مهرداد شیبانی
در سومین هفته اولین ماه ایرانی، همه چیز بجائی برگشت که قبل از تعطیلات طولانی نوروزی بود و دوره تازه ای از سیاست ایران بر باد ده آغاز شد.
هفته هنوز تحت تاثیر اولین ماجراجوئی سال جدید “طالبان ساکن ایران” بود که حاکمیت یکپارچه را هدایت می کنند. عطاء اله مهاجرانی که در تبعیدگاه خود لندن از نزدیک شاهد بهره برداری رسانه ها برای آماده سازی افکار عمومی از “گروگان گیری” ملوانان انگلیسی است، این هفته پرسشی را مطرح ساخت: “ملوان گیری یک تله انگلیسی نبود؟” و شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایجاد جبهه انحرافی ملوان گیری را برنامه ای برای دور زدن مساله اتمی ارزیابی کرد. مساله ای که احمد زید آبادی درنامه سرگشاده اش به رهبر جمهوری اسلامی، همه ایرانیان را هم رای سیاست رهبری در این باره ندانست.
درهمان روزهائی که مقاله این نویسنده منتقد ایرانی در سایت های مختلف منتشر شد، رسانه های انگلیسی در قبضه ملوانان آزاد شده انگلیسی و به ویژه تنها زن گروه بود. پر تیراژترین نشریات انگلیسی که توده مردم را خوراک فکری می دهند، در تیترهای جنجالی خود از زن ملوان انگلیسی می نوشتند که نگران تجاوز و ندیدن فرزند خود بود. ملوانان دیگر هم که یک هفته، عمده “آنتن جهانی “را دراختیار داشتند اظهارات خود را در ایران ناشی از تهدید دانستند.
انعکاس گسترده این سخنان زمینه مورد نیازآمریکا ـ انگلیس را فراهم ساخت که برای هر اقدام احتمالی نیاز به آمادگی افکار عمومی دارند.
هنوز این جو جهان را در می نوردید که دولت طالبانی هدیه دیگری تقدیم تند روهای آمریکائی کرد. برای دومین سال، جنجالی تحت عنوان “جشن هسته ای” بر پا شد تا خبر رسیدن غنی سازی به “مقیاس صنعتی” بازهم توسط احمدی نژاد اعلام شود. خبری که سبب عکس العمل فوری اتحادیه اروپا و ابراز “نگرانی شدید” آن شد. نیکلاس برنز- معاون وزارت خارجه امریکا- هم بلافاصله گفت: “ائتلاف شورای امنیت معتقد به فعالیت نظامی ـ اتمی ایران شده است. ” همان ائتلافی که مضمون قطعنامه بعدی شورای امنیت را فراهم می سازد واز هم اکنون سبب نگرانی محسن امین زاده ـ معاون سابق وزارت خارجه جمهوری اسلامی در زمان خاتمی ـ شده است. او که بعد از ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت “زمین بازی” را در اختیار آمریکا می بیند، این رویداد را “بزرگ ترین شکست سیاست خارجی ایران پس از انقلاب اسلامی” می خواند.
روزهای آخر هفته حسن روحانی و محمد جواد لاریجانی با یک طرح آشتی در کنفرانس “مجمع جهانی اقتصاد” در قطر شرکت داشتند که دولت طالبانی با اعلام یک پیش شرط ایران را از حضور در “کنفرانس شرم الشیخ” حذف کرد: حضور ایران دراین کنفرانس مهم به آزادی دستگیرشدگان اربیل مشروط شده بود. جمهوری اسلامی این افراد را “دیپلمات” و “کارمند” می خواند و امریکا که بلافاصله پیش شرط جمهوری اسلامی را رد کرد، پنج فرد دستگیر شده را “ فرماندهان سپاه قدس” می نامد که به شورشیان عراق اسلحه می رسانده اند.
در سیاست داخلی هم دور تازه محدودسازی مطبوعات، اذیت جوانان و دستگیری معلمان باشدت بیشتری آغاز شد. سیاست حذف ناشران مستقل دنبال گردید. تلاش برای حذف انتخاب شدگان مستقل “اتاق بازرگانی” شدت گرفت و برنامه تبدیل شورا های شهر به زائده ای از دولت ادامه یافت.
دوره تازه بر همان سیاستی استوار است که محمود احمدی نژاد را برکشید: سنگر گرفتن پشت خاکریز انرژی هسته ای برای حفظ نظام. گروه بندی امنیتی ـ نظامی که با دیدگاه طالبانی، استراتژی حفظ قدرت و ثروت را پیش می برد، می داند که بعد از انرژی هسته ای نوبت به حقوق بشر و تروریسم و حل مساله خاورمیانه می رسد. این علی لاریجانی است که در آخرین روزهای هفته می گوید: “کوتاه آمدن ما، غربی ها را جسورتر می کند و حتی اگر مسئله هستهای هم نباشد، آنها پرونده های دیگری را خواهند گشود، همان طور که پیش ازاین نیزچنین کردند.”