در یک بعدازظهر پایان ماه مارس، یک رهبر شورشی سوری از جلسهای در مرز ترکیه بازگشت و خواستار جلسه فوری فرماندهان شد. پنج مرد به خانه روسایشان در استان عدلیب رفتند و انتظار داشتند مثل همیشه دعوت به صبر شوند و خبرهای بیشتری از دشواری دسترسی به پول و سلاح بشنوند. اما این بار فرق داشت.
یکی از فرماندهان میگوید: “او با ظاهری بیقرار رسید، بلافاصله توجه ما جلب شد. اما وقتی شروع به حرف زدن کرد همهمان میخکوب شدیم.”
این رهبر که درخواست کرده از واحدش نامی برده نشود میگوید آن رهبر به افرادش گفت، جنگ فرسایشی سه ساله آنها با دولت سوریه در حال چرخش به نفع آنهاست.
او به آبزرور گفت: “دلیلش این بود که تقریبا حالا میتوانستم هر سلاحی بخواهم بدست آورم. برای اولین بار چیزی را از ما دریغ نکردند – به جز موشکهای ضدهوایی. ترکها و دوستانشان میخواهند تمامش کنند.”
این رهبر توضیح میدهد، آنها و تمام گروههای مخالف در شمال، به جز داعش، از تنشزدایی بین قدرتهای منطقهای، که توافق کردهاند اختلافات خود را کنار بگذارند و بر دشمن مشترک، یعنی رژیم سوریه متمرکز شوند، سود میبرند.
این توافق توسط عربستان سعودی، که عزم خود را برای پایان دادن به رژیم بشار اسد و مهمتر از آن در هم کوبیدن جاهطلبیهای حامی او، ایران، جزم کرده تضمین شده است و نشان از مرحله جدیدی در تنشهای رقیبان منطقهای برای قدرت و نفوذ دارد که میتواند تاثیر زیادی بر مسیر جنگ سوریه و بنبستهای نیابتی در خاورمیانه بگذارد.
اوایل ماه مارس، پادشاه جدید عربستان، ملک سلمان، مقامات ارشد منطقه را به ریاض فراخواند تا آنها را از برنامههای خود برای منطقه آگاه سازد. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه یکی از اولین نفرات بود. مقامات قطری و رهبران شورای همکاری خلیج فارس هم پس از آن وارد شدند.
پیام او سه بخش داشت: اول اینکه هیچ شکافی در خطوط منطقهای وجود نداشته باشد. دوم اینکه، ریاض در عوض ضمانت هماهنگی و انضباط، به شمال سوریه سلاحهایی بفرستد که بازی را تغییر میدهد. و در آخر اینکه، آمریکا بر سر راه قرار نگیرد.
در عرض چند هفته، این تلاش جدید نتایجی واضح داشت. گروههای مخالف که با دهها موشک ضد تانک TOW، که میتوانست زرهپوشهای رژیم را از کیلومترها دورتر هدف قرار دهد، مسلح شده بودند، شروع به پیشروی به سمت شهرها و بخشهایی کردند که قبلا جرات حمله به آنها را نداشتند. در میان این گروهها جبهه النصره وابسته به القاعده نیز حضور دارد که آمریکا گروه تروریستی میشمارد و ریاض با آنها دست به عصا رفتار کرده است.
نتیجه حیرتانگیز بود. پایتخت منطقهای عدلیب در عرض چند روز سقوط کرد. چند هفته بعد، شهر جسر الشغور نیز بدست ملغمهای از جهادگرایان و نیروهای معتدل افتاد.
حالا دشتهای کشاورزی که تا شهرهای حمس و حماه ادامه دارد بیش از هر زمان دیگری از سال ۲۰۱۲ در معرض خطر قرار گرفته است. ساحل مدیترانه، کوههای شمال که قلب فرقه علویها محسوب میشود نیز چنین است. حلب در شرق که شش ماه پیش مورد تهدید شدید محاصره نیروهای اسد قرار داشت، حالا به احتمال زیاد بدست شورشیان خواهد افتاد.
در آنکارا و ریاض و حتی در بغداد و بیروت، حس قدرتمندی وجود دارد که جنگ به ضرر رژیم در حال پیشروی است. رژیم از ماه مارس در تمام جنگها ناکام بوده است، از جمله نبرد هفته گذشته برای دو میدان گازی تدمر (پالمیرا) که در نهایت به دست داعش افتاد. در این شهر برخی از مهمترین سایتهای باستانشناسی جهان وجود دارد.
یک دیپلمات ارشد از جهان عرب میگوید: “این فقط فراز و نشیب نبرد نیست. واضح است که ارتش رژیم، حتی با حمایتهای از همیشه بیشترِ ایران، نمیتواند از خود و کشور دفاع کند.”
عراق در آن سوی مرزها نیز با همین مشکل روبروست. ارتش این کشور که از سوریها بهتر آموزش دیدهاند و مسلحتر هستند، نتوانستد شهر رمادی، مهترین شهر استان انبار را حفظ کنند و آنرا ظرف مدت ۷۲ ساعت از دست دادند.
روز جمعه ناظر حقوق بشر گفت، حتی با حضور جتهای آمریکایی، اکنون داعش بر تمام شش گذرگاه مرزی عراق و سوریه کنترل دارد. حدود ۱۰۰۰ مایل از مرزهای دو کشور از کنترل خارج شده و داعش از آزادی عبور و مرور کامل برخوردار است.
یک جراح از شهر فلوجه تحت کنترل داعش میگوید: “قبل از آمدن داعش، ما افراد مطیع شیعه بودیم. مهم نبود چه میگوییم و به چه اعتقاد داریم، با ما مثل داعش برخورد میشد. خب شاید ما هم با آنها باشیم چون دولت هیچوقت کمک نخواهد کرد. آنها قدرت و اقتدار بیشتری از آنچه بغداد از زمان سقوط صدام داشته، دارند.”
بقای دولتهای بغداد و دمشق – یا حداقل همین سیستم و ساختاری که بر سر کار است – برای اهداف رژیم ایران در خاورمیانه حیاتی است: حفظ نفوذی که از تهران، از طریق قم شروع میشود و به بغداد، نجف و دمشق و از آنجا به جنوب لبنان میرسد. از سال ۲۰۰۳ دمشق انتقال اسلحه، پول و سرباز به حزبالله را ممکن ساخته است. شیعیان عراق نیز نقش مهمی در جاهطلبیهای ایران دارند.
مقامات خلیج فارس در هفتههای اخیر گفتهاند، نمیتوانند با ایفای نقش ویژه ایران در حل مناقشات منطقه کنار بیایند و ریاض نیز چنین احساسی دارد. همگی تاکید دارند، حملات ماه مارس حوثیها در یمن نشان میدهد که تهران حرف خود را پیش از مذاکرات زده است. یمن در همسایگی شرقی عربستان برای سعودیها بیشترین اهمیت را دارد.
یک مقام ارشد عربی میگوید: “آنها تمام گنجینه خود را برای حفظ آنچه دارند خرج میکنند. به وضوح این را گفتهاند. سپاه پاسداران گفته است بر سر دمشق و حزبالله مصالحه نمیکند و آنها قدرتمندترین نهاد کشور هستند. آنها یمن را هم میخواهند. اما این یک ترفند است. میخواهند آن را در مقابل دمشق با ما معامله کنند.”
منبع: گاردین - 24 مه 2015