رولا خلف
چرا درحالیکه تمام کشورهای خاورمیانه هرسال در انتخابات خود دست می برند، بدون آنکه صدای هیچ اعتراضی از غرب بلند شود، تا این اندازه به انتخابات بحث انگیز ایران حساس شده ایم؟
چرا هیچکس درباره تونس، جائی که زین العابدین در سال 2004 با 94 درصد آرا برنده انتخابات شد، در مصر که حسنی مبارک انتخابات سال بعد را با 88 درصد آرا به نفع خود به پایان برد، در الجزایر که عبدالعزیز بوتفلیقه به 90 درصد آرا در سال جاری دست یافت، انتقادی مطرح نمی کند؟
همزمان با آشکار شدن تراژدی ایران و انتشار آن در دنیا و جاری شدن سیل محکومیت ها، سؤالاتی از این دست ذهن برخی از اعراب را به خود مشغول کرده است.
اما آنچه که پرداختن به بحران انتخابات ایران را جالب توجه کرده، تنها تقلب نیست، بلکه واکنش خشمناک و متهورانه ای است که در ایران به راه افتاده است.
در اغلب کشورهای جهان اسلام، علم به این موضوع که نتایج انتخابات از پیش معلوم است، فضائی از بی تفاوتی سیاسی را نزد مردم بوجود آورده که باعث شده تنها عده محدودی در رأی گیری ها شرکت کنند و نامزدهای معدودی مایل به وارد شدن در گود انتخابات ریاست جمهوری باشند.
در نقطه مقابل، ایران تا همین اواخر انتخابات خود را با رقابت سالم برگزار می کرد. به همین دلیل است که 84 درصد افراد واجد صلاحیت برای انتخاب یک رئیس جمهور، در 22 خرداد به پای صندوق های رأی رفتند. بعد هم به اعتراض دربرابر تقلب پرداختند و رهبران آن ها به حدی بزرگ بودند که توانستند آنها را مورد حمایت قرار دهند.
آنچه دیدۀ مردم جهان را به تسخیر خود درآورد، جسارتی بود که در برابرسرکوب خشونت آمیز رخ داد. استفاده معترضان از تویتر، فیس بوک و کلیپ های ویدیوئی که به تلویزیون های سراسر دنیا فرستاده می شد، افراد خارج از کشور را به نظاره فراخواند.
گذشته از آن، ایران کشوری است که دنیا را به همان اندازه که نگران می کند، مجذوب خود نیز می کند. هرچند کسی انتظار نداشت با روی کار آمدن یک رئیس جمهور اصلاح طلب، تغییر چشمگیری در برنامه هسته ای کشور بوجود بیاید، اما نبرد انتخاباتی از منازعه قدرت در بطن رژیم پرده برداشت و دورنمائی از تضعیف تندروها را پیش چشم گذاشت.
همزمان با اوج گرفتن موج سبز میر حسین موسوی ظرف دو هفته از همایش های انتخاباتی، توجه دنیا بیشتر جلب شد. مخالفان اصلاح طلب تأکید کردند سر موضع خود ایستاده اند: سه روز پس از اعلام نتایج، جمعیت معترضان که تعداد آنها یک میلیون نفر تخمین زده می شد، به خیابان ها سرازیر شدند.
این درست است که بسیاری از مخالفان و رهبران آنها به اندازه اخوان المسلمین مصر، «اسلامگرا» محسوب می شوند؛ اما در دنیای عرب معمولاً مخالفان افراطی تر از رژیم های خود هستند. عکس این قضیه در ایران صادق است. اصلاح طلبان ایران خواستار کمتر شدن بدرفتاری حاکمان خود و ارتباط بیشتر با دنیا هستند.
بنابراین، آیا می توان گفت واکنش غرب به بحران ایران، بحث انگیز است؟ شاید اینطور باشد. فکر می کنم اگر اخوان المسلمین به راهپیمائی های روزانه دست می زد و خواستار برکناری حسنی مبارک می شدند، واکنش بین المللی بسیار کمتر از این می بود.
آینده رفتار سیاسی غرب در خصوص ایران، بسیار نامعلوم است. با فرض اینکه محمود احمدی نژاد در قدرت باقی بماند، رهبران غربی که به انتقاد از انتخابات و سرکوب مخالفان در ایران پرداخته اند، چاره ای جز تعامل با صاحبان قدرت در آن کشور نخواهند داشت.
دولت های غربی و از جمله آمریکا، حتی هنگام محکوم کردن مسائل مربوط به انتخابات ایران، بر این نکته تأکید داشتند که مایل به گفتگو با تهران بر سر برنامه هسته ای هستند.
آنجلا مرکل صدراعظم آلمان در سخنانی که پیش از نشست هفته آینده سران جی 8 در ایتالیا ایراد کرد، خواستار ارسال یک پیام محکم از سوی رهبران جهان به ایران مبنی بر لزوم محترم شمردن حق مردم برای اعتراض کردن شد. با این حال، او هم از ایدۀ تماس با ایران پشتیبانی می کند.
وی گفت: “ما نمی توانیم به دلیل شرایط فعلی، معضل ایران مجهز به تسلیحات هسته ای را ندیده بگیریم. این کاملاً اشتباه خواهد بود.”
منبع: فایننشیال تایمز- 7 ژوئیه 2009