همزمان با دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در رژیم اسلامی ایران و در ب ُ حبوحه تبلیغات کاندیداها و وعده و وعید های آنان نسبت به آزادی و برابری زن و مرد، بخشی از زنان فعال ایرانی که طی سی سال گذشته، در سخت ترین شرایط کوشیده اند تا در عملکردهایی مسالمت آمیز و آگاهی دهنده، مشکلات زنان را مطرح نمایند، این بار نیز، با عقاید و گرایش های متفاوت در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی و مذهبی، بصورتی همآهنگ و هدفمند، در صدد برآمده اند تا ضمن آگاهی دادن به مردم، بویژه زنان، نظر کاندیداها را نیز نسبت به مطالبات خود، یعنی “ اصلاح قانون اساسی ” و پیوستن ایران به “ کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان ” جلب نمایند.
زنان و مردان موافق با “همگرایی زنان”، با آگاهی از ماهیت رژیم اسلامی ایران و محدودیت های عملکرد ر ئیس جمهور در برآوردن وعده های خود و با شناخت مشکلات موجود در قانون اساسی و با تکیه بر تجارب مبارزاتی دو دهه گذشته، دست به نشر بیانیه همگرایی و متن تشریحی آن در نشریات و سایت های مختلف، از جمله سایت میدان زنان، کانون زنان ایرانی و مدرسه فمینیستی زده اند. همگرایان برای رسیدن به هدف خود که بر محور مطالبات فوق شکل گرفته است، می کوشند تا با استفاده از ستادهای تبلیغاتی کاندیداها در تهران و شهرستانها و فضای بازی که معمولاً در دوره کوتاه انتخابات بوجود می آید، به طرح و شرح مطالبات خود، از طریق توزیع بروشورها و جزوه های آموزشی در میان مردم پرداخته و آنان را با حقوق حقه زنان آشنا نمایند. در همین رهگذر با افرادی که داوطلب ریاست جمهوری شده اند نیز، همان مطالبات را مطرح می کنند.
تشکیل “همگرایی زنان” که بَر قصد و آگاهانه در زمان دهمین دوره انتخابات در ایران صورت گرفته است، موجب شده تا کسانی که فعالیت های جنبش زنان، در چارچوب قوانین رژیم اسلامی را امری بیهوده و بی حاصل می دانند، به این باور برساند که این بار نیز ائتلاف این دسته از زنان و مردان، جز تشویق و ترغیب مردم به شرکت در انتخابات یا دادن رأی به فردی خاص و گرم کردن تنور انتخابات و در نهایت، مشروعیت بخشیدن به رژیم اسلامی ایران و تداوم آن، چیز دیگری نیست. حال آن که اگر به بیانیه “همگرایی زنان” مراجعه کنیم، هیچ نکته ای در باب مشارکت یا عدم مشارکت زنان در انتخابات نیامده است. زیرا “همگرایی” نه اجازه تبلیغ برای کاندیدای خاصی را دارد و نه می تواند مردم را به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات تشویق کند. حتی برخی از افرادی که در این ائتلاف شرکت کرده اند، ممکن است خود، تمایلی به رأی دادن نداشته باشند. البته هر کاندیدا یی می تواند همانند سایر افراد ، از مطالبات زنان پشتیبانی کند ولی “همگرایی زنان” اجازه پشتیبانی از آن کاندیدا را ندارد.
واژه “همآهنگی” یا “ائتلاف”، برابرنهاد کلمه انگلیسی Coalition است. این واژه از نظر لغوی به معنای قرار و مَداری مشروط و موقت میان افراد یا گروه ها است. یعنی در مقطعی خاص، افراد یا گروه هایی با عقاید و گرایشات متفاوت، در باره هدفی مشخص، به اشتراک نظر می رسند. از این روی، گروه ائتلافی، پس از برآورده شدن هدف مشخص، دیگر کارکردی نداشته و اعضاء آن نیز امکان دارد در ائتلاف های دیگری شرکت کنند که کاملا مخالف یکدیگر باشند. در واقع ائتلاف یا هماهنگی شیوه مدرن مبارزاتی است که بطور موقت برای تغییر بدون خشونت، از تاکتیک شیوه های مسالمت آمیز، آگاهی دهنده و مطالبه محور، استفاده می کند.
معمولاً عدم مشارکت ایرانیان در ائتلاف ها، از فرهنگ شیوه های سنتی مبارزه ناشی می شود. فعالان شیوه های سنتی مبارزه، به آسانی در تشکلی موقت، که از افراد و گروه هایی با عقاید و گرایش های متفاوت ، شکل گرفته باشد شرکت نمی کنند. آنان برای همسو نشدن با گروه یا فرد یا دولتی که مخالفش هستند، از برداشتن هر گامی که خطر ِ برچسب سازشکاری بر آن بخورد، پرهیز می کنند . مبارزه سنتی، عهد و پیمانی ابدی میان افراد یک حزب یا گروه است . شیوه ای که یا باید به همه چیز بپردازد یا به هیچ چیز.
یک ی از حملات ی که معمولاً از جانب فعالان سنتی به “ همگرایی جنبش زنان ” وارد شده این است که چرا بیانیه همگرایی فقط بر محور دو خواست یا دو مطالبه شکل گرفته و چرا از اعتراض به دستگیری دانشجویان، کارگران، اعضاء کمپین، کودک آزاری و کشتارهای دهه شصت در آنها خبری نیست. طبیعی است که فعالان مدنی و مبارزان سیاسی و اجتماعی ایران ، طی سی سال گذشته، با موارد گوناگون نقض قانون در رژیم اسلامی آشنا هستند، اما برخی از ایشان ، همچون گروه “همگرایی زنان” با استفاده از شیوه نوین مبارزه، به جای پرداختن به تمام موارد، بر موردی خاص تأکید می کند تا بتواند دسترسی به هدف مشخص را تسهیل ک ن د. زندگی در متن جامعه موجود ایران و رویارویی هر روزه با مشکلات، بویژه مشکلات زنان، بسیاری از فعالان جنبش زنان را به این نتیجه رسانده است که در شرایط خفقان، برای رسیدن به هوایی تازه باید از هر منفذی استفاده کرد .
روشن است در مبارز ات ائتلافی، و در این جا “همگرایی زنان”، که سعی می کند تا از همه ی امکانات (حتی شناساندن مطالبات زنان به کاندیداها) به هدف خود دست یابد، طرف مبارزه ، (رژیم و کاندیداها) نیز قطعاً از شرایط موجود به نفع خود استفاده خواه ن د ک رد. اما کار مردان و زنان ِ پیوسته به “همگرایی زنان”، تنها با اعلام موافقت نامزدها با مطالبات زنان ، به پایان نمی رسد. مرحله بعدی که در واقع همگرایی هم اکنون وارد آن شده است، به چالش کشیدن نامزدهای موافق، در چگونگی پیاده کردن این مطالبات و ذکر صریح و روشن راه های رسیدن به آن ها است. “همگرایی زنان” با به خاطر داشتن وعده های پوچ و عمل نشده روسای جمهور پیشین رژیم اسلامی، این بار از نامزدهای موافق با مطالبات زنان، صریحاً می خواهد تا چگونگی بازنگری و اصلاح چهار اصل قانون اساسی که علیه زنان است را توضیح داده و مرجع اصلی برنامه هایشان را برای محقق کردن برابری جنسیتی اعلام کنند. نامزدهای انتخاباتی باید بودجه پیاده کردن برنامه و روش های اجرای برنامه ها را نیز توضیح دهند. امروزه زنان فعال ایرانی می دانند تمام وعده هایی که کاندیداها برای جلب نظر مردم و بویژه زنان می دهند، همان چیزهایی است که رخدادش در سالهای اخیر به مأموران و مزدوران مرد و زن رژیم، اجازه داد تا به شریف ترین زنان ایرانی که در تجمعی مسالمت آمیز در صدد اعلام قطعنامه خود بودند هتاکی کنند، آنان را به زیر کتک و لگد بکشانند و برخی را نیز دستگیر و راهی زندانها کنند.
در پایان، اشاره ای دارم به عملکرد زنان و مردانی که طی دهه های گذشته، با شکیبایی، برچسب سازشکار، لیبرال، دوم خردادی، باج ده، دولتی و … را از طرف مخالفان پذیرفتند، اما در سازماندهی روشن، عملکردی آشکار و مسالمت آمیز و مطالبه محور، توانستند از تمام لحظه ها و امکاناتی که خواسته یا ناخواسته از دست رژیم اسلامی ایران خارج شده است، به نفع آگاه کردن مردم و نزدیک شدن به هدف خود که همانا تغییر شرایط بد زنان ایران است استفاده کنند. زنانی که در اعتراض به پوشش اجباری، شجاعانه به خیابانها آمدند، زنانی که سد سکوت را شکستند و برای نخستین بار هشتم مارس را جشن گرفتند، زنانی که در سخت ترین شرایط، در خیابان و در میان مردم، در تجمعی مسالمت آمیز خواستار اعلام قطعنامه خود مبنی بر آزادی و برابری زن و مرد شدند، زنانی که با عقاید گوناگون و گرایش های متفاوت، کمپین یک میلیون امضاء را پایه ریختند و در مدتی کوتاه به کمک مردان و زنانی که خواهان برابری زن و مرد هستند، در تهران و شهرستانها دست به فعالیتی گسترده در جهت آگاهی دادن و جمع آوری امضاء بزنند، زنانی که دولت را به بازپس گرفتن قانون “ضد خانواده” واداشتند، و همچنان بدون هراس از داغ و درفش به راه خود ادامه دادند، اینک نیز بی پروای برچسب خوردن، در ائتلافی دیگر خواهان اصلاح قانون اساسی به نفع زنان و پیوستن دولت ایران به کنوانسیون رفع تبعیض جنسیتی هستند. زنان و مردان جوان و فعال ایرانی که خواهان برابری زن و مرد هستند، نه سی سال، که سیصد سال دانش و تجربه آموخته اند و توانسته اند سطح آگاهی زنان را به امکانات تغییر شرایط بدشان به سطح آگاهی زنان کشورهای پیشرفته برسانند.
این واقعیت را به یاد داشته باشیم که رژیم اسلامی ایران، توسط مردم عادی کوچه و بازار به تبعیت از بخش عظیمی از روحانیون، دانشگاهیان، معلمان، دانشجویان، روشنفکران، اهالی ادب و هنر، احزاب چپ، بویژه چپ استالینیستی و انقلابیون کهنه کار و رادیکالهای کشورمان و به یمن تاریخ بد شاهنشاهی، در یک فریب بزرگ، به قدرت رسید و پایه های استبداد مذهبی را پی ریخت. در رژیمی که شأن و حرمت آدمی، بویژه زنان، بشدیدترین وضعی سرکوب و انکار می شود، در زمانی که شیوه های سنتی مبارزه، کارکردی ندارد، بهتر است به جای طعنه و ریشخند و برچسب زدن به مبارزات نسلی که کوچکترین نقشی در روی کار آوردن رژیم اسلامی نداشت اما اینک تمام زندگی فردی و اجتماعی اش در گرو آن است بدیده احترام بنگریم. نسلی که بخردانه راه تغییر را در انتخاب مبارزه ای بدون خشونت، گام به گام و با حمایت مردم، شناخته است.
منبع: سایت زنان
www.noorialapartow.blogfa.com