امروز صبح غلامرضا را اعدام می کنند

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» خانواده خسروی از قربانی شدن یک زندانی سیاسی می گویند

خانواده غلامرضا خسروی می گویند که اجرای حکم اعدام این زندانی سیاسی در سحرگاه امروز به آنها ابلاغ شده است. همسر آقای خسروی در مصاحبه با “روز” می گوید که شب گذشته در زندان رجایی شهر آنها را مجبور به امضای صورتجلسه ای کرده اند که براساس آن حکم اعدام همسرش امروز صبح به اجرا درخواهد آمد.

او می گوید که غلامرضا خسروی را مسول و عامل فاجعه درگیری و ضرب و شتم زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین عنوان کرده و می خواهند به این بهانه حکم اعدام او را اجرا کنند.

غلامرضا خسروی از زندانیان سیاسی دهه ۶۰ است. او دوم اسفند در کرمان بازداشت و به ارتباط با سازمان مجاهدین خلق متهم شد. این زندانی سیاسی ابتدا به ۶ سال حبس تعزیری و تعلیقی محکوم شده بود اما شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب حکم به اعدام او داد. این حکم به دیوان عالی کشور رفت و بامداد امروز در حالی حکم او اجرا خواهد شد که به گفته همسرش هنوز تایید حکم اعدام به خود وی ابلاغ نشده است.

این زندانی سیاسی رد بند ۳۵۰ زندان اوین زندانی بود ولی از چند روز پیش به زندان رجایی شهر منتقل شده. همسرش توضیح می دهد: غلامرضا را روز چهارشنبه از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل کردند و به ما هم چیزی نگفتند. زنگ زدیم رجایی شهر و گفتند در قرنطینه است و بعد به بند منتقل خواهد شد. پرسیدیم ملاقات چه زمانی است گفتند روز چهارشنبه. ما هم با خانواده برنامه ریزی کردیم که روز چهارشنبه برویم ملاقات. اما امروز ساعت ۱۰ صبح به برادر غلامرضا زنگ زدند و گفتند که امروز بیا ملاقات و کلیه خانواده را هم از اصفهان بیاور که ملاقات کنند. برادر غلامرضا گفته بود خانواده شهرستان هستند و نمی توانند امروز بیایند. بعد 2 بار به خود من زنگ زدند که حتما باید بیایید ملاقات و شاید حکم را اجرا کنند. ما راهی شدیم و ساعت ۹ و نیم – ده شب بود که با غلامرضا ملاقات کردیم. به خود او هیچ ابلاغی نکرده اند اما از قرنطینه به سلول انفرادی برده اند و در انفرادی هم دستبند و پابند زده اند و جوری رفتار کرده اند که صبح می خواهند حکم را اجرا کنند.

او می افزاید: زمانی که ما می خواستیم بعد از ملاقات از زندان بیرون بیاییم یک صورت جلسه نوشته بودند و ما را وادار کردند آن را امضا کنیم که ما ملاقات کردیم و به ما ابلاغ شده که فردا صبح حکم اعدام اجرا می شود. تا زمانی هم که این صورتجلسه را امضا نکرده بودیم نگذاشتند ما از زندان بیرون بیاییم.

خانم خسروی با اشاره به قضیه درگیری و ضرب و شتم زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین می گوید که می خواهند همسرش را قربانی کنند: غلامرضا گفت که به او اجرای حکم را ابلاغ نکرده اند فقط قضیه درگیری بند ۳۵۰ را انداخته اند گردن او و گفته اند که عامل اصلی این درگیری تو بودی و به این بهانه می خواهند حکم را اجرا کنند. غلامرضا می گفت همه بسیج شده اند که مرا از بین ببرند و اصلا امیدوار نبود. ما را هم که امروز تلفن پشت تلفن زدند که بیایید ملاقات داشته باشید حالا نمی دانم جنگ روانی است که می خواهند ما را اذیت کنند یا صبح حکم را اجرا می کنند. قضیه بند ۳۵۰ را بهانه کرده اند و می خواهند به این بهانه غلامرضا را قربانی کنند. ما از شما تقاضا داریم امشب را به هر شکلی که ممکن است رسانه ای کنید و به هر شکلی کمک کنید شما، احمد شهید و عفو بین الملل و … که این حکم اجرا نشود. این کمک را به ما بکنید و هر کاری که از دست تان بر می آید لطفا انجام دهید.

برادر غلامرضا خسروی هم که شب گذشته با او ملاقات کرده به “روز” می گوید: من تقاضا دارم از رسانه ها که با زندانیان گزینشی برخورد نکنند، سازمان های حقوق بشری نگویند که این هوادار مجاهدین است و اهمیت ندارد. امروز نوبت اینهاست فردا می روند سراغ بقیه. اینها رحم ندارند. بگویید آقای احمد شهید، خانم اشتون، خانم عبادی چرا گزینشی برخورد می کنید؟ مگر اینها انسان نیستند؟ غلامرضا آزارش به یک مورچه نمی رسید حالا مفسد فی الارض شده؟ حالا محارب شده با خدا می جنگد؟ چرا باید بگذارند برای شب آخر؟ که شب آخر فقط تلاش کنند یک انسان بی گناه را نجات دهند؟ اتهام کمک به یک تلوزیون سیاسی می شود جنگ با خدا؟ می شود محاربه و مفسد فی الارض؟

او می افزاید: از این بی عدالتی و ظلمی که بر خانواده ما می رود چه بگویم آخر؟ صورت جلسه را که در زندان دادند و مجبور کردند امضا کنیم دیدم گریه ام گرفت که آخر یعنی چی؟ نوشته بود که خانواده غلامرضا خسروی ساعت ۹ برای ملاقات مراجعه کردند و طبق دستور دادسرا ملاقات انجام شد و اجرای حکم اعدام در سحرگاه فردا به آنها ابلاغ گردید. برادرم، محمدرضا نوشت پای برگه که ما قبول نداریم این را. بعد گفتند از دوربین دیده اند و گفته اند چیزی ننویسید فقط امضا کنید. دوباره صورتجلسه دادند و مجبور کردند امضا کنیم و تا امضا نکردیم اجازه خروج از زندان ندادند.

به گفته آقای خسروی “برای قضیه بند ۳۵۰ به قربانی نیاز داشتند و برادر مرا هم که می گویند عضو نفاق بوده و دارند قربانی می کنند”.

همسر آقای خسروی پیشتر در مصاحبه با “روز” درباره پرونده این زندانی سیاسی و حکم او توضیح داده بود: همسرم در کرمان بازداشت شد و در دادگاه انقلاب رفسنجان محاکمه اش کردند، رئیس دادگاه انقلاب رفسنجان، قاضی پرونده بود و به همسرم سه سال حبس تعزیری و سه سال حبس تعلیقی داد. با وجودی که از مهلت ۲۰ روزه اعتراض به حکم گذشته بود اما اداره اطلاعات کرمان اعتراض کرد و پرونده را گرفت و به تهران فرستاد. بهمن ۸۷ خود غلامرضا را هم فرستادند تهران و ما بی خبر بودیم تا اینکه خودش زنگ زد و گفت که تهران است. بعد هم که شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب او را محاکمه کرد و قاضی پیرعباسی حکم اعدام داد.

او گفته بود که قاضی پرونده همسرش در پرونده او نوشته این پرونده قابل تجدیدنظر خواهی نیست: به قاضی گفتم شما که کار را بدتر کردید نوشتید قابل تجدید نظر خواهی نیست گفت من به اینها کاری ندارم تقاضای عفو بنویسد شاید فرجی شود. اما همسرم می گوید که ندامت نمی نویسم و حاضر به مصاحبه تلویزیونی هم نیستم اما اگر آزاد شوم به هیچ عنوان فعالیت سیاسی نمیکنم و علیه نظام فعالیتی نخواهم کرد. قاضی دیوان عالی کشور هم که پرونده همسرم دست او بود، آخرین بار که با او صحبت کردم گفت اگر ندامت بنویسد و از کمیسیون عفو و بخشودگی تقاضای عفو کند شاید تاثیری داشته باشد. اما همسرم حاضر به نوشتن ندامت نامه و تقاضای عفو نیست و می گوید دیگران که نوشتند هیچ تاثیری نداشت و اعدام شدند و تقاضای عفوشان هم رد شد برای همین من نمی نویسم.

خانم خسروی گفته بود: همسرم اعتراف کرده که به سازمان مجاهدین خلق کمک مالی کرده است. می گویند از کامپیوتر او مدارکی دراورده اند که با این سازمان ارتباط داشته و عکس فرستاده. همسرم ماهها تحت نظر بوده و می گویند که قصد داشته ازایران برود وبه مجاهدین خلق بپیوندد. ضد و نقیض زیاد است. همسرم در اعترافاتش هم نوشته که قصد داشته برود اما مجاهدین گفته اند در ایران بمان. اما همسرم کاری نکرده اگر هم قصد رفتن داشته خب هنوز که نرفته بود؛ برای قصد و نیت کسی که چنین حکم سنگینی نمیدهند. از طرفی همسر من چگونه از مس سرچشمه می توانسته برای مجاهدین خلق پول بفرستد؟ میگویند در سفری به چین، از انجا پول فرستاده. من که پرونده را ندیده ام و از مستندات خبری ندارم اما میدانم که همسرم چنین اعترافاتی داشته.