“شاه شاهان آفریقا” را نیمه عریان بر زمین می کشند. او را در لوله فاضلاب یافته اند. زندگی را گدائی می کند. در نگاه بیفروغ صدام نیز، وقتی دست سربازی او را از سوراخ بیرون میکشید، همین التماس موج می زد.
پاسخ قذافی گلوله است برای سر وسینه و چاقو بر شرمگاه که به نفرت تمام فرو می شود. دیکتاتور رابر خاک ذلت می کشند و جهان باز می بیند که در پشت آنهمه غرور و تفرعن، تن نحیف آدمی است : کودکی فقیرکه قهرمانی محبوب بود و قدرت نامحدود، به دیکتاتوری منفور مبدلش ساخت.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکامی گوید: “کشته شدن معمر قذافی دیکتاتور لیبی نشان داد که حکمرانی با سیاست مشت آهنین محتوم به پایان است. برای چهار دهه رژیم قذافی با مشت آهنین بر مردم لیبی حکومت کرد. در لیبی حقوق بشر رعایت نشد، شهروندان عادی بیگناه بازداشت شدند، مورد ضرب و جرح قرار گرفتند و کشته شدند، ثروت لیبی به هدر رفت و بسیاری از مردم لیبی به عقب رانده شدند و از ترور به عنوان ابزاری سیاسی استفاده شد.”
آبان ماه چنین شروع می شود ؛ودیکتاتوری دیگر که جهان او رادر نوبت می بیند، در تهران ترفندی تازه ای را کلید می زند تا به تمامی رخت روحانی جوان انقلابی را واگذارد و جامه سلطانی بپوشد.بازگشت شاه، دیر و دور نیست. ونوکران قدرت برای هموار کردن مسیربه تکاپو می افتند.
سازمان اطلاعاتی آلمان رد معمر القدافی را در حال فرار یافته و هواپیمای بدون سرنشین آمریکائی درمعیت جنگنده فرانسوی در قلب صحرا شکارش کرده تا طپانچه تمام طلا دردست به جست وجوی سوراخ موش شود. کیهان “برادر حسین” آن را به حساب بیداری اسلامی می گذارد. عکس رهبران چند کشور غربی با دیکتاتور لیبی را هم ردیف می کند.
مرگ دیکتاتور، روزنامه هایی را که هنوز “فقیه دیکتاتور” اجازه انتشارشان را می دهد به هیجان می آوردو به تیتر تبدیل می شود: “پایان توهم”، “فرجام دیکتاتور”.و جالبتراز همه روزنامه جمهوری اسلامی متعلق به سیدعلی خامنه ای است. روزنامه مقام رهبری در تیتر یک خود کشته شدن قذافی را “هلاکت دیکتاتور لیبی” توصیف می کند و می نویسد: “مردم لیبی پس از انتشار رسمی خبرکشته شدن قذاقی ،جشن گرفتهاند.” خبرگزاری امنیتی فارس از شادی روی پا بند نیست. بروی مبارک نمی آورند که قذافی در دوران جنگ ایران و عراق از انگشت شما رهبران عرب بود که نه در کنار صدام، بلکه در کنار “ امام خمینی” ایستاد. سری به آرشیونمی زنند که تصاویر خندان” امام خامنه ای” را با مردی ببینند که اکنون چاقو در باسن بسوی اسفل السافلین روانه است.
باز هم گلی به جمال هوگو چاوز رئیس جمهور” سرخ” ونزوئلا که معلق نمی زند و می گوید: “ قذافی شهید است.”
محمود احمدی نژاد که هوگو چاوز “سرخ” را بعنوان “متحد” در آغوش می کشید، وتصویرش درحال “فرنچ کیس”-ـ بقول ابراهیم نبوی ـ- با قذافی مسلمان در سراسر جهان پخش شده، نعل وارونه می زند. او که دو برادر لاریجانی در خلوت به”تمسخر” ش می نشینند، وسومی به فتوکپی تشبیهش می کند، در مقابل دوربین ها وعده می دهد دشمنان داخلی خود را دو ثانیه نابود سازد. و از بیرجند خودمان نیروهای ناتو را که زمینه ساز اصلی حذف قذافی بوده اند، به باد دشنام می گیرد: “همه شما دروغگوهای بیشرم و فریبکار هستید و این را در مخ خود فرو کنید که دوره استعمار دیگر برنمیگردد. خیال کردهاید با یک تکه کاغذ از شورای امنیت که امروز بیآبروترین نهاد بینالمللی است میتوانید ثروت لیبی را تقسیم کنید؟ کور خواندهاید. این بار ملت لیبی با مشت محکم بر دهان هرکسی که برای تصاحب ثروت و استقلال لیبی تلاش میکند، میزند.”
مصطفی عبدالجلیل رییس شورای ملی انتقالی ، انگار که جواب کاسه داغتر ازآشی به نام احمدی نژادرا بدهد، از ناتو می خواهد دستکم تا پایان سال جاری در لیبی بماند.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی هم که می داند “مستبدان و ظالمان تاریخ فرجامی جز نابودی ندارند”، کاری ندارد که رهبر موقت لیبی چه می گوید و خواستار “ روی کار آمدن یک نظام مردمسالار” در لیبی می شود.
بی شک منظورش از “نظام مردمسالار” همان” نظام مقدس جمهوری اسلامی” است که این روزها جهانیان دارند اسناد” مردم سالاریش” را از طریق سازمان ملل مطالعه می کنند.
دبیر کل سازمان ملل دو هفته پیش گزارشی بسیار منفی تر از سال قبل در باره وضع حقوق بشر در ایران منتشر کرده و پس از آن گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه، انتشاریافته است.
دکتر عبدالکریم لاهیجی می گوید: “ کمیته حقوق بشر پیش از پایان سال 2011 گزارش خود را به دبیرکل سازمان ملل خواهد داد. مطمئن هستیم که مجمع عمومی سازمان ملل امسال قطعنامهای به مراتب محکمتر و قویتر از قطعنامه سال گذشته درباره وضع حقوق بشر در ایران صادر خواهد کرد و در صورت پافشاری جمهوری اسلامی بر نقض گسترده و فاحش حقوق بشر، کم کم راه برای طرح پرونده این حکومت در شورای امنیت سازمان ملل هموار خواهد شد.حلقه محاصره حقوق بشر به گرد جمهوری اسلامی تنگتر شده است و این حکومت باید تکلیف خود را معلوم کند. “
“نظام مردمسالار” که می خواهد لیبی تازه در آمده از چاله را هم به چاه خودبیندازد، برای تکمیل اسناد سازمان ملل، فرشته شیرازی وبلاگ نویس و فعال حقوق زنان در کمپین “یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز” را از زندان انفرادی به دادگاه می برد تا حکم سنگینش را ابلاغ کند.
سردار اسماعیل احمدیمقدم – فرمانده نیروی انتظامی – هم توضیحاتی می دهد که کمترین شک درمورد پلیسی بودن فضا را از میان می برد. او با اشاره به حضور برخی از بازیگران در شبکههای ماهوارهای گفت: “افرادی که مایل به فعالیت در این شبکهها هستند باید با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هماهنگ و مجوزهای لازم را کسب کنند. هر کسی که مجوز لازم را نداشته باشد، نمیتواند در داخل و خارج مرزهای ایران کار تولیدی انجام داده یا دفتر نمایندگی دایر کند.”
مجلس لیبی هم طبق خواست جمهوری اسلامی باید” مردم سالار” باشد. نوکران قدرت اسم خودشان را نماینده مردم بگذارند و در قلب تلاش برای جمع کردن امضائی که رئیس جمهور را به مجلس می خواندبه اشاره” بالا” بساط راجمع کنند تا” صف آرایی مقابل مطهری، عقب نشینی در برابر احمدی نژاد” شکل بگیرد.
تغییر نظام سیاسی ایران به نظام پارلمانی، ناگهان آرایش قوا را در “بالا” به هم ریخته است. تلاش برای فتح ریاست جمهوری آینده به نبرد بی امان برای دراختیار گرفتن مجلس تبدیل شده است. تازه بعد از سی و چند سال معلوم شده “ساختار کنونی نظام شترسواری دولا دولا است”.علی لاریجانی می گوید: “ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیاز به اصلاحات دارد.طرح تغییر ساختار سیاسی جمهوری اسلامی «کاملا عقلایی» است.”
محمد دهقان عضو هیات رئیس مجلس از همین حالا آخر خط رانشان می دهد: “باید نظام دو پارلمانی (مجلس شورا و مجلس سنا در زمان شاه) را طراحی و با انحلال نظام ریاستی، مجمع تشخیص مصلحت را نیز منحل کنیم و پارلمان دوم را جایگزین آن کنیم.”
محسن غرویان، حرف او را تمام می کند. انگارهمه دارند بخش های یک نقشه از قبل آماده را می خوانند: “محمود احمدی نژاد آخرین رئیس جمهوری است که مردم مستقیماً او را برگزیده اند و از سال ۱۳۹۲ به بعد، شکل نظام سیاسی ایران تغییر خواهد کرد.”
دارند با یک تیر دو نشان مهم را می زنند؛” حذف همزمان هاشمی و احمدی نژاد “تا رک و راست و رسما و قانونا و شرعا ” نظام پادشاهی” احیاء گردد.
بی دلیل نیست اکبر هاشمی که همیشه در هفت پرده سخن می گوید، این بار به صراحت بااین طرح مخالفت می کند: “ تحقق نظام پارلمانی مستلزم تغییر در جمهوریت نظام است که قدرت انتخاب مردم را محدود و محصور میکند و این قطعاً مدنظر رهبری نبوده است، چرا که تضعیف بخش جمهوریت نظام خلاف قانون اساسی است.”
مصطفی تاج زاده که در اعتراض به نقض حقوق خود به عنوان زندانی سیاسی از مدتها پیش در درون سلول انفرادی “روزه” گرفته، انگشت اشاره را رو به “جناح اقتدارگرای حاکم بر ایران” می گیرد. می شود “مافیای قدرت و ثروت” رادید که در ساختار هرمی نظام به حرکت در آمده اند: فتح مجلس به معنای در دست گرفت قدرت اجرائی هم هست.
حتی سردار قاسم سلیمانی را نشان می دهند که رسما هم بعنوان دومین مقام اجرائی کشور از مجلس سر بر می کشد و نحوه برآمدن دودمان پهلوی را در خاطرها زنده می کند، خوابی که سردارمحمد باقر قالیباف برای خودش دیده بود: رضاشاه حزب الهی.
باندهای قدرت در “ نظام” پیرامون انتخابات مجلس شکل می گیرند.
مرتضی آقا تهرانی که معلم اخلاق دولت محمود احمدی نژاد نیز هست،گرین کارتی را برای نشان دادن تنفر از آمریکا در جیب عبا دارد، دبیرکل جبهه پایداری انقلاب اسلامی را هم یدک می کشد؛ درس اخلاق و زبان فارسی و سیاست را یکجا می دهد: “ الان زمان فتنه گذشته و تمام شده است و باید رفوزه ها، یعنی کسانی که در فتنه ماندند و درمانده شدند را ول کرد، بلکه آنهایی که از فتنه عبور کردند، باید به آنها توجه کرد، چون ممکن است آنها در فتنه گیر بیافتند.گاهی برخی می گویند اگر دروغ نگوییم، رای نمی بریم… اگر واقعا بنا دارید یک آدم خوبی به مجلس برود، رای ندزدید، رای نخرید و تقلب نکنید…”
نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی می گوید : “ اسناد ارتباط جریان انحرافی-ـ نزدیک به محمود احمدی نژادـ- در اختیار دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی است و در موقع مناسب در اختیار مردم قرار می گیرد.”
داوود احمدی نژاد دست داداش اش را رو می کند: “باند انحرافی در تدارک عملیات نظامی است.”
باند احمدی نژاد در سکوت و با چراغ خاموش پیش می رود. شایعه پرس از تدارکات گسترده اداری و مالی و تشکیلاتی و بسته شدن فهرست های انتخاباتی خبر می دهد.
حسن روحانی، می کوشد برای روحانیون سنتی زمین بازی بیشتری فراهم کند: “ میخواهم بگویم شور و شوق لازم وجود ندارد، اشکال ندارد که یک جناحی 8+7 درست کند برای وحدت خودش. اما باید یک 8+7 هم درست کنیم که همه مردم متحد شوند و ائتلاف ملی شکل گیرد. “
مجید محمدی می نویسد: “تقابل میان دو جبهه متحد اصولگرایان و جبهه پایداری در نهایت به رویارویی محمد رضا مهدوی کنی و محمد تقی مصباح یزدی به عنوان پدران معنوی این دو جبهه انجامیده است. مهدوی کنی اسلامگرایان فقه گرا/سنتگرا و مصباح یزدی اسلامگرایان نظامیگرا/موعودگرا را نمایندگی میکنند و هریک بالقوه میتوانند برای پیروانشان نامزد جانشینی علی خامنهای در مجلس خبرگان رهبری باشند.”
واین یعنی آینده نظام و به تمامی نبرد بیشتر بر سر فرداست تا امروز.
هفته اول آبا نماه 1390 است. بر اساس گزارش بانک جهانی: ایران به ردیف ۱۴۴ از نظر محیط کسب و کارسقوط می کند.
یک فعال کارفرمایی ارزش صنایع کشور را ۱۷۰ هزار میلیارد تومان اعلام می دارد و مژده : “ بیش از ۵۰ درصد از صنایع کشور در حالت رکود به سر میبرد. “
مسعود دانشمند، عضو اتاق بازرگانی ایران حرفش این است: “ تحریم بانک مرکزی در شرایط کنونی ضربه بزرگی به اقتصاد وارد می کند.مسلما تحریم بانک مرکزی تبعات بسیار سنگینی برای اقتصاد کشور به ویژه در حوزه مبادلات تجاری به همراه خواهد داشت. “
محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی که زمزمه تغییرش بگوش می رسد، علت را بازمی گوید: “ اینکه نمیتوانیم ارز را با کامیون برای قاچاقچیان وارد بازار کنیم. 850 هزار میلیارد تومان در مؤسسات مالی بدون مجوز به نام ائمه اطهار از مردم گرفته میشد و با سود 30 و 35 درصد به بازار منتقل میشد ما همه این مؤسسات را جمع کردیم باید هم برای ما جوسازی بکنند.”
و درهنگام رفتن هم دست از خیالبافی بر نمی دارد: “ کشورهای جهان و نهادهای مالی بینالمللی زیر بار تحریم بانک مرکزی نخواهند رفت. اگر این چنین تصمیمی گرفته شود یک تصمیم غیرعادلانه و غیر منطقی قلمداد خواهد شد.”
و جهان، تدارک دیگری برای پرونده اتمی می بیند. باز هم برگ مذاکره رو می شود.
رهبران اروپا به جمهوری اسلامی هشدار می دهند که در صورت بر طرف نشدن نگرانیها بر سر برنامه اتمیاش، ممکن است با تحریمهای بیشتری روبهرو شود.
روسیه که راه دیگری برای سرکیسه کردن جمهوری اسلامی پیدا کرده و دارد چندین دستگاه پارازیت انداز سیار به “نظام” می فروشد، همراه چین با انتشار جزییات گزارش جدید آژانس درباره برنامه اتمی ایران مخالفت می کند.
اوباما می گوید: “تمام نظامیان آمریکا تا پایان سال ۲۰۱۱ از عراق خارج میشوند.”
خروج از افغانستان هم زمزمه می شود. برخی ناظران خروج ازهمسایگی ایران راباپیروزی در لیبی پیوند می زنند و صحنه را در حال آماده شدن برای اقدام علیه جمهوری اسلامی می بینند.
جهان نیوزـ- یکی از سایت های اصلی جناح حاکم در جمهوری اسلامی ـ-از تیتری استفاده می کند که از نزدیک بودن جنگ میان ایران و آمریکا خبر می دهد: “تحریم بانک مرکزی ایران زمینه ساز جنگ ایران و آمریکا است”.
حسن روحانی دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی و مذاکره کننده اتمی در دوران محمد خاتمی که اکنون مرکز استراتژیک مجمع مصلحت را هدایت می کند، در مصاحبه مفصلش با روزنامه اعتماد به مسائل مهم داخلی و خارجی می پردازد. حرف هایش باره طرح قریب الوقوع حمله نظامی امریکا به ایران در سال 1382، نحوه دفع آن و تدارک دوباره برای آن حمله در شرایط کنونی سخت خواندنی است.
روزنامههای روسیه می نویسند: “از خزر بوی گاز و جنگ میآید.”
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، درآخرین ساعات چهارشنبه در گفت وگو با دو شبکه تلویزیونی فارسی زبان خبر می دهد که واشینگتن در صدد است تا سفارتخانهای مجازی یا اینترنتی در تهران باز کند تا از این طریق شهروندان ایرانی بتواند پرسش های خود را مطرح کنند.
شکور اکبرنژاد نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی ، خواستار پایان بخشیدن “به بدعت غیر قانونی و غیر شرعی حصر خانگی” میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی می شود.
ماه دوم خزان است. تصویر و صدای حسن گلنراقی ازاعماق سیاهترین روزها می آید و بر شبان پائیزی دامن می گسترد:
مراببوس مراببوس
برای آخرین بار
تو را خدا نگهدار
که می روم به سوی سرنوشت
بهار من گذشته
گذشته ها گذشته
من ام به جستجوی سرنوشت در میان توفان
هم پیمان با قایق ران ها
گذشته از جان باید بگذشت از توفان ها
به نیمه شبها دارم بایارم پیمانها
که برفروزم آتشها در کوهستانها