تولید علم؟

فرهاد رجبعلی
فرهاد رجبعلی

سخن دیروز آیت‌الله خامنه‌ای سخنی ست کاملا بجا، ولی بیانش از جانب ایشان جالب توجه است. ایشان روز گذشته در ‏جمع نخبگان جوان گفتند: روزی که در چاه‌های نفت را ببندیم، روز خوبی برای ملت ایران خواهد بود اگر درآمد ‏کشور با تولید علم و دانش صورت گیرد. ‏

‏ ‏

این آرزوی هر ایرانی ست که ثروت ملی صرف و هزینه واردات علم و دانش نشود، اما چقدر می‌تواند با ایدئولوژی ‏حاکمیت جمهوری اسلامی به واقعیت نزدیک شود؟ وقتی سیاست حاکم بر جامعه جوان ایران رفتاری قهری دارد و سه ‏دهه است که بیشتر مغزهای کشور را فراری داده، چگونه توان پلمپ چاههای نفت و ذخیره دارد که رهبر انقلاب برآن ‏تاکید کرده‌اند؟ ‏

‏ ‏

سالهاست سیاست و رفتار مسوولان کشور، به وضوح حامل یک پیام واضح بوده و آن این که هر کس از ما نیست و ‏نمی‌تواند و نمی‌خواهد عقایدش را با نظام جمهوری اسلامی وفق دهد برود.‏

اکنون مقام های ارشد حکومتی، بعد از سالها اجرای چنین سیاست هایی، آرزو می‌کنند که تولید دانش جایگزین تولید و ‏درآمد نفت شود و به نخبگان جوان و برندگان المپیادهای مختلف پند می‌دهند که بمانید و با هوش و ذکاوت‌تان کشور را ‏آباد کنید. اما کسی نیست که این تناقضات را یادآور مسوولان ما کند که چه راهبردی برای این مهم در نظر و دورنمای ‏جمهوری اسلامی وجود داشته و دارد؟ سیاستهای جمهوری اسلامی همواره در تضاد آشکار با تولید علم و دانش بوده ‏است. مگر نه این است که بابت پافشاری بر غنی سازی اورانیوم تمامی دروازه‌های جهانی را به روی خود بسته‌ایم؟ ‏حال این جوان ایرانی که به قول رهبری سرشار از هوش و استعداد است، چگونه و با چه پشتوانه‌ای بدون ارتباط با علم ‏و تکنولوژی روز دنیا موثر واقع شود و مخترعی حاذق باشد؟! ‏

‏ ‏

شاید سران جمهوری اسلامی تولید علم را هم همانند قهرمانی هادی ساعی در المپیک پکن معلول نظر عالم دیگر بر ‏ایرانیان می‌دانند که ان‌شاالله القاء و الهامی شود و به خواب‌ها بیایند و جوان ایرانی به اختراعی کاشف…‏

‏ ‏

باری، هیچ یک از سخنان اخیر رهبران ایران در زمینه تولید علم، نه به موضعگیری‌های گذشته آنان درباره جامعه ‏روشنفکر و عالم کشور نزدیک است و نه با سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی همخوانی دارد. حروف و سخنان زیبا در ‏این باب از جانب بسیاری گفته شده و وقت آن است که امسوولان کشور جای شعار دادن‌ها، تنها به تغییر رفتار بیندیشند ‏تا دیگر بخش‌های هرم نیز به تکاپو افتند. ‏

‏ ‏

هرچند در حکومت‌های توتالیتر سخت‌ترین کار ترک عادت و تغییر رفتار حاکم است و سخت‌تر از آن اصلاح مجریانش، ‏اما امری ست کاملا ضروری که لازمه چرخش چرخ علمی و اقتصادی کشور است تا از چنین رکودی به درآید. شکی ‏نیست که تفوق سیاسی به انواع تسلط‌ها منجر خواهد شد از جمله تسلط اقتصادی.‏