گپ

نویسنده
یوسف محمدی

علی اصغر دشتی، نسیم احمد پور، فریبا کامران و هدایت هاشمی در نشست رسانه ای “رپرتوارمحسن” به سوالان خبرنگاران پاسخ گفته اند… همکارمان در تهران چکیده ای از سوال و جواب های مطرح شده در این جلسه را آماده کرده که در ادامه می خوانید…

اشتراکات فرامتنی                                                                                       

 

آقای دشتی ،لطفا کمی از پروسه تولید این نمایش در قالب یک رپرتوار توضیح دهید و اینکه چه شد مروری به کارنامه تولیدات گذشته گروه داشتید؟

دشتی:نمایش ملانصرالدین که دو سال و نیم پیش در تالار مولوی به صحنه رفت، آخرین اثری است که از گروه اجرای عمومی شده است. مایل بودیم که این اثر را در جشنواره تئاتر فجر و مجموعه تئاتر شهر به صحنه ببریم اما از آنجایی که این پروژه نیازمند امکانات سخت‌افزاری بود و به شکل تئاتر محیطی اجرا می‌شد، موفق به اجرای این اثر نمایشی نشدیم. نمایش “گالیور” را به بخش تجربه‌های نو جشنواره تئاتر فجر ارائه دادیم که متأسفانه در بازبینی‌ها رد شد و پس از آن نیز به تالار مولوی که تنها مکان مناسب برای اجرای این اثر بود پیشنهاد دادیم ولی شرایط اجرای کار در تالار مولوی هم فراهم نشد. بعد از این وقفه، مدیریت تئاتر شهر از ما برای اجرای اثر دعوت کردند و از آنجایی که امکان اجرای “گالیور” در تالار چهارسو وجود نداشت، به طرح دیگری که قابلیت اجرا در این محل را داشته باشد فکر کردیم که در نتیجه به ایده‌ای برای خلق یک اثر دست پیدا کردیم.

بنابراین مهم ترین دغدغه شما و گروهتان حفظ آثار سال های گذشته بوده است؟

دشتی:یکی از فاکتورها این بوده است.متأسفانه در کشور ما یک اثر با وجود اینکه با دشواری‌های زیادی خلق می‌شود ولی میزان اجرای آن با وجود استقبال تماشاگران، مدت کمی است و در واقع بین زمان اجرا و زحمتی که برای تولید آن اثر کشیده شده، توازن برقرار نیست، در نتیجه همیشه تمایل داشتیم آثارمان را به شکل رپرتوآر اجرا کنیم. رپرتوآری که در حال حاضر قرار است اجرا کنیم، شاید به معنای واقعی کلمه رپرتوآر نباشد ولی ما با این رپرتوآر جمع‌بندی از فعالیت 10 ساله گروه خواهیم کرد تا فاز جدیدی را آغاز کنیم.

نحوه انتخاب آثاری که در این رپرتوار چینش شده اند چگونه شکل گرفت؟

دشتی:ما در این رپرتوآر قطعاتی از اجراهایی که داشته‌ایم را به صحنه می‌بریم. در نظرسنجی که از تماشاگران داشتیم دریافتیم که 60 تا 70 درصد تماشاگران آثار اولیه گروه را تماشا نکرده‌اند، به همین دلیل با اجرای قطعاتی از آثار، رویکرد کلی گروه را نسبت به قهرمانانی که تماشاگر آن‌ها را می‌شناسد، نشان می‌دهیم.

موسیقی که در حین نمایش اجرا می شود در خدمت اثر محسوب می شود و شکلی کاربردی نیز پیدا کرده است.در اجرای جدید آثار گذشته تا چه اندازه وفادار به قطعات پیشین بوده اید؟

دشتی:موسیقی کار زنده است و فرشاد فزونی علاوه بر قطعاتی که قبلاً ساخته، برای متریال‌های جدید، قطعات جدیدی ساخته است. در واقع در این اثر 100 دقیقه‌ای نیمی از زمان اجرا شامل قطعاتی است که پیش از این اجرا شده‌اند.

اجرای اپیزودیک اثر در چند بخش نیز حاصل فکر اولیه اثر بود یا در تمرینات به این نتیجه رسیدید؟

دشتی:تلاش‌مان این است که به استمرار و تکامل برسیم و تمامی‌ این کارها در ادامه حیات‌مان تأثیرگذار است. تلاش شده که پیوند ملایمی میان اپیزودها برقرار شود. بعد از وقفه‌هایی که رخ داد ما نیاز به بازسازی شرایط گروه داشتیم ولی با این حال ما تلاش کردیم که در قید و بند محل تحمیلی قرار نگیریم و هیچ وقت قصد نداشتیم شرایطی را برای مغزمان محدود کنیم و در این کار خواستیم به نحوی یک بار خودمان را مرور کنیم.


خانم احمدپور،مهم ترین نکته ای که در دراماتورژی این اثر برایتان وجود داشت چه بود؟

احمدپور:نکته مهمی که درباره اجراهای گروه دن کیشوت وجود دارد این است که هر اجرا باید در مسیر فعالیت این گروه اجرا شود. در این میان تماشاگرانی هستند که ناگهان به گروه ملحق می‌شوند و ممکن است از اول اجراها با ما همراه نبوده باشند. بنابراین باید اجرای این اثر به شکلی می‌بود که تماشاگران بتواند پروسه خلق و شکل‌گیری این ایده‌ها را در اجراها ببیند. بنابراین تمام علاقه‌ها و اجراهای گذشته را روی هم گذاشتیم و در مجموع این رپرتوآر شکل گرفت.

 

لطفا کمی برایمان از “محسن” بگویید.اینکه این فرد چیست و چگونه خلق شده است؟

احمدپور: ما تلاش کردیم این مجموعه تبدیل به اجرایی واحد شود و قسمت‌هایی از اجراهای گذشته را انتخاب کردیم که جوهره آن اثر را نشان دهد.محسن هم یک اسم کاملاً عام است و گویی به فرهنگ و شرایط خاصی تعلق ندارد و امیدوارم که این کاراکتر مجوز کاراکتر شدنش را پیدا کند. اسم محسن یک کلید واژه است تا ذهن ما شمایلی را براساس آن اسم بازسازی کند. البته ایده خلق شخصیت محسن ایده‌ای قدیمی بود و اینگونه نبود که در این مقطع زمانی مجبور باشیم به محسن برسیم.

 

خانم کامران،بازی در نمایش های تجربی این چنینی نیاز به تمرین ،ممارست و حوصله فراوان می خواهد.درمدت حضورتان در تولید “محسن ” اوضاع چگونه بود؟

کامران:هر بار کار با اصغر دشتی ورود به یک دنیای جدید است و به نحوی یک جور بازسازی است.بازی در آثار او بازیگر را برای ادامه مسیر آماده می‌کند. با وجود اینکه قسمتی از آثار را پیش از این نیز به صحنه برده بودیم، ولی با این حال برقرار کردن توازن میان اپیزودها انرژی زیادی می‌طلبد. قطعاتی که از کارها انتخاب شده به نظرم می‌تواند ارتباط لازم را حتی با تماشاگرانی که کارها را ندیده‌اند، برقرار کند.

آقای هاشمی شما عضو گروه “پاپتی ها ” هستید اما تجربیات مشترک زیادی را با دشتی به عنوان بازیگر داشته اید.علت این اشتراکات می تواند مربوط به ذهنیت شما و او باشد؟

هاشمی:به نظرم گروه پاپتی‌ها و دن کیشوت هر دو از یک منشأ سرچشمه می‌گیرند و ما در چندین کار با همدیگر همکاری داشته‌ایم. در کارهای او همیشه به یک نوع جدیدی از توان بدنی خودم آگاه می‌شوم و در واقع در کارهای دشتی بازیگر با یک گرافیک حرکتی نو روبرو می‌شود.در این کار مجموع این آثار را اجرا می‌کنیم و در می‌یابیم که بدن بازیگر چقدر به نیرو و انرژی متفاوتی برای اجرای این اثر احتیاج دارد، چرا که بازیگر در عرض چند دقیقه باید ذهن و بدن خود را از یک شرایط اجرایی به شرایط اجرایی جدیدی تغییر دهد که این نیازمند توانایی بالایی از سوی بازیگران است.