فرهنگ ونامزدهای آقا یک رای
فرشته طائرپور
گفتند: “فرهنگ یک موجود زنده است… نه تزریقی است و نه تحمیلی… هر دولتی که بخواهد فرهنگ خود را به جامعه تحمیل کند، محکوم به شکست است”… خدا خیرشان بدهد.
گفتند: “تصدیگری دولت در حوزه فرهنگ باید کم بشود… سانسور و ناامنی از فضای فرهنگی حذف شود… امور فرهنگ و هنر به اهل آن سپرده شود تا هنر دولتی نباشد”… خدا اموراتشان را به دست نااهل نسپارد.
گفتند: “ما الان در یک گردنه فرهنگی – اجتماعی هستیم که باید از آن عبور کنیم”… خدا راه پس و پیش را به رویشان باز کند.
گفتند: “در حوزه فرهنگ آنقدر بیاعتمادی ایجاد شده که توانسته ضربات بسیاری به جامعه وارد کند »… خدا از موهبت اعتماد محرومشان نکند.
گفتند: “فرهنگ آبشاری نیست که از بالا (دولت) بر سر مردم ریخته شود، بلکه چشمههای جوشانی است که در درون انسانهاست”… خدا فهمشان را مستدام بدارد.
گفتند: “چرا دولت به راحتی به خودش اجازه میدهد اقداماتی مانند بستن روزنامهها و تعطیلی خانه سینما را انجام دهد؟”… خدا هیچ سوال منطقیشان را بیجواب نگذارد.
گفتند: “ما ظرفیتهای بسیار خوبی داریم که متناسب با فرهنگ میتوانند نشاط ایجاد کنند، هیات مذهبی را در نظر بگیرید مثلا جلساتِ…”… خدا نشاطشان را برقرار بدارد.
گفتند: “فرهنگ و هنر امتیاز نیست که داده شود… حقی است که وجود دارد “… خدا اجر انصافشان را بدهد.
گفتند: “نخیر… نه حق است و نه امتیاز، یک فرصت است”… اگرچه نفهمیدیم فرصتی برای هنرمند است یا ملت یا دولت، ولی دعا میکنیم خدا فرصت نصیبشان کند.
گفتند: “ماهواره و اینترنت میتوانند مثل مواد مخدر باشند و آسیب برسانند، باید دولت با ماسک گذاشتن روی صورت جوانها (فیلترینگ) از آنها مراقبت کند”… خدا همینگونه از آنها مراقبت کند.
گفتند: “اصولا دولتها در سینما و فرهنگ و ورزش چه میخواهند؟ تا چیزی گل میکند، آنها دخالت میکنند و وضع را بدتر میکنند”… خدا از دهنشان بشنود.
همه اینها و خیلی چیزهای دیگر را گفتند… خیلی چیزها را هم که ما منتظرش بودیم نگفتند… به هرحال همه این بحثها در شرایطی انجام شد که بالای سر همهشان نوشته شده بود: “بشارت بر بندگانی که سخنها را میشنوند و بهترینش را برمیگزینند”
یک آیه کوتاه قرآنی، که شفافتر از هر توضیح مطولی، نشانی درستِ جوّ و جغرافیای فرهنگ را به گویندگان و شنوندگان میداد. آیهیی که با صراحت، حکایت از حقِ انتخاب مردم داشت در برابر طیف متنوعی از اقوال. بیآنکه نوع قول و صاحب آن را مشخص و ممیزی کرده باشد.
این آیه ازلی و ابدی، به تنهایی تکلیف همه فرهنگسازان و فرهنگپذیران را روشن میکرد و اگر باور داشته باشیم که “سخن”، نخستین پدیده هنری بشر و جوهر همه هنرهای دیگر است، میپذیریم که این کلام کوتاه الهی نقش هنرمندان را نیز در تعامل طبیعی با مخاطبان آثارشان ناگفته نگذاشته بود.
از آیه بوی اجبار نمیآمد و سایهیی از قیم و متولی –ولو در قامت دولتی دلسوز- در آن نبود. پاداشی جز بشارت برای پذیرش نداشت و از تنبیه و تکفیر در صورت عدم پذیرش خبر نمیداد.
سیاستمدارانی که فرهنگ را جز ابزاری برای تکرار موعظههای بیعمل و مبارزههای کلامی با مفاسد اخلاقی به حساب نمیآورند… مسوولانی که در بیگانگی درونی و بیرونی با انواع هنرها اعم از شعر و موسیقی و نقاشی و تئاتر و سینما، برای جامعه هنری تصمیمهای کذا میگیرند… سیاستگذارانی که کلید گشایش درهای نشاط و امید به روی جوانان جامعه را بیرون از دستان هنرمندان همان جامعه جستوجو میکنند… بیش از مردمانی که از سر ناچاری پای آثار هنری سالم و سخیف بیگانه نشستهاند، با موضوع فرهنگ ملی فاصله دارند و به غفلت فرهنگی مبتلا شدهاند.
ملتها، بیاعتنا به تعابیر دولتها، فرهنگ را زندگی کردهاند و دولتها غالبا با نگاه ابزاری و قهار خود، هرگونه تفاوت، تکروی، تمرد، نقد و قهری از سوی این جریان را پیش از درک دلیل و تاثیر آن، به خطری سیاسی تعبیر کرده و بر آن قید زدهاند و حتی برای مقابله، با بیشترین بنیه اقتصادی و کمترین بضاعت هنری، چون رقیبی به میدان آمدند تا با تولید آثار سفارشی تحت نام “فاخر” یا برگزاری انواع مراسم اختیار ابتذال، اُمُلیسم، آثار پرهزینه و کم تاثیر هنری و ایجاد آشفتگی و نابرابری در عرصه تولید و نمایش، از کوچکترین دستاوردهای این حضور دولتی در حوزههای سینما، تئاتر، موسیقی، انتشارات و… بوده است.
شاید با وجود همه این رفتارهای تخریبی، هنر و فرهنگ ایران زمین از ریشه آسیب ندیده باشد و تنها در برگ و بار خود خزان زده بنماید، اما بیتردید برای دولت آتی که در سخنان همه داوطلبانِ ریاستش اعتراف به کم کاری و بدکاری فرهنگی به وضوح مطرح شد، کار سختی در پیش است؛ کاری که جز با همدلی و همکاری صمیمانه اصحاب هنر، به نتیجه نخواهد رسید.
باور داریم که ریشههای درخت کهن فرهنگ در خاک این سرزمین از هر گزندی سالم مانده و با مراقبتهای مردمی زیر پوست شهر ادامه حیات داده… تنها دستی میخواهد باغبانی و بارانی میطلبد، بهاری.
منبع: روزنامه اعتماد
عنوان :هنر روز