اوایل این ماه که پرزیدنت اوباما منتظر اجازه کنگره برای حمله به سوریه به خاطر استفاده از سلاحهای شیمیایی بود یکی از خوانندگان روی خبر پالیتیکو نوشت: “رای نیاوردن بهترین اتفاقی است که میتواند بیفتد، آن وقت میتوانیم از خاورمیانه برویم و به کار خودمان برسیم.”
تحقیقات نشان میدهد که آمریکاییها بیش از هر زمان دیگر در هفتاد سال گذشته دلشان میخواهد کاری به روابط جهانی نداشته باشند. این نظرسنجیها طی کمپین ۱۰ روزه اوباما به منظور جلب حمایت عمومی برای حمله به سوریه انجام گرفت.
به رغم تمام هزینههای جانی و مالی که آمریکا در افغانستان و عراق کرده و موجب شده دیگر تمایل زیادی برای دخالت نظامی نداشته باشد، این بدان معنی هم نیست که این کشور در امور جهان وارد نمیشود. چیزی که آمریکا میخواهد این است که با کشورهای دیگر کار کند و به تنهایی اقدامی انجام ندهد.
تعداد کسانی که مخالف عدم مداخله در امور دنیا هستند هنوز کمی بیشتر است. اما از زمان یازده سپتامبر حدود ۱۵ رتبه کاهش یافته است.
اتفاقی که پس از بالا گرفتن احساسات مداخلهجویانه در اوایل سالهای دهه ۲۰۰۰ افتاد، ده سال جنگ بود که توهم مردم را از بین برد و آنها را نسبت به کارآمدی دخالت نظامی برای حل مشکلات جهان مشکوک کرد.
دلیلی که این احساسات آمریکایی را به انزواگرایی مرتبط میدانند این است که زمینه آنها از بسیاری جهات مترادف با دوران پس از جنگ جهانی اول است که انزواگرایی در اوج خود بود. در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ دلزدگی آمریکا از خشونت جنگ جهانی و سردرگمی آنها در مقابل جنگ نامتمرکز قدرت در اروپا، آنها را بر آن داشت که در خانه بمانند و از درگیری در جهان اجتناب کنند.
کریستوفر نیکولز متخصص مداخلات خارجی آمریکا و انزواگرایی در دانشگاه ایالتی اورگان میگوید: “امروز هم آمریکایی در مورد خاورمیانه همین حس را دارند، خصوصا پس از جنگ عراق و افغانستان. به نظر نامشخص میرسد، درکش سخت است و تجربه نشان داده که نمیتوانیم مشکلات را با مداخله حل کنیم. در هر دو مورد این موضوع وجود دارد که وقتی در خانه مشکلات زیادی داریم نیازی نیست به خارج برویم.”
نیکولز شباهت دیگری هم میبیند و آن اینکه در هر دو مورد افراطیون ایده عدم مداخله، از سنتگرایان محافظهکار سیاست خارجی تا لابی صلح، ائتلافی علیه درگیری شدن آمریکا در جنگهای خارجی تشکیل داده اند.
ادبیات سناتور رند پل لیبرال از کنتاکی و سناتور تد کروز تی پارتی، از تگزاس علیه مداخله در سوریه شبیه لحن سناتور برنی سندرز چپگرا از ورمونت یا دنیس کوسینیچ جمهوریخواه است که علیه دخالت آمریکا در لیبی موضع گرفت.
سناتور پل میگوید: “هر دو طرف بد هستند، هیچ منفعت مشخصی برای آمریکا نمیبینم.”
سناتور کروز میگوید: “وظیفه سربازان آمریکایی نیست که از هنجارهای بینالمللی پاسداری کند.”
سناتور سندرز میگوید: “مردم آمریکا با نگرانی رئیسجمهور در مورد سلاحهای شیمیایی در سوریه همدلی میکنند اما تعداد بسیار زیادی میخواهند این مسایل از طریق دیپلماتیک حل شود نه با دخالت نظامی.”
تمام این سناتورها رای منفی به دخالت نظامی در سوریه دادند.
نیکولز میگوید: “ما میبینیم که دو طرف آمریکا از چپ و راست امروز با هم در مخالفت با مداخله در سوریه متحد شدهاند، همانطور که در دهه ۱۹۳۰ پاسیفیستها و انزواگراها با هم علیه مداخله در جنگهای خارجی و حتی له خلع سلاح جهانی ائتلاف کردند.”
جیمز میرنیک، متخصص استفاده سیاسی از نیروی نظامی در سیاست خارجی آمریکا از دانشگاه تگزاس شمالی در دنتون میگوید: “چیزی که امروز میبینیم شبیه انزواگرایی است اما نه به اندازه دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰. این برای آمریکا دیگر ممکن نیست.” اقتصاد جهانی، روابط تجاری آمریکا و شناخت بعد بینالمللی افزایش رو به رشد این قبیل مسایل، از تروریسم گرفته تا تغییرات آب و هوایی به این معنی است که “مردم میدانند دیگر نمیتوانیم کرکره را پایین بکشیم و جهان را فراموش کنیم.”
در این میان تعدادی متعددی از نمایندگان کنگره که با مداخله نظامی مخالفت کردند همچنین هشدار دادند که کشورهای سرکش نباید مخالفت کنگره را به عنوان عقبنشینی آمریکا برداشت کنند.
با این وجود به نظر میرسد که به طور کلی آمریکاییها خواستار نقش معتدلتری در جهان هستند.
منبع: کریستین ساینس مانیتور - ۲۹ سپتامبر