استاندار غلط می کند

مسعود بهنود
مسعود بهنود

po_masoud_01.jpg

شعبان جعفری، بعد از کودتای 28 مرداد تاج بخش لقب گرفته بود و صاحب مدال و القاب، و به پاداش عمل دارای یک باشگاه ورزشی در سنگلج شده بود، اما به هر حال شعیان بود و هر چه حرف های سیاسی می زد و پختگی نشان می داد اما باز هم او را شعبان بی مخ می خواندند. از جمله حکایت ها که در مورد او نقل کرده اند یکی هم این بود که زمانی دستور داده بود میز پینگ پونگ را ده سانت از هر طرف بزرگ تر بسازند تا این قدر توپ ها به خارج نرود. و هر چه به او گفتند اندازه میز استاندارد است، وی می گفت “استاندار” غلط می کند روی حرف من حرف بزند.

حالا حکایت سردار ذوالقدرست که از کسوت مقدس سپاه، به پاداش عملیات پیچیده در انتخابات سوم تیرماه سال 84 به میدان سیاست وارد شده و در مقام قائم مقام وزارت کشور قرار گرفته اند. در حالی که آقای ثمره هاشمی مشاور عالی رییس جمهور، معاون سیاسی و رییس ستاد انتخابات است، سردار این هفته در برابر افکارعمومی ظاهر شد تا گزارشی درباره انتخابات اخیر به مردم بدهد. و از جمله به یادها آورند که این بی طرفانه ترین انتخابات همه تاریخ ایران بوده است.

اما هنوز چند دقیقه از ادعای بزرگ سردار درباره بی طرفی نگذشته، معنایش هم آشکار شد. چرا که قائم مقام بی طرف وزارت کشور بی طرف فرمود در نتیجه انتخابات 80 درصد منتخبان انتخابات شوراها، اصول‌گرا و 18 درصد از آنها مدعی اصلاح‌طلبی و دو در صد هم مستقل بوده اند. این تقسیم بندی و درصد گیری درست مانند آن است که اعلام فرمایند که حضرات آیات مصباح یزدی و محمد یزدی و خوشوقت و امامی کاشانی [رویهم] بیش ترین آرای خبرگان تهران را به دست آورده اند و آرای مدعیان هاشمیت و روحانیت [ نه آقای هاشمی و حسن روحانی] در ردیف بعدی است.

از آمار و ارقام درباره امنیت انتخابات و اضافه حقوق ها و میزان آرا و حضور مردم که بگذریم. بخش عمده گزارش سردار ذوالقدر به ساخت صندوق های رای یکدست و تمیز اختصاص داشت که به گفته ایشان هیچ کدام از دولت های سابق عرضه نداشتند درست و تمیزش را بسازند، و لابد در عوض وقت و نیروی خود را بی هوده صرف نگهداری آرای امانتی می کردند. همه تلاششان بر این بود که صندوق ها از حوزه دید ناظران خارج نشود حتی برای لحظه ای. چه برسد به یک شب و چند شب.

به نظر می رسد از دیدگاه قائم مقام وزارت کشور در انجام وظایف شرعی و قانونی وزارت کشور مسائلی مانند باز شدن پلمپ ها، نبود صورت جلسات، تعویض ناظران مزاحم و راه ندادن نامزدها، ریز و درشت کردن خبرنگاران و عدم تطبیق صورت جلسات با هم اموری کاملا بی اهمیت است، جمع بندی آرا بر حسب جناح و گروه اهمیت دارد که آقای ذوالقدر انجام داد و به این نتیجه رسید که رایحه خوش خدمت دولت که قبل از آن که آرا خوانده شود، مطمئن به نتیجه، اعلام کرده بود که شورای تهران آقای قالیباف را برکنار می کند با فهرست چمران و شیبانی و خادم که هوادار حمایت از گروه کار بدون توجه به علائق سیاسی شان بودند هیچ فرق ندارند، البته همه اصولگرا هستند. گروه مقابل هم [که رائی نیاورده و آرایش متعلق به مستقل هاست، در حالی که آرای مستقل ها از نظر سردار متعلق به اصولگرایان بوده است] نه فکر کنید اصلاح طلب هستند، بلکه مدعی اصلاحاتند. چون اصلاح طلب هم در عملیات پیچیده قرار شده بچه های خودمان باشند. هم شاگرد اول و هم شاگرد دوم و سوم خودمان هستیم.

البته از شوخی که بگذریم اگر باز هم جناب ذوالقدر باز هم اصرار داشته باشد به بی طرفی، باید به یادشان آورد. که آن چه رخ داده با استاندارد انتخابات در خود جمهوری اسلامی هم نمی خواند. چرا که در همین وزارت کشور جمهوری اسلامی، در دوره اول ریاست جمهوری وقتی که آقای هاشمی و اعضای حزب جمهوری اسلامی وزیر و مسلط بودند انتخابات برگزار شد معاونان وزارت کشور هم رضازواره ای و مصطفی میرسلیم هر دو از هیات موتلفه بودند اما نه نامزد حزب جمهوری اسلامی بلکه ابوالحسن بنی صدر رای اول را آورد و احمد مدنی رای دوم را . سال ها بعد در حالی که آقای عبدالله نوری وزیر بود و کسانی مانند آقای عطریانفر معاون، در انتخابات مجلس پنجم، جناح راست برنده شد. بعد ها در حالی که آقای بشارتی از جناح محافظه کار وزیر کشور بود و اعضای هیات موتلفه در بخش های مختلف وزارت خانه مسلط، دوم خرداد شد و آقای ناطق نوری نبرد بلکه محمد خاتمی برد. در همین وزارت خانه در حالی که جانشین آقای نوری [یعنی موسوی لاری ] وزیر کشور بود و جانشین مصطفی تاج زاده [ یعنی مرتضی مبلغ] معاون و رییس ستاد انتخابات، دکتر معین و مهدی کروبی نامشان از صندوق به در «یامد و آقای احمدی نژاد رییس جمهور شد.

البته نباید از استانداردها سخن گفت چون که این بار اگر سردار قائم مقام وزیر کشور بگوید استاندار غلط می کند در کار ما دخالت کند، راست هم می گوید. جرات ندارد نه استاندار و نه استاندارد. تنها سئوال این است که این مصاحبه و این به رخ کشیدن بی اعتنائی ها به رای و نظر مردم. این کینه افروختن ها، آیا عملی پخته و بایسته ای است در شرایط عمومی ایران. آیا این است پاسخ امیدوارانی که با همه ناسازی سازها اما امید خود را به صندوق و رای و انتخابات از دست نمی دهند. آیا شنیدن این صدا که در لابه لای کلمات خود پیام می دهد که رای مردم حتی ارزش تزئین و رعایت ظاهر را هم ندارد، به صلاح است.