ژولی کوست
ژرژ لوگلت، محقق و کارشناس هسته ای، به سؤالاتی پیرامون روابط بین پرونده اتمی ایران و حضور احمدی نژاد در نیویورک پاسخ می دهد.
محمود احمدی نژاد با حضور خود در برابر مجمع عمومی سازمان ملل، پرونده هسته ای ایران را “بسته شده” اعلام کرد. آیا این موضع نشان از تغییر دارد؟
در واقع خیر. این اظهارات مناسب جایگاهی که او در آن حضور پیدا کرده بود نبود و در حقیقت هیچ سنخیتی با افکار بین المللی یا دیپلماتیک نداشت. اظهارات وی صرفاً برای مردم ایران که شنوندگانش هستند ایراد شد. او آن چیزی را به آنها می گوید که دوست دارد.مسایل را بر پایه اخلاقیات و معنویات می سنجد. او می گوید: “ما بهترین هستیم و هر کس که با ما مخالفت کند شرور است.”
اظهارات او دشواری هایی در پی می آورد. اولین مشکل، آژانس بین المللی اتمی است. احمدی نژاد در سخنان خود بارها به توافقی اشاره کرد که اخیراً با محمد البرادعی به امضاء رسانده. این مسأله نظر کارشناسانی را که معتقدند البرادعی دارای شخصیتی ساده لوح است و خود را بازیچه دست ایران کرده تأیید می کند. توافق آنها یک مهلت اضافه را نیز برای احمدی نژاد به وجود آورده: تا آخر سال جاری هیچ تحریمی بر ایران اعمال نخواهد شد.
در نظر اکثر کشورهای جهان، پرونده هسته ای ایران بسته نشده است. حتی چین و روسیه که با تصویب تحریم های جدید مخالفت می کنند نیز مایل نیستند تا ایران به سلاح اتمی دست پیدا کند. در نظر کشورهای عرب نیز که همسایه ایران محسوب می شوند و به برنامه هسته ای ایران هم علاقه مندند، این پرونده بسته نشده است.
روسیه، چین یا برنارد کوشنر، وزیر خارجه فرانسه، با صدای بلند تأکید می کنند که باید به پای میز مذاکره بازگشت. ولی اگر ایران این پرونده را بسته، پس با چه کسی باید مذاکره شود؟ و این درحالی است که زمان هم به سرعت می گذرد. اکنون مداخله نظامی امریکا علیه ایران تا قبل از پایان دوره ریاست جمهوری بوش [ژانویه 2009] بیش از هر زمان دیگری احساس می شود.
رییس جمهور امریکا قبل از احمدی نژاد پشت تریبون سازمان ملل رفت، ولی نسبت به مسأله ایران سکوت اختیار کرد. به نظر شما منظور از این سکوت چه بود؟
شاید مایل نبوده که این مسأله را چه از جهت مثبت یا منفی بررسی کند، زیرا همان طور که می دانید تنش در نزد دولت امریکا نیز افزایش یافته است. مخالفت دیک چنی و کاندولیزا رایس در خصوص اینکه چگونه رفتاری را در قبال ایران اتخاذ کنند، بسیار قابل تأمل است. یکی موافق با حمله نظامی است و دیگری با موضعی بسیار متفاوت با این مسأله برخورد می کند.
شاید هم بوش بر این عقیده است که اظهارات بیان شده توسط برخی، به ویژه فرانسه، کافی است. ولی این سکوت نشان می دهد که هیچ گونه راه حل یا مذاکره ای در دستور کار نیست و با توجه به توافق به وجود آمده بین ایران و آژانس اتمی، سه ماه دیگر را هم از دست داده ایم.
نیکولا سارکوزی از یک موضع مبهم دفاع می کند: ایران حق دارد به انرژی صلح آمیز هسته ای دست پیدا کند، ولی نه به سلاح اتمی. موضع گیری فرانسه در خصوص این مسأله را چگونه می توان تعبیر کرد؟
موضع او بسیار مبهم و گنگ است. فرانسه با وارد شدن به این مسأله تا حدودی اشتباه کرده، ولی مشکل بزرگ شیوه نگارش پیمان منع گسترش جنگ افزارهای اتمی است که ایران نیز آن را به امضاء رسانده. زمانی که این پیمان در سال 1968 تنظیم گردید، می بایست برخی فرمول ها در آن رعایت می شد. این پیمان برای اعضای امضاء کننده امکان گسترش فن آوری صلح آمیز هسته ای را به وجود می آورد. واقعاً احمقانه است. باید رآکتورهایی که صرفاً در تولید الکتریسیته مصرف دارند را از تأسیساتی که می توانند به تولید سلاح منتهی شوند تفکیک می کردند: کارخانه های غنی سازی اورانیوم یا بازفرآوری.
استفاده از چنین زبانی بسیار روشن تر و قابل فهم تر بود. در وضعیت فعلی، این فرمول مورد سوء استفاده همه است.
منبع: نوول ابزرواتور، 4 اکتبر
مترجم: علی جواهری