راهکاری برای صیانت از صندوق‌های رای

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

مجید انصاری عضو سابق مجلس خبرگان رهبری با توجه به تجربه خاص خود در انتخابات مجلس هشتم، تردیدی ندارد که اگر آراء یک نامزد اصلاح طلب از جمله محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، پنج – شش میلیون بیشتر از نامزد محافظه کاران بخصوص محمود احمدی نژاد باشد، نام نامزد اصلاح طلب از صندوق در نخواهد آمد و نامزد محافظه کار طرف پیروز انتخابات اعلام خواهد شد.

می‌توانیم بگوییم که دقت نظر آقای انصاری در این مورد محل تردید است، اما همین که یک نیروی با سابقه در نظام جمهوری اسلامی تا این اندازه نسبت به دست بردن در آراء مردم مطمئن است، خود دلیلی کافی است که شهروندان عادی نیز در مورد قرائت درست رایشان در انتخابات آینده کاملا بدبین باشند.

قاعدتا نظام سیاسی می تواند این بدبینی را نادیده بگیرد و کار خود را آنگونه که می‌پسندد ادامه دهد. این نادیده انگاری مسلما به زیان نظام سیاسی است، چرا که حتی اگر مجریان و ناظران انتخابات یعنی مسئولان وزارت کشور و شورای نگهبان، فرشته‌های معصومی نیز باشند، همینکه بسیاری از مردم و نامزدهای انتخاباتی به صحت عملکرد آنان تردید دارند، جای هر گونه چون و چرایی را در نتیجه انتخابات، امری منطقی می‌کند ودر نهایت، اعتبار طرف پیروز اعلام شده را و نیز اعتبار نهاد انتخابات را به کلی از بین می‌رود.

انتخابات یک بازی چند طرفه است و روند برگزاری آن باید مورد اطمینان و وثوق همه طرف‌های درگیر در انتخابات باشد، در غیر این صورت حتی اگر در عالم واقع نیز دستی در آراء برده نشود، طرف‌های شریک انتخابات می‌توانند و حق دارند که نتیجه انتخابات را مورد چالش قرار دهند.

از همین رو، در همه نظام‌های سیاسی دمکراتیک، یک نهاد بی‌طرف مسئول برگزاری انتخابات می‌شود، نهادی که اعتبار و صحت عمل آن، مورد پذیرش همه طرف‌های شریک در انتخابات است.

در ایران متاسفانه وزارت کشور مسئول اجرایی برگزاری انتخابات و شورای نگهبان مسئول نظارت بر آن است، اما این دو نهاد در قالب کنونی خود نتوانسته‌اند اعتماد همه طرف‌های بازی انتخابات را جلب کنند.
در زمانی که وزارت کشور در کنترل اصلاح طلبان بود، محافظه کاران نسبت به دقت و صداقت آن در شمارش آراء ظنین بودند و اکنون که این وزارتخانه تحت کنترل یکی از یاران نزدیک آقای احمدی نژاد است، طبیعی است که اصلاح طلبان به عملکرد آن اطمینان نداشته باشند. شورای نگهبان هم که هیچگاه نتوانسته است در نگاه اغلب طرف‌های دخیل در امر انتخابات به عنوان نهادی بی‌طرف و معتبر ظاهر شود.

بدین ترتیب چاره چیست؟ آیا حکومت می‌تواند به شرکت کنندگان در انتخابات تحکم کند که “باید” به نیروهای وزارت کشور و شورای نگهبان “اعتماد” کنند؟ این کاری است که معمولا می‌کند، اما اعتماد از جنسی نیست که با تحکم به دست آید. بی اعتمادی یک وضعیت روانی است، حتی دلیل موجه و مستند هم نمی خواهد. همینکه ما به کسی بی اعتماد شویم، بر عهده طرف مقابل است که با رفتاری شفاف و علنی، اعتمادمان را برانگیزد و گرنه اگر هزاران بار هم برای اثبات صداقت خود سوگند یاد کند، اثری ندارد.

نهضت آزادی ایران و برخی دیگر از گروههای سیاسی برای ابراز اطمینان از روند سالم انتخابات خواستار نظارت بین‌المللی بر انتخابات ایران شده‌اند. هر چند که نظارت بین المللی بر انتخابات در جامعه جهانی به رویه‌ای عادی تبدیل شده و به هر میزان هم که پررنگ باشد، حاکمیت کشورها را نقض نمی‌کند، اما به نظر می‌رسد درمان درد انتخابات ایران به دو علت نباشد.

علت نخست این است که معمولا دولت‌ها خود داوطلب دعوت از نهادها و شخصیت‌های بین‌المللی برای نظارت بر انتخابات کشور خود می‌شوند تا بدین وسیله صحت عمل خود را در نزد جامعه بین‌المللی به اثبات برسانند. دولت ایران اما از هر نوع نظارت بین‌المللی به دلایلی که می‌دانیم بیم دارد و هرگز حاضر به تن دادن به این موضوع نیست. از طرفی ساز و کاری الزام‌آور در نظام بین‌الملل هم برای واداشتن کشورها به نظارت بین‌المللی بر انتخابات آنها وجود ندارد.

علت دوم آن است که نظارت بین‌المللی به خودی خود سبب برگزاری دقیق و عادلانه انتخابات نمی‌شود و ناظران معمولا بر جزئیات اجرایی انتخابات هیچ کنترلی ندارند و تنها قادرند روند کلی را با تکیه بر قوانین داخلی آن کشور مورد داوری قرار دهند.

با توجه به این مشکل، به نظر می‌رسد که باید در جستجوی راه دیگری برای جبران بی‌اعتمادی نسبت به صحت روند انتخابات در ایران بود.

در واقع اگر نظام سیاسی علاقمند است که اعتماد نیروهای دخیل در انتخابات را نسبت به برگزاری و شمارش درست آراء جلب کند، این کار هیچ هزینه‌ای برایش ندارد. ستاد انتخابات کشور در همان ابتدای شکل گیری خود می‌تواند با دعوت از چهره‌های مشهور به صداقت و بی‌طرفی و نیز نمایندگان نامزدهای مختلف برای نظارت دقیق بر کار خود، به همه حرف و حدیث‌های مربوط به رای سازی و تقلب و غیره پایان دهد.

از آنجا که چنین کاری از هر جهت برای حکومت بدون هزینه است و در مقابل، اعتبار نهاد انتخابات و صحت عمل آن را تامین می‌کند، بنابراین، اگر وزارت کشور آن را نپذیرد، قاعدتا باید به همان نتیجه‌ای رسید که آقای انصاری رسیده است.

در این میان اگر اصلاح طلبان واقعا پذیرفته‌اند که پنج – شش میلیون رای نامزد احتمالی آنها خوانده نشود که فبهاء اما اگر پذیرش این امر برای آنان سنگین است، آیا لازم نیست که بر راهکار فوق برای صیانت از آراء مردم به عنوان شرط حضور خود در انتخابات اصرار کنند؟