از وضعیت شوهران خود بی خبریم

نویسنده

همسران معلمان زندانی علی اکبر باغانی، محمدتقی فلاحی، سیدمحمودباقری و علی اصغرمنتجبی، با ارسال نامه ای به آیت الله هاشمی شاهرودی، از باقی ماندن معلمان در زندان، علی رغم دستور رییس قوه قضایه برای آزادی آنها ابراز شگفتی کرده و نگرانی خود را از بی اطلاعی از وضعیت همسران خود ابراز کردند.

در نامه آنها آمده است: “دو هفته است که همسران ما، معلمان اموزش وپرورش که عمری را صرف تعلیم وتربیت فرزندان این کشور کرده اند در زندان به سر می برند وما خبری از سلامتی، محل نگهداری وکیفیت باز پرسی انها نداریم. همسران ما معلمند وجای معلم زندان نیست . با گشایش یک مدرسه در های یک زندان بسته می شود اما این درد را به کجا ببریم که در این دیار معلمان را به جرم عدالتخواهی وبرگزاری تجمعات قانونی در برابر خانه ملت وتقاضا برای اجرای لایحه ای که در مجلس تصویب شده است ضرب وشتم وزندانی می کنند. وهمسران وفرزندان انها را در به در دادگاه ها وزندان ها کرده اند. همسران معلمان با همسران قاچاقچیان مواد مخدر، دزد ها وادمکشان باید در یک صف بایستند و تحقیر شوند ودریغ از دریافت یک پاسخ روشن وقانع کننده.”

نویسندگان نامه خاطرنشان کرده اند: “در اخرین روز سال 85 یکی از نمایندگان مجلس از قول شما نقل کرد که فرموده بودید شرکت در تجمعات قانونی و بیان خواسته ها ی معلمان از حقوق ملت ومظاهر دمکراسی است. اما به رغم دستور شما برای ازادی معلمان، 9 نفر از انها تعطیلات نوروزی را در زندان گذراندند و در کمال ناباوری موج جدید دستگیری معلمان در سال جدید هم ادامه یافت. انچه در این مدت بر معلمان زندانی وهمسران، پدران، مادران وفرزندان انها گذشته است دردی است جانکاه وحدیثی استخوان سوز . اگر سفره مان رونقی نداشت دلمان خوش بود که همسران ما معلمند و سرمان را پیش در وهمسایه بلند نگه می داشتیم. عمری با حقوق ناچیز همسرانمان ساختیم با این دلخوشی که در کنار همسرانی فداکار و وارسته زندگی می کنیم. اما افسوس که کاخ رویا های ما یکشبه فرو ریخت. ما به همسران فرهیخته خود افتخار می کنیم اما جواب فرزندان خرد سالمان را چه بدهیم که می پرسند: پدران ما را به چه جرمی زندانی کرده اند ؟ ومگر شما نمی گفتید که زندان جای دزد ها وقاتل ها است؟ شبها که بچه ها با چشمان اشک الود بهانه پدرشان را می گیرند ، به بچه ها بگوییم پدرانشان کجا هستند وبه چه جرمی؟ در مغز های کوچک آنها چه می گذرد؟”

نویسندگان افزوده اند: “حضرت ایت الله، روز 20 فروردین که ماموران برای بازرسی به خانه های ما امدند کیس کامپیوتر ودست نوشته ها ودهها برگ کاغذ را لابد به عنوان ابزار جرم ضبط کردند وبدون دادن رسید با خود بردند . انها صورتجلسه ای را به امضای ما رساندند که هیچگونه خسارتی به لوازم واشیای منزل ما وارد نشده است . در این صورتجلسه اشاره ای به ویرانی روح وروان همسران وفرزندان معلمان نشد. پاسخ تاراج روان همسران وفرزندان خردسال معلمان را چه کسی خواهد داد؟ در کجای دنیا معلمان را به خاطر اینکه جلو خانه ملت بروند و بگویند که حقوق ما کم است زندانی می کنند؟”

در ادامه نامه آمده است: “همان روز به همسران ما احضاریه دادند که سه روز بعد در دادسرای انقلاب حاضر شوند. در این برگه جای اتهام و دلیل احضار خالی بود. همسران ما سه نفر روز 22 فروردین و3 نفر روز 25 فروردین به اتفاق وکلای خود به دادگاه رفتند. وکلا را نپذیرفتند واصلا به انها محل نگذاشتند.علی اکبر باغانی را هم در مدرسه ومقابل چشم دانش اموزان دستگیر کردند. مگر نه اینکه طبق بخشنامه جنابعالی ومصوبه تشخیص مصلحت نظام وقانون مجلس وبالاتر از همه قانون اساسی استفاده از وکیل در تمام مراحل داد رسی حق متهمان است؟همسران معلم ما بعد از چند ساعت بازپرسی با قرار بازداشت روانه زندان اوین شدند. چرا باز داشت؟ مگر همسران ما قاتل یا فروشنده مواد مخدرند؟ ویا نگران فرار انها هستند؟ از روز بازداشت گویی همسران ما به سیاره ای بی نام ونشان کوچ کرده اند. بارها به دادگاه وزندان رفته ایم . پاسخ ها خشک وکوتاه است به گفته دادیاری زندان اوین معلمان ممنوع التماس وممنوع الملاقاتند. به ما می گویند جایشان راحت وحالشان خوب است. اگر چنین است چرا نمی گذارند ما با انها ملاقات کنیم واز زبان خودشان بشنویم. ما نگرانیم . نگران سلامتی معلمان زندانی !برخی از انها بیمار ونیازمند دارو ومراقبت های پژشکی هستند از جمله علیرضا اکبری نبی جانباز انقلاب ومبتلا به بیماری خاص است. همسر او به شدت نگران واز نظر روحی اسیب دیده وتلاش او برای اعلام بیماری همسرش به مقامات قضایی تا کنون به جایی نرسیده است. “

در نامه همسران علی اکبر باغانی، محمدتقی فلاحی، سیدمحمودباقری و علی اصغرمنتجبی تاکید شده: “حضرت ایت الله شاهرودی! ما شهروند این کشوریم، ماهم مسلمانیم. شوهران ما بعضا رزمندگان سالهای دفاع مقدس وجانباز انقلابند. همسران ما معلمند. ما از حضرتعالی تقاضا می کنیم دستور فرمایید حقوق قانونی انها رعایت شود . همسران ما حق دارند وکیل داشته باشند. ما وفرزندانمان حق داریم از محل بازداشت وکیفیت نگهداری واتهامات عزیزانمان با خبر باشیم. همسران ما حتی از حقوقی که زندانیان عادی از ان برخوردارند محرومند. مگر انها چه کرده اند؟ جز اینکه خواستار رفع تبعیض واجرای عدالت شده اند. ما تا کنون نجیبانه صبر کرده ایم. ما چیزی جز اجرای عدالت وقانون از شما نمی خواهیم. دستور فرمایید معلمان زندانی را ازاد کنندو کمیته ای برای روشن شدن حقایق تشکیل تا معلوم شود چه کسانی به دلیل ناتوا نی در انجام وظایف قانونی خود پرونده معلمان را سیاسی وامنیتی جلوه دادند تا بی کفایتی خود را مخفی کنند. شما رییس قوه قضاییه ومسیول اجرای عدالت هستید. روز 12 اردیبهشت روز معلم است ایا روا میدارید در استانه روز معلم 7 تن از فداکارترین معلمان ایران که مورد اعتماد جامعه معلمان کشور هستند در بند باشند.”

نامه، با این خطاب پایان می یابد که: “مسئولان کشور در روز معلم چگونه از منزلت وجایگاه معلم تجلیل می کنند در حالی که تعدادی از معلمان در زندانند وکودکان انها شبها با گلوی بغض کرده وچشمان اشکبار از دوری پدر به رختخواب می روند. این روز های تلخ تر از زهر بر معلمان وخانواده های انها می گذرد. معلمان زندانی سرافراز به مدرسه بر می گردند ومطمئنا تبرئه خواهند شد اما تاوان این دردورنجهای ما را چه کسی خواهد داد؟”