مهدی طائب، رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار و از روحانیون نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، در تازهترین اظهارنظر خود ادعا کرد که مشایی به دنبال کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری نیست بلکه میخواهد احمدینژاد را وادار به برگزار نکردن انتخابات کند. او دلیل انتخاب شعار زنده باد بهار از سوی مشایی و هوادارانش را هم القای بیهوده بودن انتظار برای امام دوازدهم شیعیان دانسته است. طائب دو توصیه نیز به هاشمی و اصلاحطلبان هم دارد؛ به اولی میگوید که به ریاست مجمع تشخیص مصلحت اکتفا کند و به گروه دوم هشدار میدهد که هر طور شده باید با هر کاندیدایی در انتخابات شرکت کنند.
یار مصباح و رهبری
مهدی طائب ریاست تشکیلاتی را برعهده دارد که پس از انتخابات ریاستجمهوری 88 تشکیل شد و از رهبری معنوی و حمایتهای پنهان مصباح یزدی برخوردار است. اعضای هیات مؤسس و شورای مرکزی این قرارگاه وظیفه خود را در تدوین اساسنامه “پیگیری مطالبات رهبر انقلاب، هماهنگ ساختن نیروهای فعال انقلاب اسلامی، نظارت و نقد عملکرد نهادها، رصد فعالیتهای جبهه معارض انقلاب اسلامی، شناسایی دستهای پیدا و پنهان دشمنان و عامل داخلی آنها، بصیرت افزایی در صحنه عمل تحولات داخلی” ذکر کردهاند. طائب پس از اعتراضات مردمی سالهای 88 و 89 بیش از پیش به صحنه عمومی آمد و در صف اول انتقاد از جنبش سبز -در گویش او و همفکرانش، فتنه- و همچنین حلقه حامیان مشایی – که در اصطلاح اصولگرایان “جریان انحرافی” نامیده میشود- قرار گرفت.
انتشار اخباری درباره ارتباط ویژه برادران طائب با رهبر جمهوری اسلامی و فرزندش، مجتبی، اظهارنظرهای مهدی طائب را بیش از پیش مهم و برجسته جلوه داد؛ اگرچه برخلاف برادرش حسین، سمت رسمی (معاونت اطلاعات سپاه پاسداران) را ندارد و خود را مدرس حوزه معرفی میکند.
این بار او در مصاحبهای با خبرگزاری نسیم، درباره چند چهره خبرساز و تاثیرگذار عرصه سیاست ایران اظهار نظر کرده؛مهمترین محورهای سخنان او از این قرار بوده است:
- خاتمی و اصلاحطلبان این روزها صحبت از دعوت و تمایل برخی چهرهها و گروههای سیاسی از کاندیداتوری سید محمد خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری فراوان شنیده میشود. طائب اما معتقد است که “اصلاح طلبان دیگر کفگیرشان به ته دیگ خورده و تنها کسی که دارند خاتمی است” و در توضیح مدعایش که خاتمی جایگاهی بین مردم ندارد، به سال 88 گریز زده: “اگر خاتمی در سال 88 میآمد هیچ رایی نمیآورد. ارزیابی هم داشت که نیامد. استانی که آقای خاتمی انتظار میرفت در آنجا جایگاه داشته باشد بوشهر بود. در سفری که در آن زمان به بوشهر داشت تصور میکرد که دهها هزار نفر حاضر شوند که آنچه که آمده بود هزار و پانصد نفر بود که هزار نفرشان بسیجیان استان بودند که آمده بودند برای تماشا. این مسئله باعث شد که وی کناره گیری کرده و کسی که هنوز ناشناختهتر است پیش بیاید و قله قرار بگیرد؛ میر حسین موسوی.”
همچنین به اصلاحطلبان توصیه کرده است که اگر میخواهند نامشان همراه انقلاب باقی بماند فقط و فقط یک راه دارند و آن اینکه با هر کاندیدایی که شده در انتخابات شرکت کنند:” آنها باید بدانند که سرعت انقلاب خیلی زیاد است و به راحتی از آنها عبور خواهد کرد. خیلی از افراد هستند که به هوای اینکه از قطار پیاده شوند قطار به خاطر آنها ترمز میکند، اما پیاده شدند و دیدند که قطار رفت و آنها ماندند در ایستگاه.”
مهدی طائب پیش از این هم بارها در تایید نتیجه انتخابات ریاستجمهوری 88 گفته بود که موسوی و کروبی هیچ رایی نداشتند و حامیان آنها اندک بوده است. از جمله یک بار گفته بود: “جنبش سبز از دیدن ماشینهای زیادی که در خیابان بوق میزدند دچار توهم شد. اما حواسشان نبود که این هواداران بالاشهری و «اهل کنترل موالید» هستند و نهایتا 200 هزار رای دارند. در مقابل در هر خانه طرفدار احمدینژاد 20 نفر پای سفره آبگوشت مینشینند و رای میلیونی دارند”.
- مشایی و جریان انحرافی طائب تاکنون از مشایی و تاثیرگذاریش بر احمدینژاد بسیار انتقاد کرده و توصیفاتی هم از مشایی عنوان کرده است. این بار او با بیان اینکه “این دولت ما قرار بوده اصولگرا باشد” شاخص اصولگرایی را حرکت بر منطق ولایت فقیه، دشمن ستیزی و شعار “ما میتوانیم” معرفی کرده و گفته مشایی باعث انحراف احمدینژاد از اصولگرایی شده: “در جلسهای به آقای احمدینژاد گفتم که این آقای مشایی را بگذار کنار. شما بین حزبالله آبرو دارید. شما میتوانید کمک کار حزب الله باشید. آقای مشایی شما را در جامعه اصولگرای دیندار متدین بیآبرو میکند در پاسخ به من گفت من اعتقاد دارم مشایی مظلوم واقع شده است. حالا آقای احمدی نژاد ببینید امروز ایشان شما را به کجا کشانده است…آقای احمدی نژاد شما امروز با حرفها و اقدامات خود موجب اذیت و دل آزردگی مردم میشوید و این برای نظام ما خوب نیست.”
او با تاکید بر اینکه “در پیروی احمدی نژاد از مشایی، هیچ منطقی نمیبینم” گفته جریان فتنه و جریان انحرافی با هم ائتلاف کردهاند تا نظام را از خط اصیل خود خارج کنند.
طائب در توصیف رییسجمهور هم اظهار کرده: “احمدی نژاد را دیگر ذوب در جریان انحراف میدانم و قبول ندارم که او را باید لیدر جریان انحراف دانست. بلکه بنده وی را سرباز پیاده نظام بدون منطق جریان انحرافی میدانم.”
او درباره اهداف “جریان انحرافی” در انتخابات ریاستجمهوری آینده هم بر این نظرست که استراتژیشان همانند انتخابات مجلس خواهد بود و به جای فرستادن نماینده بیشتر به مجلس، به دنبال “القای اختلافات و به هم ریختن فضا” هستند: “هدف اول جریان انحرافی این است که این دولت انتخابات را برگزار نکند. هدف دوم آنها این است که به مردم القا کنند که مشارکت در انتخابات بیفایده است، که هرگز این را بطور مستقیم نشان نخواهد داد. به همین شکل وادار کردن احمدینژاد به اقداماتی که به نظر آنها باعث رویگردانی مردم از اصل انتخابات شود با این پیش فرض که ما سراغ هرکس میرویم خراب از آب در میآید. استراتژی دیگر جریان انحرافی برای رسیدن به این هدف این است که اجازه ندهند که جریان اصولگرا به فرد واحد برسد.”
این روحانی تندروی طرفدار آیت الله خامنه ای با اطمینان گفته است که مشایی کاندیدا نخواهد شد بلکه به دنبال این است که انتخابات برگزار نشود و جامعه را دچار التهاب و درگیری کند.
درباره شعار “زنده باد بهار” هم چنین تحلیلی ارائه داده است: “تتمهای است از سی دی «ظهور بسیار نزدیک است». جریان انحرافی میگوید بهار، امام ما است یعنی امام زمان فردا پس فردا میآید. با القای این مفهوم قصد دارند بگویند که ای مردم دیدید که امام نیامد پس بدانید انتظارتان انتظاری بیخود است. بعد از انتخابات جایگاه این جریان عاقبتی مانند امثال مهاجرانی خواهد بود.”
مهدی طائب پیش از این هم گفته بود که اسفندیار رحیم مشایی قصد سرنگونی نظام را دارد و در بیان دلیل اطمینان کامل احمدینژاد به مشایی، او را این چنین توصیف کرده بود: “ریاضتهایی که رحیممشایی میکشد بسیاری نمیتوانند این ریاضتها را تحمل کنند و مشایی از همین طریق است که توانسته به قدرتهایی دست یابد. رحیممشایی در اکثر روزهای سال روزه است٬ نماز شب را ترک نمیکند و در برخی روزها بیش از ۱۰۰ بار زیارت عاشورا میخواند. مشایی در هفت سال گذشته حتی برای یک بار هم که شده چای شهرداری تهران و ریاست جمهوری را نخورده است… بسیاری از پیشگوییهای رحیممشایی نیز درست بوده و به همین خاطر احمدینژاد به وی اطمینان کامل پیدا کرده است.”
طائب همچنین در دی ماه گذشته عنوان کرده بود اعضای کابینه به دلیل مخالفت با مشایی، تنها بر اساس دستور رهبری است که با احمدینژاد کار میکنند.
- هاشمی رفسنجانی و حد ظرفیت طائب چندین بار به نامه هاشمی رفسنجانی خطاب به رهبر جمهوری اسلامی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هم اشاره کرده و آن را “نامه کذایی” و تکمیل کننده “پازل فتنه 88” خوانده است.
او گفته: “همواره به هاشمی رفسنجانی توصیه میکنم که خودتان را خسته نکنید و اجازه دهید جایگاهی که دارید حفظ شود. شما برای خط دادن به مردم در بین مردم مقبولیت ندارید. به دلیل گذشتهای که از خود به جای گذاشتید مردم دیگر از شما خط نمیگیرند. مردم تحلیلهای شما را صائب نمی بینند. به ایشان میخواهم عرض کنم که شما بیش از این ظرفیتی که دارید نمیتوانید مصلح باشید. الان با حکم رهبری ریاست مجمع تشخیص مصلحت را بر عهده دارید و ظرفیت شما این است.”
درباره ایده “دولت وحدت ملی” هم این سئوال را طرح کرده: “دولت وحدت ملی را که هاشمی امروز از آن دم میزند مردم ما قبول دارند اما سئوال من از ایشان این است که شما در زمانی که دو دوره رئیسجمهور بودید در کابینه خودتان از اغیار راه دادید؟”
- موسوی و فتنههای نظام مهدی طائب، میرحسین موسوی را به وجود آورنده چهارمین فتنه تاریخ جمهوری اسلامی معرفی کرده که از همه آنها پیچیدهتر بوده است. در توضیح فتنه و فتنهگر هم گفته است: “فتنه یعنی آتش که آهن را درون خود ذوب میکند. ولی وقتی که آهن ذوب شد یک نتیجه دارد و آن اینکه خالص و ناخالص از هم جدا میشود. فتنهگر کسی است که مردم او را به عنوان خودی قبول دارند لیکن خودی نیست؛ انواع فتنه با انواع فتنه گر آن تعریف میشود.”
فتنه اول نظام از نگاه طائب، “فتنه خلق مسلمان” است: “در فتنه خلق مسلمان فردی را که مردم او را به عنوان مرجع میشناختند (آیتالله کاظم شریعتمداری) نوعی قومگرایی را هم برمیانگیخت. فتنه او بسیار فتنه کورکنندهای بود. فقط تعبد مردم به امام آن فتنه را آرام کرد و به همین دلیل ذات قضیه برای خیلیها در آن زمان حل نشد.”
سازمان مجاهدین خلق هم فتنه دوم است: “سازمانی که هم صبغه انقلابی داشت و هم مورد تایید برخی از علما بود. اولین کاری که این سازمان با اعضا میکرد گرفتن روح تعبد به امام بود. این، فتنه بسیار سنگینی بود که در آن حزبالله تلاش کرد با بالا بردن سطح آگاهی این فتنه را خنثی کند. البته حل نهایی این فتنه چهارده هزار شهید گرفت و تا سال 66 ادامه پیدا کرد.”
و از فتنه سوم با عنوان “فتنه منتظری” نام برده: “فتنه قویتری بود، در حقیقت جامع دو فتنه قبلی بود. فتنههای قبلی هرکدام یک ویژگی و یک نقصی داشت. ویژگی فتنه خلق مسلمان این بود که از سابقه انقلابی برخوردار نبود. اما قله آن جریان آقای شریعتمداری به عنوان یک مرجع بود. کسی که البته نقطه ضعفش این بود که در امر ظهور انقلاب همراهی نداشت. فتنه سازمان مجاهدین نیز از نظر انقلابی هیچ کمبودی نداشت اما قله مرجعیت نداشت. فتنه سوم هردو نقیصه را بر طرف کرده بود. و آن فتنه آقای «منتظری» بود. وی اولآً خودش داعیه مرجعیت داشت و بعد انقلابی بود. درون انقلاب بود. پیچیدگی این فتنه بسیار بالا بود. لکن با تجاربی که مردم و نظام از دوفتنه قبلی به دست آورده بودند سطح بصیرت جامعه بسیار بالا رفته بود. البته فتنه منتظری یک سری ریزش در خواص را به همراه داشت. به عنوان مثال همین آقای عبدالله نوری که نماینده امام در جهاد بود.”
طائب سپس تحلیل کرده که دشمن به دلیل شکست در این فتنهها برای بازسازی به “لایه پنهان” فرو رفت. کارگزاران را هم تلاش برای نفوذ به لایه پنهان معرفی میکند که میوه آن اصلاحات بوده است. او در نهایت به میرحسین موسوی میرسد: “موسوی در قائله شریعتمداری با اینکه خود یک آذری زبان بود سفت و قرص محکم ایستاد. همچنین در فتنه بعدی نامهای خطاب به مجاهدین نوشت با عنوان بازگشت به فطرت زلال الهی بر علیه مجاهدین خلق. و جالب اینکه نامه عزل آقای منتظری را نیز وی رفت و خواند. خب وقتی که کاندیدای انتخابات 88 شد، اینبار یک تجمعی از سه فتنه قبلی را با خود به همراه داشت. مرجع تقلید برای خودشان آوردند (آقای صانعی). مرجع تقلیدی که اتفاقا دارای سابقه انقلابی بود. خود میر حسین موسوی هم کسی است که سابقه انقلابی داشته و در سه فتنه قبلی نقش نداشت. در بدنه حاکمیت نیز که معروف بود به نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس. تمام اینها ریز به ریز محاسبه شده بود.”
به اعتقاد رییس قرارگاه عمار اما” بصیرت و آگاهی مردم و روشنگریهای رهبر فرزانه انقلاب” باعث ناکامی “فتنه 88” شد.