خاطره ی پرنده ی مهاجر و روایت محبت

نویسنده
محمد حسن مقصودلو

» صدا

ترانه ی “محبت”، انتخاب “ترانه ی امروز” ما و ترانه ی “پرنده ی مهاجر” نیز انتخاب ما از میان “ترانه های دیروز” است.

ترانه ی امروز:  محبت                                        

شاعر:سپهر نوروزی- آهنگساز وخواننده: سیاوش قمیشی تنظیم کننده: بهروز لطفی پور

موزیک ویدیوی ترانه “ محبت ” را ببینید.

ترانه ی “محبت”، به عنوان آخرین ترانه ی منتشر شده از “سیاوش قمیشی” واجد همه ی مشخصاتی است که طی بیست سال اخیر بیشتر ترانه های او را در بر گرفته است.

یکی از مهمترین مولفه های ترانه های او، فضای سرد و غمزده ی آنهاست که تداعی کننده ی نوعی عزلت و گوشه گیری خود خواسته ی شاعر می باشد.

با محبوبیت آلبوم “قصه ی گل و تگرگ” وپس از آن آلبوم “هوای خانه“، در اواسط دهه ی ۷۰، که بیشتر قریب به اتفاق ترانه های آن در چنین فضایی جریان داشت، این نوع فضا سازی به وجه غالب ترانه های قمیشی مبدل گشت.

از سوی دیگر با تداوم همکاری سیاوش قمیشی با “استیو مک کروم” و سپس “ادوین خاچیکیان” در جایگاه تنظیم کننده، ارکستر ترانه های او از هرگونه سازآرایی آکوستیک خالی و همه ی اجرای موسیقی آثار او برمبنای سازهای الکترونیک ِ مملو از شبیه سازها شکل گرفت.

با استفاده افراطی از این نوع موسیقی که بیشتر برای فضاسازی در موسیقی فیلم و یا پس زمینه سازی، به کار می آید عملاشکل درست فرآیند انتقال ملودی های سیاوش قمیشی به شنونده، از بین رفته است.

شاید بتوان دلیل اشتیاق علاقه مندان سیاوش قمیشی به اشعار ترانه هایش را، در همین مساله ی خالی شدن آثار او از بافت موسیقیایی و ارجحیت یافتن شعر بر موسیقی، دانست.

در یک نگاه درون متنی، طرح ترانه ی “ محبت “یادآور ترانه ی محبوب و معروف ” فاصله “ از آلبوم ” قصه ی گل و تگرگ “ می باشد.چرا که در آن ترانه نیز، هر بند شعر بر مبنای تضاد بین ذهنیت ” شاعر “ و ” مخاطب فرضی آن، و بر اساس رابطه ی “ من می گم – تو می گی ” شکل گرفته بود.

فارغ از این موضوع که طرح همان ترانه نیز، وامدار طرح ترانه ی “ پرنده ی مهاجر ” سروده ی ایرج جنتی عطایی بود، شعر ترانه ی “ محبت “، علیرغم انسجام طولی ووجود شاعرانگی در عرض- البته به نسبت دیگر ترانه های روز -، یک مشکل اساسی دارد. متن ترانه آنچنان کوتاه است که آهنگساز به جهت تکمیل خط سیر ملودی ترانه، مجبور به تکرار چندین باره ی بند “به پرنده ی مهاجر الکی بگو که خوبه/ نگو طفلی شوق پرواز یه حکایت دروغه” شده است.

اجرای ترانه همچنان بر استفاده از شبیه سازها ی موسیقی الکترونیک استوار شده است.

با این تفاسیر ترانه ی “ محبت ” همچنان یک ترانه ی دنباله رو و فاقد هر گونه خلاقیت در طرح ریزی و اجرا است که همچون بیشتر ترانه های این روز ها، هیچ استعدادی برای شکستن دیوار بلند شکل گرفته اطراف ترانه های معاصر ما را ندارد.

 

ترانه ی دیروز:  پرنده مهاجر

شاعر: ایرج جنتی عطایی- آهنگساز و تنظیم کننده: صابر راستین - خواننده: داریوش

ایرج جنتی عطایی

ترانه ی “پرنده مهاجر ” یادگار دورانی ست که اعتراض یک آرمان و رسالت هنرمندانه محسوب می شد. شاعر، همان انسان آگاه تاریخی است که اختناق و سرمای فضا را فریاد می کند.

سخن گفتن شاعر با “پرنده مهاجر” یادآور عشق و اشتیاق او به پرواز است. پرواز از “اینجا” به “هر جا که اینجا نیست”. “از درو دیوار شکسته” و “آدمای رستایی” و ازعذاب ماندن در این حجم سرد.

ترانه را شاعر به هم شب و هم محله ای قدیمی اش تقدیم کرد. زیر نام ترانه نوشت: “برای علی حسین بیات زرندی مطلق “. نام “بابک بیات” برای این ترانه زیبا بود. او بغضِ رو به فریاد خود را براین شعر نشاند و ترانه “پرنده ی مهاجر ” را متولد کرد.

ترانه با صدای “ابی” و سپس “عارف” و برای فیلم “هیاهو – محمد صفار” ضبط شد. ترانه اما به واسطه ی شعر ِ آن، زیر تیغ سانسور جان داد.شاعر و اهنگساز ارکستر ِغرق در خون را برداشتند و برتن آن شعر دیگری پوشاندند.

شاعر سرود: “بین این همه غریبه / تو به آشنا می مونی / حرفای تلخی که دارم / من نگفته تو می دونی “

ترانه ی “تپش” جان گرفت و بر فیلم نشست و از فیلم بیرون پرید و جاودانه شد. “پرنده ی مهاجر” اما همچون ققنوس، از خاکستر خود بر خاست. در دیار غربت، نوای “صابر راستین” با صدای “داریوش” آن راتا قله ی قاف برد. ترانه ی “پرنده ی مهاجر” یادآور دورانی است که شاعر دم به دم جامعه ی خود نفس می کشید.