امیدمعماریان
“گنجاندن نام سپاه درلیست سازمان های تروریستی اعلان جنگ غیرمستقیم آمریکاعلیه ایران است.” صادق زیبا کلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران، ضمن اعلام این مطلب درگفت وگو با روز از دلیل عدم استقبال مقامات تهران و واشنگتن ازپیشنهاد شاخه زیتون هاشمی رفسنجانی برای مذاکره با آمریکا وهمچنین تبعات اقدام نظامی علیه ایران سخن گفته است. گفت وگو با این تحلیلگرسیاسی را درزیرمی خوانید.
طی دوسال گذشته پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت رفته، دو قطعنامه علیه کشورصادرشده، محدودیت های اقتصادی افزایش یافته و تلاش می شود تا ایران ازدوستان سنتی خود دورشود. از طرف دیگر به نظر می رسد اینک فشار بر روی ایران از “مساله هسته ای” به موضوع “جنگ علیه تروریسم” تغییر جهت یافته تا آمریکا توانایی مانوربیشتری برای عمل داشته باشد. با این تحلیل موافقید؟
به هرحال به نظر می رسد آمریکا به جز پرونده هسته ای درجبهه ها وخاکریزهای دیگر هم ایران را مورد چالش قرارمی دهد. اما سئوال این است که اگر دربرنامه هسته ای به توافقی با غرب برسیم آیا این فشارها کاهش پیدا خواهد کرد یانه؟ به عبارت دیگر آیا قراردادن سپاه پاسداران درلیست سازمان های تروریستی صرفا فشاری برای انعطاف نشان دادن ایران دربحث هسته ای است یا اینکه حتی اگرما دربحث هسته ای انعطاف نشان بدهیم این فشار همچنان ادامه پیدا خواهد کرد؟ من معتقدم همه اینها به خاطر مسائل هسته ای است واگرما درخصوص پرونده هسته ای بتوانیم با غرب به یک توافق هایی برسیم این فشارها کاهش پیدا خواهد کرد.
این فرضیه شما بر چه شاهدی استواراست؟
من معتقدم اگر ما درخصوص پرونده هسته ای به توافقی برسیم به تدریج شاهد کاهش فشارها درقسمت های دیگر هم خواهیم بود. این ادعاها قبلا هم مطرح شده، اما به نظر من مساله اساسی وبنیادی همان مساله هسته ای است. اگردراین زمینه توافقی صورت گیرد ، درخصوص موضوع عراق هم به توافقاتی با آمریکایی ها خواهیم رسید و از بار سنگین دیگر مسائل، مانند گذاشتن نام سپاه در لیست سازمان های تروریستی، کاسته خواهد شد.
اما ظاهرا مذاکراتی هم که درعراق صورت گرفته ، خیلی نتوانسته امیدواری ایجاد کند و یخی را ترک بدهد. این است که اگرملاک مذاکرات عراق باشد، این مذاکرات کمکی به ایرانی ها وآمریکایی ها درجهت کاهش نمی کند.. بنابراین آمریکایی ها همچنان به فشارهای خود علیه ایران ادامه خواهند داد. به مجرد اینکه گزارش جدید بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، بعد ازبازدید ازتاسیسات اصفهان واراک وسایرمناطق ایران ارائه شود، آمریکایی های سعی خواهند کرد قطعنامه سوم را علیه ایران تصویب کنند.
طی روزهای گذشته تحلیلی بوده است مبنی براینکه اقدام آمریکا برای اعلام نام سپاه دربین سازمان های تروریستی اقدامی تند وتحریک آمیز است واساسا نوع وماهیت این کاربا مجموعه اقداماتی که آمریکا علیه ایران انجام داده، متفاوت است. یعنی به نظر می رسد بخش نئوکان دستگاه بوش عملا یک گام جدی درجهت جامه عمل پوشاندن به دستورکاری که دنبال می کند برداشته است. آیا می توان چنین تصمیمی را نتیجه این دانست که طرفداران مذاکره درواشنگتن، پس از بی حاصل بودن مذاکرات دائمی ایران باغرب، تضعیف شده اند؟
آنچه مسلم است وجود دوجریان مختلف درحاکمیت آمریکاست. یکی جناحی که خواهان برخورد رادیکال وتند با ایران است وجناحی که معتقد است از طریق مذاکره و مصالحه شاید بشود با ایران به یک نتیجه گیری رسید وبه علاوه مطمئن نیست که برخورد رادیکال و تند با ایران، آمریکا را به اهداف خودش برساند. چرا که هرنوع برخورد تند باایران - حداقل درکوتاه مدت- باعث وخیم شدن بحران درمنطقه خواهد شد وجریان های رادیکال درایران دست بالا را پیدا می کنند و قدرت شان از آن چیزی که امروز هست بیشتر می شود. مجموعه اینها هم درحقیقت نه به نفع ثبات درمنطقه است نه به نفع پیشبرد دموکراسی درمنطقه . بنابراین سیاست رویارویی جدی با ایران سیاستی نیست که مورد اجماع همه مقامات عالی رتبه آمریکایی وسایر کشورهای غربی باشد.
با این وجود اگر نام سپاه درلیست سازمان های تروریستی گذاشته شود، آمریکا همان رفتاری را با آن خواهد کرد که الان با گروه هایی مانند القاعده ویا حماس می کند. حال با توجه به اینکه سپاه بخشی از نیروهای نظامی رسمی کشوراست، چنین اقدامی بسیارتحریک آمیز خواهد بود …
من معتقدم این نوع سیاست و تاکتیک اگر عملی شود درحقیقت به معنای اعلان جنگ غیرمستقیم به جمهوری اسلامی ایران ازسوی آمریکا خواهد بود. البته ممکن است جریان ها ومراکز قدرتی هم درآمریکا باشند که بخواهند اگر سپاه را عراق وافغانستان دیدند با آن برخورد بکنند.
مقاله های نیویورک تایمز وواشنگتن پست زمانی منتشر شد که هفته پیش ازآن آقای هاشمی رفسنجانی درنماز جمعه تهران پیشنهاد مذاکره درهمه سطوح را مطرح کرده بود…
متاسفانه نه درداخل کشورونه درواشنگتن استقبالی ازشاخه زیتون آقای هاشمی نشد. استدلال آقای هاشمی هم این است که بالاخره شترسواری دولا دولا نمی شود. اگر قراراست با آمریکایی ها مذاکره بکنیم، اسمش مذاکره است. مذاکره، مذاکره است. اینکه ما حالا بگوییم داریم درخصوص بحث عراق یا بحث هسته ای یا همکاری هایمان درفلسطین مذاکره می کنیم، اینها دیگر مهم نیست. آنچه درزمان اصول گرایان اتفاق افتاد این بود که برای نخستین بار بعد ازپیروزی انقلاب اسلامی ما با آمریکایی ها نشستیم و مستقیم، صریح وعلنی مذاکره کردیم. آقای هاشمی می گوید حالا که این تابوشکسته شده، خوب بنشینید درمورد سایر مسائل فیمابین هم با آمریکا مذاکره کنید وایران ومنطقه را ازاین حالت بحران وتنشی که وجود دارد خارج کنید.
این پیشنهاد، برخلاف پیشنهاد سال 2003 که توسط دیپلمات های ایران به صورت محرمانه با دیپلمات های آمریکایی مطرح شده بود، بی پرده مطرح شد. چرامورد استقبال واقع نشد؟
من فکر می کنم دلیلش این است که اگر آمریکایی ها به این پیشنهاد جواب مثبت می دادند این از سوی ایرانی ها به عقب نشینی تلقی می شد؛ اگر هم دولت ایران توافقی نشان می داد از آن برداشت نرمش وعقب نشینی درمقابل آمریکا می شد. بنابراین هم آمریکایی ها وهم اصول گراها برای اینکه نشان بدهند جا نزده اند واهل عقب نشینی نیستند، سعی کردند پیشنهاد آقای رفسنجانی رانادیده بگیرند.
آمریکایی ها چرا باید فکر کنند دارند عقب نشینی می کنند با توجه به اینکه پینشهاد را طرف ایرانی مطرح کرده است؟
چون آمریکایی ها اعتقاد ندارند که آقای هاشمی رفسنجانی درحال حاضر ازقدرت، اقتدار ونفوذ کافی برخوردار باشد. به نظر آنها اگر او شاخه زیتون به دستش بگیرد به معنای این خواهد بود که رهبری نظام به صورت کلی این شاخه زیتون را دردست دارد.
یعنی امکان دارد که آقای هاشمی پیشنهاد گفت وگوبا آمریکا درهمه سطوح را مطرح کند بدون اینکه هیچ هماهنگی صورت گرفته باشد؟
دقیقا، بله. من معتقدم که هیچ هماهنگی با بخش های دیگر ومراکز دیگر قدرت صورت نگرفته بود واین نظر شخص آقای هاشمی رفسنجانی بود وبیشتر یک دعوت و پیشنهاد بود تا اعلام یک سیاست رسمی از جانب ایران.
چطور امکان دارد که درچنین سطحی ایشان حرفی را به صورت شخصی بزند؟
به نظر من ایشان می تواند به عنوان یکی ازمسئولین بلندپایه نظام نظرش را بگوید. چنانکه درآمریکا هم درخصوص برخورد با ایران نظرات مختلفی وجود دارد. معتقدم پیشنهاد آقای هاشمی را نباید موضع رسمی نظام تلقی کرد. به هرحال می خواستند به اصول گرایان بگویند شما که با گفت وگو و مذاکره با آمریکا مخالف بودید، حالا که دارید این مذاکره را انجام می دهید، چه اشکالی دارد که جدا ازعراق راجع به مشکلات ومسائل دیگری که بین دوکشور است هم با همدیگر صحبت کنید.
آیا می توان اینگونه برداشت کرد که بی توجهی حتی به چنین پیشنهادی حاکی ازآن است که تصمیم گیران درواشنگتن، تصمیم خود را گرفته اند و تقدیم شاخه زیتون هم آنهارااز برنامه ای که درپیش دارند منصرف نمی کند؟
نه، من به این معتقد نیستم. چیزی که می خواهم بگویم این است که به هرحال آمریکایی ها انتظار بیش ازاین را دارند. انتظارشان این است که ببینند پشت حرف آقای هاشمی موافقت رهبر یا یک اعلام موضع جدید قطعی ازسوی ایران است یا نه. آینده نشان خواهد داد که این موضوع یک اظهارنظرشخصی بوده یا یک سیاست کلی نظام. تا الان که به نظر می رسد پیشنهاد آقای هاشمی اعلام یک سیاست جدید ازسوی ایران نیست وبیشتر نظرات خود وی است. حالا ممکن است درآینده افراد دیگری هم به این نظر بپیوندند وازآن پشتیبانی کنند مانند مجلس ودولت ونهایتا آنچه آقای هاشمی گفته بدل به سیاست رسمی دولت ایران شود.
مقامات ایرانی هم ظاهرا ازکنارپیشنهاد آقای هاشمی گذشته اند؟
آنها منتظر هستند ببینند واکنش آمریکایی هاچیست. واکنش آمریکایی ها تا به حال مثبت نبوده وایرانی ها نگران این هستند که اگر گام های دیگری هم جلو بیایند و واکنش آمریکا مثبت نباشد آن وقت این به عنوان نقطه ضعف ایران تلقی بشود. البته برخی ازمسئولان آمریکایی گفته اند باید این پیشنهاد را جدی گرفت اما رسما واکنشی نشان نداده اند.
درخصوص احتمال گنجاندن نام سپاه درلیست سازمان های تروریستی، مقامات ایرانی هم سکوت کرده اند.
اینکه واکنشی نشان نداده اند طبیعی است. خوب چه بگویند؟ بگویند ما ازاین مساله استقبال می کنیم؟ چون قدرمسلم این است که به دنبال بحران نیستیم واز چنین وضعیتی استقبال نمی کنیم. درعین حال مخالفت هم نکردند چون مخالفتشان معنی ندارد چرا که این سیاستی است که دولت آمریکا درپیش گرفته. ولی من معتقدم می توانستند واکنش دیگری نشان بدهند وآن اینکه درمجامع بین المللی روی این مساله کارمی کردند که آمریکا درحالی که دارد درعراق مذاکره می کند، نمی خواهد جدی بنشیند ومذاکره کند؛ در حالی که ما می خواهیم مذاکره کنیم وشاخه زیتون دردست داریم.