باراک اوباما رئیس جمهور منتخب آمریکا از ادبیات مغرورانه و نسبتا ً مستبدانۀ دولت بوش فاصله گرفته است. بنابراین، دستور زبان جدیدی در حال ارائه شدن است که در آن ایالات متحده یک بار دیگر بعنوان یک مکان استثنائی که در آن “همه چیز ممکن است”، نشان داده می شود.
اصل اعتقادی “بله ما می توانیم” تنها به ایجاد تغییرات در داخل جامعۀ آمریکا محدود نمی شود. اوباما به کرات بر نظریۀ قدیمی وودرو ویلسون مبنی بر اینکه مقدر است آمریکا شرایط کل جهان را تغییر دهد، تأکید کرده است. در واقع، اوباما از بسیاری جهات در گفتار خود به مراتب انترناسیونالیست تر از جرج بوش، البته تا قبل از حملات 11 سپتامبر 2001 به آمریکا، است.
این خوش بینی تازه که از این تغییر لحن نشأت گرفته، برای کنترل “سندرم عراق” که نخبگان سیاسی این کشور را رنج می دهد، مؤثر است. اما ایران نیز چالشی دیگر برای ارزیابی خواهد بود. من به کرات تأکید کرده ام که فرصت یک صلح سرد میان ایران و آمریکا وجود دارد. خوش بینم از اینکه در جمهوری اسلامی این اتفاق نظر به وجود آمده که روابط دیپلماتیک با آمریکا پسندیده است. به رغم لحن خصمانه و نگرش ستیزه جویانۀ برخی از نومحافظه کاران ایران، این درک ایجاد شده است که ایران می تواند بدون چشم پوشی از منافع بلندمدت استراتژیک جمهوری اسلامی، از نظر سیاسی در امور بین المللی با “فاکتور آمریکا” کنار بیاید.
با توجه به معیارهای قابلیت سخنوری و فراست دیپلماتیک، بعید بنظر می رسد محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران طرف گفتگوی ایران با آمریکا باشد. با این وجود، او اولین رهبر ایران است که به طور رسمی به یک رئیس جمهور منتخب آمریکا تبریک گفت. البته، زمانی که محمد خاتمی رئیس جمهور اسبق اصلاح طلب ایران در اواخر دهۀ 1990 دربارۀ گفتگو و تنش زدایی با آمریکا صحبت کرد، مورد انتقاد شدید جناح راست قرار گرفت و بخاطر زیر پا گذاشتن آرمان های انقلاب اسلامی به شدت زیر سؤال رفت. اما چنین انتقادهایی نسبت به سیاست های به مراتب مبتکرانه تر احمدی نژاد در قبال آمریکا صورت نگرفته است. علت این امر تاحدودی بخاطر نطق محتاطانۀ اوباماست که زمینه را برای گشودن باب جدید روابط میان دو کشور مهیا کرده و تاحدودی بخاطر گفتۀ آیت الله علی خامنه ای قبل از انتخابات است که قول داد ایران با هر رئیس جمهور آمریکا بجز بوش مذاکره خواهد کرد.
تصور می کنم این امید که ما ممکن است وارد عصر نسبتا ً صلح آمیزتری در عرصۀ سیاست جهانی شویم، علت آن باشد که بسیاری از اروپاییان، اعراب، مسلمانان، ایرانیان، آفریقایی ها، کوبایی ها، ونزوئلایی ها، بولیویایی ها و سایرین حرف های اوباما را درست می پندارند. اعتقاد راسخ بر این است که او احتمالا ً می تواند جهان را به سوی جریانی متفاوت سوق دهد.
امروز بسیاری از آمریکایی ها قانع شده اند که یکبار دیگر مبنای محکمی را ایجاد کرده اند که می توانند بواسطۀ آن تغییرات گسترده ای را در داخل کشور و در کل جهان ایجاد کنند. بنظر من این قبیل نگرش ها خطرات خود را دارند و می توانند منجر به عواقبی وحشتناک خصوصا ً در “کشورهای جهان سوم” شوند. بنابراین، در این مرحله من بیش از آنکه مطمئن باشم، امیدوارم که ریاست جمهوری اوباما به نماد دیگری از خشونت در روابط بین الملل تبدیل نشود.
منبع: دیلی استار، 17 نوامبر