رهبر آینده حکومت اسلامی؟

نویسنده

mesbahyazdib.jpg

مازیار رادمنش

با مرگ آیت الله مشکینی که ریاست بلامنازع مجلس خبرگان را برعهده داشت، به قول احمد زیدآبادی نویسنده و تحلیلگر سیاسی “شبه بحرانی” آغاز می شود. ریاست مجلس خبرگان یکی از موقعیت هایی است که در تعیین تکلیف آینده حکومت نقش مهمی دارد. از سویی روحانیت سنتی و برخی از شاگردان آیت الله خمینی ترجیح می دهند که اکبر هاشمی رفسنجانی بر روی صندلی ریاست مجلس خبرگان بنشیند، اما روندی که در کشور و توسط دولت و رهبری دنبال می شود، با این انتخاب سازگاری ندارد. از همین روست که اگر چه نامهایی مانند آیت الله واعظ طبسی و آیت الله شاهرودی به عنوان روسای بعدی مطرح هستند، اما شاید مهم ترین روحانی عضو این مجلس که دولت موجود نیز با وی رابطه ای ارگانیک دارد، آیت الله مصباح یزدی است.

مصباح یزدی کیست؟

محمد تقی مصباح یزدی روز 11 بهمن 1313 در خانواده ای مذهبی در شهر یزد به دنیا آمد. پدرش مغازه دار بود و مادرش جوراب بافی می کرد تا زندگی فقیرانه شان را بگذرانند. پدرش از معتقدین به برگزاری مراسم سنتی شیعیان بود و با وجود ممنوعیت این مراسم در اواخر دوران رضاشاه، خانواده آنان مراسمی مانند شب های محرم، دعای توسل و کمیل و ندبه را در زیرزمین خانه برگزار می کردند. آیت الله مصباح نقل کرده است که چون مادرش در زمان حاملگی وی خواب دید که قرآن زائیده است، متوجه شده که فرزندش پسری حامی قرآن خواهد بود، به همین دلیل نامش را محمد تقی گذاشتند.

تحصیلات

وی تحصیلات دوران ابتدایی را در سال 1326 تمام کرد و برای ورود به تحصیلات دینی در مدرسه شفیعیه یزد به طلبگی پرداخت. او در مدت چهار سال مقدمات و سطوح متوسطه فقهی را که معمولا هشت سال طول می کشد، خواند. با تشویق شیخ احمد آخوندی، خانواده محمدتقی تصمیم گرفتند خانه و زندگی را بفروشند و همراه با پسر هجده ساله شان به نجف بروند. در اواخر سال 1330 و در اوج نهضت ملی شدن نفت که بسیاری از روحانیون مشغول مبارزه در کنار آیت الله کاشانی یا در حمایت از مصدق بودند، خانواده مصباح یزدی به نجف مهاجرت کردند. پس از شش ماه اقامت در نجف، پدر و مادر که قرار بود در آنجا به کار بافندگی بپردازند تا او در کمال راحتی تحصیل کند، موفق به کسب درآمد نشدند و به همین دلیل تصمیم به بازگشت گرفتند. محمد تقی در فاصله ای کمتر از یک سال از عراق به ایران برگشت، تابستان 1331 را با خانواده در تهران ماند و از آنجا به قم رفت. خانواده وی از او می خواستند تا موافقت کند سالی در تهران بمانند تا آنان بتوانند هزینه تحصیل او را فراهم کنند، ولی او آنان را تحت فشار قرار داد تا زودتر به قم برود. برادر کوچکش که در یک فروشگاه ظروف آلومینیوم کار می کرد، یک تابستان کار کرد تا برای برادر بزرگتر وسایل اولیه ای مانند چراغ فتیله ای و قاشق و بشقاب بخرد. محمد تقی نیز در تابستان کار کرد و با پول آن پتویی خرید و با بیست تومان راهی قم شد.

محمد تقی جوان هنوز بیست ساله نشده بود که وارد قم شد. او می توانست به یکی از دو مدرسه فیضیه و حجتیه برود. مدرسه حجتیه به طلاب زیر بیست سال حجره نمی داد، به همین دلیل او تصمیم گرفت به فیضیه برود. در این مدت محمد تقی هر روز در حجره یکی از همشهریان اطراق می کرد و همین باعث شده بود تا آنها از دستش خسته بشوند. بالاخره روزی متولی فیضیه را یافت و از او خواست به او حجره بدهد، او هم پاسخ تندی به این جوان پرخاشگر داد، او نیز گریه کرد و گفت: “اگر به من حجره ندهید، از شما به حضرت معصومه شکایت می کنم.” متولی که می دانست با این شکایت هیچ اتفاقی نمی افتد، هیچ متاثر نشد و به راهش ادامه داد. سرانجام او موفق شد که نخست حجره ای در فیضیه بگیرد و در آنجا تحصیل را ادامه داد. او نزد آقامرتضی حائری کفایه را خواند. در مدت یک سال باقیمانده دروس سطح را خواند و بعد به دروس خارج فقه آیت الله بروجردی و خارج اصول آیت الله خمینی رفت. مصباح در همین دوران با آیت الله طباطبایی که در قم فلسفه و تفسیر درس می داد آشنا شد و مدتی نزد او تحصیل کرد. نقل است علامه طباطبایی در مورد مصباح یزدی گفته بود: “آقای مصباح مثل انجیر می ماند، همه چیزش قابل خوردن است و هیچ چیز او را نباید دور انداخت.” از استادان دیگر مصباح در این دوره که به مدت پانزده سال نزد او درس خواند آیت الله بهجت است. آیت الله بهجت بعد از انقلاب مصباح یزدی را برای گفتن درس اخلاق معرفی کرد.

مصباح یزدی هشت سال در دروس آیت الله بروجردی شرکت کرد و پس از آن جزو جوان ترین مجتهدینی بود که در سن 27 سالگی به درجه اجتهاد رسید، با این وجود هشت سال در دروس آیت الله خمینی نیز شرکت کرد و دو سال نیز از شاگردان آیت الله اراکی بود. او برجسته ترین شاگرد درس تفسیر و فلسفه علامه طباطبایی به شمار می رود. مصباح یزدی از همان سالهای قبل از انقلاب با فعالیت های سیاسی مخالف بود و وارد این فعالیت ها نمی شد، او بیشترین نیروی خود را برای خنثی کردن اندیشه های شریعتی در سالهای قبل از انقلاب گذاشت، این تلاش بعدها نیز ادامه یافت.

فعالیت های سیاسی

آیت الله مصباح یزدی یکی از معتقدان به اندیشه ای است که امروز به عنوان اندیشه انجمن حجتیه معروف است، این گروه معتقدند که در زمان غیبت امام هر انقلابی نامشروع است. مصباح یزدی تا قبل از انقلاب از مخالفان انقلاب به شمار می رفت، او با کسانی مانند دکتر بهشتی و آیت الله مطهری دوست بود و با آنان همکاری هایی در مورد مسائل فرهنگی می کرد، با این وجود اختلافات بنیادینی با آیت الله بهشتی داشت که این اختلافات در نامه هایی که بین آنان در موارد متعدد رد و بدل شده است، بوضوح دیده شده است. مصباح یزدی برای توسعه اندیشه های خود به تاسیس موسسات مختلف پرداخت. وی موسسه “در راه حق” را سالها قبل ایجاد کرد. او همچنین با همکاری کسانی مانند آیت الله قدوسی، آیت الله بهشتی در ایجاد مدرسه “حقانی” و “منتظریه” همکاری کرد.

پس از تعطیل دانشگاه او به عنوان یکی از اعضای ستاد انقلاب فرهنگی انتخاب شد. از سوی دیگر به بازسازی نظام حوزه پرداخت و در تاسیس دفتر همکاری حوزه و دانشگاه نقش مهمی ایفا کرد. از فعالیت های دیگر او می توان به بنیاد گذاشتن بنیاد علمی و پژوهشی باقر العلوم و موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی اشاره کرد. او در حال حاضر رئیس موسسه علمی پژوهشی امام خمینی، رئیس شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و عضو مجلس خبرگان رهبری است، او در سال 1369 از استان خوزستان، و در سالهای 1377 و 1385 از تهران به نمایندگی مجلس خبرگان انتخاب شده است.

فعالیت بین المللی

آیت الله مصباح از همان دوره جوانی به این نتیجه رسیده بود که باید تبلیغ در سراسر جهان را برای جذب شیعیان و شیعه سازی به عنوان یک هدف دراز مدت در پیش گرفت. به همین دلیل از همان ابتدای انقلاب موضوع آشنایی با زبانهای خارجی، ترجمه آثار دینی به زبانهای دیگر، ارتباط دائمی با کشورهایی که در آنها امکان جذب مسلمانان وجود دارد در موسسات مختلف زیر نظر وی جدی گرفته شد. او در این مدت در سفرهای مختلفی به سراسر جهان و بخصوص آمریکای لاتین موفق شد تا با استفاده از حمایت های مالی فراوانی که از موسسات وی می شد طرفداران زیادی را به سوی اسلام دعوت کند. او از طریق دریافت مجوزهای مختلف فعالیت اقتصادی برای موسسه در راه حق، موسسه ای ثروتمند با دفتری بسیار شیک در قم را توسعه داد. صدها شاگرد از سوی این موسسه به کانادا رفتند و آنجا به عنوان یکی از مراکز آموزش این شاگردان بشمار آمد، البته برخی از این شاگردان در طول اقامت شان در این کشور، جذب همان جامعه شدند و از اندیشه استاد بریدند، اما بخش اعظم آنان در رفت و آمد میان شهرهای بزرگ جهان و قم، به عنوان پایتخت فقهی شیعه بودند و هستند. مصباح یزدی در سفر به نیویورک بدون لباس روحانی حاضر شد. او معتقد است که “99 درصد دانشگاهیان اجرای شریعت را قبول ندارند.” او در مورد دانشگاههای آمریکا معتقد است که این دانشگاهها فاسد است. وی در جای گفته است که دانشجویان در دانشگاههای آمریکا دور هم جمع می شوند و سکس دسته جمعی می کنند و بقیه برایشان دست می زنند!

بحران عصبی و درمان آن

سالها قبل آیت الله مصباح یزدی که بین شاگردان و بسیاری از روحانیون با عنوان استاد مصباح معروف است، به دلیل مشکلات عصبی به پزشکی در لندن مراجعه کرد. او پس از بررسی وضعیت مصباح به وی سه پیشنهاد کرد؛ یا با زن جوانی ازدواج کند، یا هر روز کمی شراب بنوشد، یا هر روز شنا کند. مصباح گفته بود: این غلط را (ازدواج با زن جوان) نمی کنم، آن گه را( شراب) نمی نوشم، اما هر روز شنا می کنم. به همین دلیل مصباح یزدی به شنا و ورزش علاقه ای خاص پیدا کرد. عصبی بودن او بارها در تصمیمات و فعالیت هایش توسط دیگران مورد اشاره قرار گرفته است.

آیت الله بهشتی در نامه هایش که در ابتدای انقلاب در مخالفت با شخصیت بحران ساز مصباح یزدی داشت، به این موضوع و بخصوص حاصل این رفتار در تربیت طلاب مدرسه حقانی اشاره کرده بود و در یکی از همین نامه ها که در پاسخ به اتمام حجت مصباح با مخالفان فکری اش نوشته بود گفت: “می گویید اتمام حجت می کنم! اتمام حجت چیست؟ باید نرم سخن گفت. بهشتی در جای دیگر در انتقاد به شیوه های تربیتی مصباح در مدرسه حقانی گفت: “با این شیوه که شما دارید یک مشت طلبه پرخاشگر در مدرسه حقانی تحویل می دهید.” این شیوه رفتاری بعدها در واکنش های سیاسی او در مقابل اصلاحات در هشت سال حکومت خاتمی به جلوه درآمد، مهم ترین نقطه نظر مصباح در تمام آن سالها این بود که بر خلاف آنچه خاتمی می گوید، اسلام دینی است که از خشونت برای اجرای احکام دینی استفاده می کند.

اگرچه بسیاری از مخالفان استاد دادن حکم مرگ را در مورد کشتگان قتلهای زنجیره ای به وی نسبت داده اند، اما مستقیما چیزی در این مورد اثبات نشده است، با این وجود در اولین جلسه دادگاه متهمان قتلهای زنجیره ای کرمان که در آن گروهی از تندروهای مذهبی به کشتن برخی از زنان و مردان پرداختند، متهمان گفتند که از طریق شنیدن سخنرانی آیت الله مصباح مبنی بر اینکه پس از سه بار تذکر، اگر فردی منکر را تکرار کرد، ریختن خونش مباح است، به این نتیجه رسیده اند که می توانند زنان و مردان فاسد را بکشند و این قتلها را تکلیف شرعی خود دانستند. مصباح یزدی دو روز قبل از ترور سعید حجاریان و چند روز پس از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات گفته بود: “دلخوش نباشند که تسلط پیدا کردند، روزی به حساب همه آنها رسیده خواهد شد.” دو روز بعد شلیک گلوله ای به حجاریان به عنوان مغز متفکر اصلاحات و یکی از جدی ترین منتقدان مصباح یزدی، او را برای همیشه خانه نشین کرد.

آیا او رهبر آینده حکومت اسلامی است؟

مصباح یزدی مهم ترین روحانی ای بود که در دوران حکومت هشت ساله خاتمی اصلاح طلب، نه با او بلکه با اندیشه اسلام ملایم و اسلام ضدخشونت می جنگید. علت اصلی این جدال برخاسته از اندیشه این بود که مصباح هر نوع اصلاحی را پیش از ظهور امام دوازدهم ناممکن می داند. از سوی دیگر مصباح یزدی که در دوران زندگی آیت الله خمینی بارها با درهای بسته بیت وی مواجه شده بود، پس از رهبری آیت الله خامنه ای مورد حمایت فراوان قرار گرفت. حمایت های مالی او را به یک مرکز بی رقیب و مدرن تبدیل کرد. مثلا، موسسات وابسته به مصباح یزدی در اولین سالهای ورود اینترنت به ایران وب سایت های خود را ایجاد کرده و از اینترنت برای گسترش اندیشه های وی بسیار بهره بردند.

او از سوی آیت الله خامنه ای بارها به عنوان جانشینی برای آیت الله مطهری معرفی شده است. فیلم ملاقات مصباح و خامنه ای در سال 1380 - که در آن، رهبر با حالتی مریدانه به منزل مصباح می رود و از وی تجلیل شدید می نماید - نشان دهنده عمق ارتباط این دو روحانی است. از سوی دیگر آیت الله مصباح یزدی که همیشه زیر سایه قدرت بزرگتر قرار داشته است، بی محابا با روحانیونی چون هاشمی و خاتمی درگیر شد، او می دانست که در این درگیری ها از حمایت رهبری برخوردار خواهد شد. وی در جریان شدت گرفتن درگیریش با خاتمی تا به آنجا پیش رفت که در یک جلسه غیرعمومی حلال زاده بودن وی را نیز زیر سوال برد! در ماجرای سفر هاشمی به قم و مجادلات انتخاباتی تیر 84 نیز دفتر مصباح و شاگردانش نقش بسیاری در برخورد با هاشمی و خانواده او داشت. شاگردان مصباح جلسه هاشمی رفسنجانی را در قم به هم ریختند، پیش از آن نیز شاگردان مصباح به خانه آیت الله جوادی آملی حمله کرده بودند - به خاطر حمایتش از هاشمی - و تقریبا تا مرز درگیری فیزیکی با او رفته بودند. مصباح یزدی پس از رفتن خاتمی در انتخابات صریحا از احمدی نژاد حمایت کرد و پس از روی کار آمدن وی مورد حمایت مالی دولت قرار گرفت. بودجه موسسه امام خمینی به حدی نجومی افزایش یافت.

شاگردان آیت الله مصباح


آیت الله مصباح یزدی شاگردان زیادی تربیت کرده است. برخی از این شاگردان به این شرح اند: غلامرضا فیاضی (از اساتید برجسته فلسفه در حوزه)، محمود رجبی (معاون پژوهشی مؤسسه امام خمینی)، محسن غرویان (از اساتید و مولفان برجسته حوزه)، محمود محمدی عراقی (رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی)، سید محمدرضا طباطبایی (مدیر جامعة الزهرا)، سیدابوالحسن نواب (رییس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب)، دکتر مرتضی آقاتهرانی (استاد اخلاق حوزه علمیه)، دکتر عباسعلی شاملی (استادیار مؤسسه آموزشی امام خمینی)، دکتر سید احمد رهنمایی (معاون اطلاع رسانی مؤسسه امام خمینی)، دکتر محمد فنایی اشکوری (استادیار مؤسسه آموزشی امام خمینی)، دکتر شمالی (استادیار مؤسسه آموزشی امام خمینی)، دکتر محمد جواد زارعان (رییس مرکز انتشارات مؤسسه امام خمینی)، اکبر میرسپاه (استاد دروس معارف قرآن)، سید محمد غروی (مدیر گروه روان شناسی مؤسسه امام خمینی)، حجّت الاسلام شیخ محمد حسین بهجتی اردکانی (امام جمعه اردکان)، علی مبشری ( رییس دادگاه‏های انقلاب اسلامی تهران)، دکتر سید محمود نبویان ( عضو هیئت علمی موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی )

نوستراداموس و مصباح یزدی

آخرین فیلمی که در آن تصویری از اورسون ولز، کارگردان و بازیگر بزرگ سینما وجود دارد، فیلمی است به نام نوسترآداموس، اورسون ولز راوی این فیلم مستندسازی شده است. در پایان فیلم کارگردان تصویر رهبر جهان اسلام را نشان می دهد که با استفاده از تکنولوژی مدرن و با حمایت کمونیست ها جهان غرب را با بمب اتمی نابود می کند، تصویری که در آن فیلم از رهبر جهان اسلام نشان داده می شود، اگرچه کمی شبیه اسامه بن لادن است، اما شاید اگر کارگردان آن سفری دیگر به قم کند و با آیت الله مصباح یزدی آشنا شود، شاید در نسخه جدید نوسترآداموس مردی شبیه مصباح یزدی دکمه پرتاب بمب اتمی را فشار دهد.