دو هفته از جنجال چشم بندان هادی حیدری در روزنامه شرق نگذشته بار دیگر کارتون، اسباب بحث و جنجالی تازه و متصف به صفت ”موهن” شده؛ جالب اینکه این بار فریاد وا توهینا را نه رسانه های حکومتی که ابتدا بخشی از مخالفین برآورده اند تا لابد برخورد دوگانه حاکمیت را به سووال کشند.
ماجرا از این قرار است که شماره مرداد و شهریور ماهنامه کیهان کاریکاتور، کاری نسبتا قدیمی (سال دوهزاروهشت) از حمید بهرامی کارتونیست ارزشمند و غیرسیاسی کشورمان با عنوان “زلیخا فشن شو” منتشر کرده، این اثر مجلس زلیخا را نشان می دهد که به حالت نقاشی های مینیاتور طراحی شده، جوانی امروزی مثل مانکن ها مشغول تردد است و دل از همه بانوان مجلس برده و به جای میوه، دستها را به کارد داده اند.
متعاقب آن، سایت “انقلاب اسلامی در هجرت” به تاریخ پانزده مهر سال نود و یک، مطلبی منتشر کرده است تحت عنوان “انتشار کاریکاتور توهین آمیز به حضرت یوسف در کیهان کاریکاتور” و طی آن گله مند شده که چرا: ”…دستگاه های نظارتی بر مطبوعات در برخوردی دوگانه به انتشار کاریکاتوری در روزنامه شرق که هیچ ارتباطی به دفاع مقدس نداسته واکنش جدی نشان داده و مدیر مسئول این روزنامه را بازداشت کرده و روزنامه شرق را توقیف نمودند اما نسبت به انتشار کاریکاتوری که توهین آشکار به روایات قرآنی کرده است هیچ عکس العملی نشان نداده اند”.
در ادامه این جمله را هم اضافه کرده: ”…البته انتظار بیشتر از رژیم سراسر فساد ولایت مطلقه فقیه نمی توان داشت.“…
تا اگر لحن و منطق نوشته تا به اینجا ما را یاد رسانه های حکومتی انداخت با این تک جمله رفع ابهام بشود و بفهمیم با رسانه ”ما” طرف هستیم و نه ”آنها”.
به دنبال سروصداها و اعتراضات نسبت به زلیخا فشن شو، آقای شریعتمداری اطلاعیه ای در کیهان منتشر کردند که در بخشی اش چنین آمده:
“در آخرین شماره دو ماهنامه کیهان کاریکاتور که با مدیر مسئولی کاریکاتوریست برجسته و طراز اول کشورمان، برادر متعهد و جانباز آقای سید مسعود شجاعی طباطبایی منتشر میشود، کاریکاتوری به چاپ رسیده که هرچند موضوع آن انتقاد به «مدگرایی» و دور شدن جوامع از داشتههای سنتی و ملی خود بوده است ولی کجسلیقگی در انتخاب سوژه آن به گونهای است که بعید نیست در برخی از برداشتها، حضور حضرت یوسف علیهالسلام را در محفلی که زلیخا با شرکت زنان مصر ترتیب داده بود، به ذهن متبادر کند. در این کاریکاتور هیچ نام یا اشارهای به آن پیامبر بزرگوار نشده است و پوشش زنان نیز برگرفته از پوشش سنتی و متداول دوران قاجاریه، یعنی سرآغاز ورود مدرنیته به کشورمان است. اما، از آنجا که احتمال برداشت سوء یاد شده نیز وجود دارد، مؤسسه کیهان ضمن پوزش از این خطای ناخواسته، آمادگی خود را برای پذیرش هر نوع برخورد قانونی از سوی مراکز و مراجع ذیربط اعلام داشته و تأکید میکند که اینگونه نظارتها را برای حفظ فضای رسانهای میهن اسلامی ضروری و در خور استقبال نیز میداند…”
تا پیش از خواندن اطلاعیه آقای شریعتمداری بر این تصور بودم که بخشی از مشکل پرونده هایی مثل کارتون شرق این است که ایشان و همفکرانشان درک و فهمی از تاویل پذیر بودن یک اثر کارتون ندارند در حالی که می بینم ایشان هرچند در این مورد خاص، مقصر را “کج سلیقگی در انتخاب سوژه” دانسته اند در عوض بسیار روشنفکرانه پذیرفته اند که ممکن است در “بعضی برداشتها” مجلس زلیخا به ذهن متبادر شود این یعنی به تنوع خوانش و چند بعدی بودن یک اثر کارتون واقف و معترفند! حقیقتی که ما گلوی مان را در مورد کارتون شرق برایش جر دادیم و ایشان و شرکا خودشان را به کری زدند. هیچ ایرادی ندارد که آقای شریعتمداری یا هر کس دیگر بنابر ذهنیت خویش و نه الزاما نشانه های آشکار در اثر، رزمندگان اسلام را در کار حیدری دیده باشند اما با منطق اطلاعیه خودشان در مورد کیهان کاریکاتور، باید بپذیرند که این هم یک خوانش از میان ده ها یا صدها خوانش ممکن بوده، پس نمی شود با نگاهی دگم، برداشت شخصی را مطلق دانست و کارتونیست و رسانه را به خاطرش تنبیه کرد.
اما بر می گردم به نحوه برخورد سایت “انقلاب اسلامی در هجرت” و برخی از مخالفین و منتقدین حکومت که نگاه مشابه دارند و شاکی اند که چرا دستگاه قضا وارد عمل نمی شود و به سرعت پرونده شرق، “اهانتگران” کیهان را جزا نمی دهد. من کاملا منطق صحبت با الفبای سیاسی اجتماعی داخل کشور را می فهمم و برخورد انتزاعی و فارغ از محدودیت های موجود در ایران را نمی پسندم اما اینکه همان منطق و ادبیات بخش تمامیت خواه را برداریم و مثل شاگردی درسخوان جلویشان از بر تکرار کنیم ربطی به واقعگرایی ندارد، بی هویتی محض است. انگار وجود ما فقط در نفی دشمن تعریف می شود و بس، آنهم با همان شکل و رفتار، گیریم در جهت مخالف. تمام تلاش یکی دو هفته اخیر ما این بود که صفت “موهن” را که دست و دلبازانه از سمت رسانه های حکومت به محصولات هنری چسبانده می شود از انتهای کارتون حیدری برداریم، تاکید کنیم در عرصه هنر خصوصا کاریکاتور تشخیص توهین به این سادگی ها ممکن نیست و نباید فضای کار هنرمند را به این بهانه تنگ تر کرد، نه که بگردیم در منتشرات خود کیهان، کارتون دیگری را بل بگیریم و یک موهن هم ما پشتش بچسبانیم و شاکی شویم چرا جناب ناظم این یکی را هم کنار شرق گوشه کلاس رو به دیوار نمی ایستاند.
حتی اگر فلسفه مان این باشد مال من نیست-که کارمندهای رسمی کیهان مصونیت قضایی دارند و زدن شان بلامانع است، کارتونیست های “کیهان کاریکاتور” کارمند و وابسته این نهاد نیستند هنرمندانی مستقل و اغلب غیرسیاسی اند که دو ماهی یک بار یک کارشان در این مجموعه چاپ می شود. به مسلخ فرستادن هنرمندان کشور محض حالگیری آقای شریعتمداری ـ-که ثابت کرده اند با این چیزها حالشان گرفته نمی شود-ـ چه مشکلی از آزادی بیان رسانه های ما حل می کند؟ تاکید مجدد بر “موهن” بودن هنر کارتون و کاریکاتور که حکومت ایده اش را به مرور در ذهن مردم ما جاانداخته تا هر از گاهی سواستفاده کند و بحرانی راه بیندازد، چه کمک به رشد فکری مردم ما می کند؟ اضافه کردن یک خط قرمز به خط قرمزهای داخل، گرفتن همین تک و توک مولکول های اکسیژن برای تنفس کارتون مطبوعاتی ایران چه دردی دوا میکند؟
شخصا هیچ اعتقادی به فلسفه “ظلم بالسویه عدل است” ندارم اما می بینم که چطور امثال شریعتمداری ما را به این فلسفه عادت داده اند. عدلی که ظلم مساوی به همگان باشد مفت نمی ارزد، توهم عدل است که ظالم در مغز ما تزریق کرده تا از برقراری عدل واقعی بگریزد. عدالت واقعی، آزادی بیان است برای همه. داشتن فضای کار است بدون ترس و لرز و وحشت انگ خوردن و سانسور. نگاه کنید به دو سه خط آخر پارگراف اول نوشته ایشان: ”مؤسسه کیهان ضمن پوزش از این خطای ناخواسته، آمادگی خود را برای پذیرش هر نوع برخورد قانونی از سوی مراکز و مراجع ذیربط اعلام داشته و تأکید میکند که اینگونه نظارتها را برای حفظ فضای رسانهای میهن اسلامی ضروری و در خور استقبال نیز میداند.“ ایشان می داند نهایت برخورد قضایی با موسسه کیهان جریمه نقدی باشد که نه کسی داده نه کسی گرفته، مدیر مسوول هم که بنا بر پاراگراف دیگر اطلاعیه، برادر متعهد و جانباز شیمیایی درحال درمان است و عذرش موجه، وقت ندارد جوابگو باشد می ماند کارتونیست که یک خط هم در اطلاعیه از او دفاع نشده. در نتیجه موسسه کیهان تلویحا آمادگی کامل خود را برای پذیرش هر نوع برخورد قانونی با حمید بهرامی نگون بخت اعلام کرده در صورت لزوم و بیخ پیدا کردن اعتراضات پیش پای معترضین زمین اش هم می زند تا عدالت برقرار شده باشد چنانکه شش سال پیش عدالت را برای من اجرا کردند. نمی شود با برخورد و نگاه ماکیاولیستی زمینه را برای نابودی یک هنرمند فراهم کنیم و بعد شعار بدهیم “خود هنرمند منظور و هدف ما نبود”. در رقم خوردن این سرنوشت همه ما که چنین برخورد کرده ایم مقصریم، نمی توانیم از زیرش شانه خالی کنیم و تقصیرات را گردن شریعتمداری ها بیندازیم که تکلیف شان روشن است. در صورتی هم که قضیه بیخ پیدا نکند ـ- که امیدوارم نکند ـ- آقای شریعتمداری به وعده نظارت -ـ تو بخوان سانسور ـ-بیشتر با طیب خاطر خواهد پرداخت و تعداد بیشتری کاریکاتور زیر تیغ خواهند رفت یا هرگز منتشر نخواهند شد.
آزادی که من می خواهم برای نفس کشیدن و فعالیت هنرمندانی مثل حیدری و بهرامی است نه برای حضور یکسان در ارکستر سکوت.
منبع:فیس بوک نویسنده