکهای نفت است ارائه نداده اند.
غلامعلی حداد عادل، از نامزدهای اصولگرا که اخیر با روزنامه “دای ولت” آلمان مصاحبه کرده گفته است: “ایران نیازمند تولید داخلی بیشتر و تغییر در شیوه زندگی مردم است.” وی در مورد مسئله هستهای و درگیریهای منطقهای گفته است که قدرتهای غربی “از ایران عصبانی هستند چون تصمیماتش را خودش میگیرد.”
زمانی که جلیلی به سمت مذاکرهکننده ارشد هستهای ایران معرفی شد با شیوه قلدرانه خود مذاکرهکنندگان هستهای غرب را شگفتزده کرد. جلیلی روز شنبه در تلویزیون دولتی ایران گفت “سیستمهای اجرایی و بوروکراتیک باید به شیوهای طراحی شوند که بتوان بهترین استفاده را از پتانسیلهای سختافزاری و نرمافزاری کرد.” وی افزود تهدیدها، از جمله تحریمها، میتواند به فرصت تبدیل شوند.
جلیلی در مصاحبه با کریستین ساینس مانیتور گفت، آمریکا از اینکه ملت ایران از حقوق خود دفاع میکند ناامید شده است. “آنها امروز به لطف مقاومت [ایرانیان] شاهد پیشرفت چشمگیر ایران هستند.”
نظر برخی از ناظران مطلع این است که یک نامزد نزدیک به رهبر ایران، ممکن است بتواند با قدرتهای غربی بر سر مسئله هستهای به توافق برسد، چرا که در تصمیمگیریها برخورد یکپارچهتری خواهند داشت.
رامین جهانبگلو، فیلسوف ایرانی مقیم کانادا در ایندین اکسپرس مینویسد، به سختی میتوان تصور کرد که ایران بتواند تحریمها را که کمر اقتصاد این کشور را شکسته تحمل کند. اگر ولایتی یا حداد عادل به ریاستجمهوری برسد، احتمال دارد راحتتر به راه حلی برای روابط ایران و آمریکا برسند تا اگر مشایی یا یک نامزد اصلاحطلب که از لحاظ تئوریک به آیتالله خامنهای نزدیک نیست، انتخاب شود.
در میان سه نامزد باقیمانده فردی که شاید تمایلات اصلاحطلبانه داشته باشد حسن روحانی است. او مذاکرهکننده ارشد ایران در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ بود که در آن زمان غنیسازی اورانیوم را تعلیق کرد.
در آن برهه، ایران بیش از همه وقت، از زمان انقلاب سال ۱۳۵۷ به توافق هستهای نزدیک شد. اما روحانی در داخل شدیدا با انتقاد روبرو شد و او را متهم به فداکردن منافع کشور کردند.
یک تحلیلگر متمایل به اصلاحطلبان در تهران میگوید، رهبران سیاسی ایران به طور فزایندهای در حباب زندگی میکنند. وی گفت که فکر نمیکند برای برخورد با چالشهای بینالمللی و منطقهای، بخصوص فشار دیپلماتیک آمریکا یک استراتژی وجود داشته باشد. وی میگوید: “بیم آن دارم که تشکیلات نظامی ایران بیشتر تمایل به حفظ کنترل سیاسی و اقتصادی خود بر کشور دارد تا اینکه این جنگ فرسایشی را، که هدف اصلی آن در نهایت خودشان هستند، متوقف کنند.”
وی معتقد است هیچکدام از نامزدها استراتژی خاصی برای درگیری قومی شیعه و سنی در منطقه ندارند؛ جنگی که خطر گسترش آن به عراق و لبنان وجود دارد.
منبع: گاردین - 28مه 2013