محمد علی دادخواه در مصاحبه با “روز” اعلام کرد که روز شنبه برای سپری کردن محکومیت 9 ساله خود در حالی به زندان خواهد رفت که حکم صادره و اتهامات منتسب به خود را بی اعتبار می داند.
او گفت: “از سرزمین ام نمی روم، شنبه به زندان می روم و خاک سرزمین ام را ترک نخواهم کرد حتی اگر در زندان بمیرم”.
آقای دادخواه، حقوقدان، وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر است که در حال حاضر 4 عضو آن یعنی محمد سیف زاده، عبدالفتاح سلطانی، نسرین ستوده و نرگس محمدی در زندان به سر می برند.
آقای دادخواه می گوید وقتی برای پی گیری پرونده موکلش به دادگاه انقلاب رفته به او ابلاغ کرده اند که روز شنبه باید برای اجرای حکم محکومیت اش به زندان برود.
این وکیل دادگستری که با قرار وثیقه آزاد است از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به 9 سال حبس تعزیری، 10 سال محرومیت از وکالت، ده سال محرومیت از تدریس، جزای نقدی و شلاق محکوم شده است.
او در مصاحبه با روز توضیح می دهد: برای دفاع از موکلم ارژنگ داوودی که به محاربه متهم شده به دادگاه انقلاب رفته بودم گفتند نمی توانی از موکلت دفاع کنی. گفتند حق دفاع نداری و بعد ابلاغ کردند که باید روز شنبه خود را برای اجرای حکم معرفی کنم و به زندان بروم.
او می افزاید: 9 سال زندان می روم و پس از آن هم ده سال از وکالت محرومم کرده اند؛ ده سال هم از تدریس ، حتی از تدریس در آموزشکده های خصوصی هم محروم ام کرده اند. در حکم من 2میلیون و 500 هزار تومان هم جزای نقدی بود و همچنین شلاق که شلاق نیز به جزای نقدی تبدیل شد.
آقای دادخواه وکالت تعداد زیادی از فعالان سیاسی، مطبوعاتی و دانشجویی را بر عهده داشته است. از او درباره وضعیت پرونده ها و موکلانش می پرسم و می گویم حال که شما زندان می روید موکل هایتان چه می شوند؟ می گوید: واقعا خیلی متاسف ام وقتی دیگر مرا به دادگاه راه نمی دهند و می گویند حق دفاع نداری و ده سال هم از وکالت محروم کرده اند چه می توانم بکنم؟ باید قوه قضائیه پاسخ بدهد. من یکسری پرونده های ملی هم داشتم در خصوص میراث فرهنگی از اصفهان گرفته تا نقاط دیگر.
او می افزاید: تا آخرین لحظه ای که بتوانم از حقوق مردم دفاع خواهم کرد اما از شنبه به زندان می روم و عملا امکان دفاع نخواهم داشت.
آقای دادخواه همچنان حکم صادره علیه خود و اتهامات منتسبه را بی اعتبار و ناعادلانه می داند و می گوید: این حکم دادگرانه ای نیست، بی اعتبار است، من به وظیفه خودم عمل کرده ام، بر مبنای قانون رفتار کرده ام و تکلیف حقوق بانی ام را انجام داده ام 30 سال وکیل بوده ام و حتی یک تخلف هم در پرونده من نیست.
او می افزاید: اتهاماتی که به من زدند ساقط است من نه اسلحه داشتم نه مواد مخدر داشتم نه اقدامی علیه امنیت کشور کرده ام. بلکه در راه آگاهی، آزادی و احقاق حقوق مردم عمل کرده ام. اگر برای این باید به زندان بروم می روم، نه می گریزم نه فارغ از چارچوب قانون رفتار می کنم.
آقای دادخواه سپس می گوید:نگرش من نگرش سقراطی است. زندان می روم اما از سرزمین ام نمی روم و اینجا خواهم بود در خاک خودم حتی اگر در زندان بمیرم. اگر از نظر آقایان پاسخ و جزای دفاع از حقوق مردم زندان است من هم زندان می روم.
عضو کانون مدافعان حقوق بشر سپس با اشاره به بازداشت نرگس محمدی و زندانی بودن محمد سیف زاده، عبدالفتاح سلطانی و نسرین ستوده وفشارهایی که بر تک تک اعضای کانون مدافعان حقوق بشر وارد می شود می گوید: اگر مسئولان کمی خردورزی پیشه کنند خیلی از مشکلات حل می شود. امیدوارم با توجه به پندی که بزرگ مرد ادبیات این سرزمین یعنی فردوسی داده، دست اندرکاران در دادگری خود تجدید نظر کنند. فردوسی می گوید: “بیایید دل را ترازو کنیم، بسنجیم نی زور بازو کنیم”. از ما و پرونده های ما گذشت اما امیدوارم برای دیگران چنین نکنند و سنجیده و براساس دادگری با دیگران رفتار کنند.
محمد علی دادخواه 17 تیرماه 88 در دفتر کارش در تهران بازداشت و در روزنامه های حکومتی متهم به نگهداری مواد مخدر و اسلحه در دفتر وکالتش شده بود. او پیشتر به روز گفته بود: آقایان دیگر هیچ حرفی از اسلحه هم نزدند و خود مسکوت گذاشتند چون اصلا واقعیت نداشت.
آقای دادخواه گفته بود که از حکم صادره خوشحال است از این جهت که به او حکم اعدام نداده اند و: می گفتند اگر قانون را برداری هر چیزی امکان دارد الان می بینیم این حرف کاملا درست است و آقایان اصلا به قانون توجهی نمی کنند. کانون مدافعان حقوق بشر کاملا قانونی بود یکباره غیر قانونی اش می بینند. گویا تفکر آقایان تغییر کرده. نماینده دادستان در دادگاه به من گفت که کارهای شما ملی است. من هم گفتم من افتخار می کنم که کارهایم ملی باشد، من رئیس قسمت میراث فرهنگی کانون مدافعان حقوق بشر هستم. بعد نماینده دادستان گفت ملی گرایی بدتر از ارتداد است و… من تحصیل کرده حقوق هستم و تا بالاترین مدارج علمی را طی کرده ام، به سرزمین ام علاقه مندم و هیچ کاری خلاف منافع و مصالح سرزمین ام نکرده ام. همیشه از کسانی انتقاد کرده ام که برخلاف مصالح و منافع سرزمین ما گام برداشته اند. این حکم را خلاف مصالح سرزمینم می دانم و نمی پذیرم.