گپ

نویسنده
یوسف محمدی

عشق لرزه”عنوان نمایشی است از اریک امانوئل اشمیت که این روزها به کارگردانی سهراب سلیمی درمجموعه تئاترشهربه صحنه رفته است.سلیمی که چهارمین نمایشنامه از این نویسنده فرانسوی را درتهران به اجرادرآورده است درگفتگوی اختصاصی خود با روز از تجربه هایش ازآثاراین درام نویس گفته است…

گفت و گو با سهراب سلیمی

تردید، در جملگی روابط بشری…

آقای سلیمی سالهاست که به عنوان کارگردان روی آثار امانول اشمیت کارمی کنید ومتون این نویسنده فرانسوی را به صحنه تئاترایران می آورید.این تمرکز وعلاقه ازکجا ناشی می شود؟

اشمیت نویسنده ای است که درآثارش جهان بینی متوازنی راطراحی وبا پرداخت کاملا موشکافانه وروانشناسانه ای به ساختمان کلی نمایشنامه هایش بافت متناسبی رامی دهد.درواقع موضوع ومباحث مطرح شده درآثار این نویسنده شهیر فرانسوی بسیارارزشمندوباطراوت است.به این گونه که موقعیت های تعریف شده درتئاترهای اوبه روش مشخصی ظریف ومینیاتوروار است.شخصیت های نمایش های اشمیت به نوعی درزندگی خودبا چالش هایی مواجه می شوند که برای انسان معاصرقابل درک وبه عنوان آسیب های خانوادگی مطرح هستند.پی رنگ استواربررفتارها وکنش های اشخاص ازمشخصه های قدرتمندآثاراین نویسنده برای اجرای هریک از نمایشنامه های اوهستند.

 

سال گذشته آقای امانوئل اشمیت به ایران سفرکردند.این سفربه چه منظورصورت گرفت ودستاوردهای آن برای شما چه بود؟

با اجرای اولین نمایشنامه این نویسنده محترم، “ خرده جنایت های زناشوهری ” برآن شدم تا برای رفع موانع وروشن شدن برخی نکات مبهم نمایشنامه های ایشان ارتباط مستقیمی را  با او برقرارکنم. بنابراین با دوستانم به نشانی های این نویسنده مراجعه واز طریق سایت و وبلاگ های او به نشانی محل زندگی اش دست پیداکردیم. ایشان را به ایران دعوت کرده ودرچند جلسه کارگاه نمایشنامه نویسی وسخنرانی درمراکز تئاتری تهران به تبادل نظر پرداختیم.همگان می دانیم که ارتباط با خالق یک اثرنمایشی تا چه میزانی می تواند در روند بهبود شکل نمایش مهم وتاثیرگذارباشد.

 

مهم ترین فاکتورهای یک نمایشنامه جهانشمول از نظر شما چیست؟

نگاه موشکافانه هنرمند به مسائل اجتماعی وانسانی حاکم برزمانه ودیدگاه روبه آینده وتحلیل واراو می تواند به خودی خود باعث شکوفایی ورشد گونه ای از نمایش باشد که امتیازات لازم جهانی را درخود دارد.اشمیت هم یکی از این نویسندگان است.اودرنگارش نمایشنامه های خود دست برمعضلاتی می گذارد که به عنوان شاخصه های اصلی نقصان فردی واجتماعی است.نویسنده درارائه کارهای خود به دنبال راه حل ویا پیشنهاد گریز از معضل نیست وتنها با مطرح نمودن پرسش های اساسی مخاطبان خود را همراه می کند.

 

“عشق لرزه”هم نمایشی است متکی به این ویژگی ها، درست است؟

قطعا.اصولا چهارچوب نمایشنامه های اشمیت به نقدروابط انسانی می پردازد.دراینجا هم نمایشنامه مربوط به محیط پیرامون زندگی ودردسرهای رایج درآن اشاره دارد.بررسی وقایع تلخ زندگی زن وشوهری به عنوان اصلی ترین روایت نمایش مطرح است.

 

تم یا درون مایه اصلی نمایش از نظر شما چیست؟

تردید.

 

خرده جنایت های زناشوهری ،نوای اسرارآمیز وعشق لرزه شباهت های بسیاری از نظر شکل ومحتوای داستان با یکدیگر دارند.اما به نظر می آید اشمیت درروایت” مهمانسرای دودنیا” شکل متفاوتی ازموضوعات را به تجربه می گذارد وهندسه کلی درام های نمایشی اش دچاردگرگونی می شود.آیا نشانه های این برش روایی دربرخورد شما به عنوان کارگردان آثارش درایران تاثیرگذار بوده است؟

مهمانسرای دودنیا هم با همه تفاوت هایش به موضوع بشریت می پردازد.بااینکه نگاه نویسنده دراین اثرچرخشی قابل توجه دارد اما روش نگارنده همان است که درهمه دیگرکارهایش مشهود است.بنابراین کافی است تا با شناخت درست ازخالق این آثاربه دنبال نشانه های موجودرفت وآنها رادرپرسپکتیوی منطقی مهندسی کرد.

 

دراجراهای خود ازنمایشنامه های این نویسنده تا چه اندازه ای دخل وتصرف دارید؟

به هرحال تفاوت فرهنگ ها وآداب ورسوم باعث دگرگونی هایی دراثر می شود اما همه تلاش ما این است که کمترین آسیب ها متوجه متن شود.دراجرای عشق لرزه هم با رعایت ساختمان اصلی ذهنی،فکری وفلسفی به اجرا می اندیشیدیم.البته روایت قصه کوچکترین تغییری را درخود ندارد اما برخی از دیالوگ ونشانه ها دستخوش تفاوت های اندیشه ای جوامع قرار گرفته ودچارحذف واضافه می شود.

 

برای اجرای “عشق لرزه”چه مدتی تمرین کرده اید؟

تمرینات ما هرروز در مجموعه تئاتر شهر واداره تئاترصورت می گرفت.برای اجرای این نمایش نزدیک به دوماه ونیم تمرین کرده ایم که البته میزان ساعات ما درطول روزهای متفاوت تغییرمی کرد.

 

شما واغلب بازیگران  نمایشتان همزمان  دراجرای “رمولوس کبیر”به کارگردانی نادربرهانی مرندبازی وهمکاری دارید.آیا این همکاری موازی برای اجرای دواثر گوناگون دردوسالن مختلف برکیفیت کارها تاثیرگذار نیست؟

این همزمانی خواسته ما نبود وشرایط سالن ها ونوبت های اجرایی باعث این تداخل اجرایی شد.به طور حتم اجرای هریک از این آثار درزمان های مختلف می توانست برکیفیت هردو نمایش تاثیر مطلوب گذارد.با این نوع اجرادرتمرکز کاری کمی دچارتزلزل می شویم اما کوشش می کنیم که کمترین آسیب ها متوجه هردو نمایش شود.

 

مدت اجرای هردو نمایش هم زیاد است وبازیگران باید با توانایی دوچندان برصحنه هردو نمایش به ایفای نقش بپردازند.

بله.متاسفانه همین طور است.زمان نمایش “عشق لرزه”صددقیقه ومدت اجرای “رمولوس کبیر120 دقیقه است.این اتفاق برای بازیگران دو نمایش چندان شکل مطلوبی ندارد.امیدواریم درباقیمانده اجراها با همه انرژی به کارواجرابپردازیم.