رأیمان را که پس نگرفتیم

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

آنچه امروز در ایران و جهان به نام جنبش سبز شناخته می شود، جنبشی عمدتا سیاسی ـ- اجتماعی است که ابتدا در اعتراض به نتیجه اعلام شده انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری پا گرفت.

تعداد زیادی از مردم که در روزهای منتهی به 22 خرداد 1388، کوچه و خیابان های شهر را یکسره سبز می دیدند، هرگز باور نکردند که قرار این شده محمود احمدی نژاد چهار سال دیگر هم رئیس جمهورشان باشد.

اینگونه بود که جنبش سبز شکل گرفت. جنبش هویت خود را در شعار “رای من کجاست؟” می دید. مطالبه مشخصش ابطال انتخابات بود و برگزاری مجدد آن با ساز و کاری متفاوت. میرحسین موسوی که آرای سبز مردم را نمایندگی می کرد، راهبری سیاسی آن را بر عهده گرفت و شیخ شجاع در کنارش. بسیاری به یاری این دو آمدند.

جنبش سبز از ابتدا جنبشی مطالبه محور و مدنی بود. بنای کلیش بر این بود که از خشونت بپرهیزد و با گل جواب گلوله را بدهد، اما خیابان های سبز شهر که به رنگ خون در آمد، شرایط تغییر کرد.

با سرخ شدن آسمان و زمین، هم جنبش تغییر کرد هم مطالبات. نه دولتی برکنار شد و نه انتخاباتی ابطال. نه آرایی دوباره خوانده شد و نه خواسته ای برآورده.

فرمان سرکوب در 29 خرداد رسما صادر شد. گلوله در برابر گل بود و کهریزک پاسخی به اعتراض. زندان ها آنقدر از بهترین فرزندان ایران پر شد که نوبت به سیاهچاله ها رسید. هر جا نام و نشانی از سبزی بود به سرخی گرایید.

طولانی شدن کار، جنبش را خصوصی تر کرد؛ به ویژه پس از عاشورا. سرکوب آنقدر بی رحمانه بود و اخبار آنچنان فاجعه بار و دهشتناک که بسیاری ترجیح دادند به خانه ها بازگردند و به قول میرحسین منازل خود را به قبله مبارزاتی تبدیل کنند.

این جنبش اعتراضی که به اعتراف رهبران جمهوری اسلامی، بیشترین هزینه در طول 32 سال گذشته را بر نظام حاکم تحمیل کرد، هزینه های سنگینی هم برای معترضان به دنبال داشت. ده ها کشته، هزاران مجروح و رقمی بسیار بیشتر از اینها بازداشتی و زندانی.

آمار دقیقی از تعداد زندانیان پس از انتخابات ریاست جمهوری در دست نیست. وقتی از زندانیان پس از انتخابات سخن گفته می شود، منظور به طور مشخص تمام افرادی است که از شنبه 23 خرداد 1388 تا همین امروز به علت هر سطح و هر شکل از ارتباط با وقایع پیش، حین و پس از آن رویداد توسط نیروهای امنیتی و قضایی بازداشت شده اند.

از میان این هزاران که بسیاری از آنها گمنام ماندند و احتمالا گمنام نیز باقی می مانند، تعدادی در حدود 100 نفر به مناسبت عید فطر، با درخواست مقامات قضایی و فرمان عفو رهبر جمهوری اسلامی آزاد شدند.

بیشتر این آزادگان را جوانان و دانشجویان فعال در ستادهای انتخاباتی میرحسین موسوی و مهدی کروبی که جزو معترضان پس از انتخابات هم بودند تشکیل می دهند. برخی از آنها تنها چند روز یا چند هفته به موعد آزادی قانونیشان باقی بود و برخی از آنها نیز طبق قوانین خود جمهوری اسلامی، از امکان آزادی مشروط برخوردار بودند.

آزادی این زندانیان در عین حال که موجی از شادی و شعف را در هواداران جنبش سبز به وجود آورد باعث شکل گیری گمانه زنی هایی هم شد که ارتباط بین این آزادی ها با انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی که قرار است زمستان امسال برگزار شود را بدبینانه بررسی می کردند.

سخنان آشتی جویانه تعدادی از شخصیت های سیاسی اصلاح طلب در ماه های گذشته که حاکی از مرزبندی میان آنها با جنبش سبز بود و همزمان لحن آشتی جویانه ای با آیت الله خامنه ای را پی گرفته بود، زمانی که با تمایل بخشی از این جریان برای شرکت در انتخابات مجلس نهم همراه شد، این تلقی را در نزد سبزها به وجود آورد که آزادی تعدادی از زندانیان سیاسی، چراغ سبزی از طرف ساخت قدرت و به طور مشخص رهبر جمهوری اسلامی به اصلاح طلبان با هدف ترغیب آنها به شرکت در این انتخابات و مشروعیت بخشی به آن است.

این گمانه بخصوص از آنجا تقویت شد که آزادی زندانیان سیاسی پیش از این به عنوان یکی از شروط سید محمد خاتمی برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات مجلس بیان شده بود.

با وجود این نباید فراموش کرد که آزادی زندانیان سیاسی اگرچه پس از بلوغ جنبش سبز و وارد شدناهدافی فراتر از اسقاط دولت احمدی نژاد به مطالبات آن اضافه شد اما این اتفاق به سبب آنکه جزئی از مولفه های هویتی و تشکیل دهنده جنبش سبز به شمار نمی آید، نمی تواند تاثیری در دیدگاه موجود در افکار عمومی درباره شرکت در انتخابات بگذارد.

جنبش سبز وقتی سربرافراشت که آرای سبز مردم، سیاه خوانده شد. بی اعتمادی عمومی نسبت به پدیده رای گیری  [ونه انتخابات] در جمهوری اسلامی و پایان دوران اصلاحات صندوق محور از اینجا آغازشد.

آنهایی که روز 22 خرداد 1388 به پای صندوق های رای رفتند و تا امروز در جست‌وجوی آرای به سرقت رفته‌شان هستند، هر چقدر از آزادی زندانیان سیاسی خوشحال باشند، دلیلی برای خوشبینی به انتخاباتی که قرار است همان ناظران و برگزارکنندگان انتخابات قبلی مجددا برگزارش کنند و به آن نظارت داشته باشند، ندارند.

آزادی زندانیان سیاسی به طور قطع شادی و مسرت “مردمی که از این اتفاق مطلع شده اند” را در پی خواهد داشت، اما این شادی حجتی برای آشتی آنها با صندوق های رای نیست.

جنبش سبز به همان میزان که قاعده بازی در ساخت قدرت سیاسی حاکم را بر هم زد، خط پایانی هم بر قواعد دوران اصلاحات کشید.