جیمز لیونز
http://www.washingtontimes.com/news/2011/oct/6/only-one-solution-to-iran-regime-change/
سخنان محمود احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل در 22 سپتامبر غیر منتظره نبود. اظهارات او مبنی بر اینکه حتی اگر دولت فلسطینی هم به رسمیت شناخته شود، ایران موجودیت اسرائیل را به رسمیت نمی شناسد، بار دیگر نشان داد که این فرضیه که اگر صلح میان اسرائیل و فلسطین بر قرار شود، صلح و ثبات به خاورمیانه باز می گردد، بی اساس است.
گذشته از اینکه ما اکنون هنوز نتیجه بهار عربی را به درستی نمی دانیم، فرضیه بالا همواره نادرست بوده است. از آن گذشته روشن است که جهادگرایان اسلامی همواره بهانه دیگری را برای تبلیغ برنامه خود و تسلط اسلام بر جهان پیدا خواهند کرد.
این اظهارات همچنین باید نقطه پایانی بر هدف باراک اوباما برای ارتباط برقرار کردن با رهبری مذهبی ایران و آقای احمدی نژاد و متقاعد کردن آنها برای توقف غنی سازی اورانیوم، باشد. اکنون باید روشن شده باشد که نه تحریم های اقتصادی و نه تشویق رهبران ایران، هیچ کدام نمی تواند مسیر رژیم افراطی ایران را تغییر دهد. باید پذیرفت که ایران مدت 30 سال است که با آمریکا در جنگ است.
نیازی به شرح اقدامات خصومت آمیز میان دو کشور نیست و به اندازه کافی مدرک در مورد آنها وجود دارد. این اقدامات از اشغال سفارت آمریکا در سال 1979 گرفته تا بمب گذاری در خبر در ظهران را در بر می گیرد.
ایران همچنین از طریق نمایندگان خود، از قبیل نیروی ویژه قدس وابسته به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز به حمایت از اقدامات تروریستی ادامه می دهد.
همچنین شواهدی بر نقش ایران در کمک به حمله تروریستی 11 سپتامبر وجود دارد. سه عضو کمیته تحقیق در باره واقعه 11 سپتامبر تائید کرده اند که “مدارک و شواهد آشکاری” از نقش ایران در حملات 11 سپتامبر وجود دارد. وجود این مدارک سخنان آقای احمدی نژاد مبنی بر اینکه آمریکا این حملات را انجام داده است، را کمی مضحک جلوه می دهد.
درخلیج فارس، ایران همچنان ناوگان های آمریکا را با قایق های تندروی سپاه پاسداران تهدید می کند.
ایجاد یک خط تماس دائم میان ستاد فرماندهی ناوگان پنجم آمریکا در بحرین و ستاد فرماندهی دریایی ایران هم مساله را حل نخواهد کرد. علاوه بر آن باید تماس یک به یک واحد های مختلف هم وجود داشته باشد تا از برخوردهای ناخواسته جلوگیری کند.
از آخرین تهدید های ایران اطلاعیه ای است که این کشور قصد دارد نیروی دریایی خود را به نزدیک سواحل آمریکا بفرستد. این کار به احتمال قوی از ونزوئلا، که با ایران روابط خوبی دارد هدایت خواهد شد. ایرانیان همچنین پایگاه موشکی نیز در ونزوئلا احداث خواهند کرد. با توجه به طر تفکر ملاهای ایران و ذهنیت آنها، نمی توان اجازه داد این پایگاه های موشکی عملیاتی بشوند.
مقامات آمریکایی بارها گفته اند که ایران هسته ای قابل قبول نیست. در نتیجه به نظر می رسد گزینه حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران همچنان به عنوان یکی از گزینه ها روی میز خواهد بود.
در نهایت، تنها گزینه حل مسائل آمریکا با ایران تغییر رژیم است. از زمان کارتر تا دولت باراک اوباما، ما نشان داده ایم که قادر به اقدام نظامی علیه ایران، در زمان هایی که از سوی این کشور تهدید شده ایم، نیستیم.
در سال 1998، زمانی که صدام حسین تحریم ها و قطعنامه های سازمان ملل را نادیده گرفت، کنگره آمریکا و کلینتون، قانونی را به تصویب رساندند به نام “آزاد سازی عراق” که در آن تغییر رژیم عراق تائید شده بود و بودجه ای معادل 100 میلیون دلار برای تجهیز گروه های مخالف دولت این کشور اختصاص یافت.
این فرمول اکنون باید در مورد ایران، که بارها تحریم های سازمان ملل را برای متوقف کردن غنی سازی اورانیوم و برنامه هسته ای خود نادیده گرفته است، نیز بکار برده شود. کنگره باید لایحه “آزاد سازی ایران” را با هدف تغییر رژیم این کشور تصویب و با تائید باراک اوباما به قانون و سیاست خارجی آمریکا تبدیل کند. بودجه 100 میلیون دلاری نیز باید برای حمایت از مخالفین دولت ایران برای احیای “جنبش سبز” سال 2009 اختصاص یابد. همین فرمول باید در مورد رژیم سوریه، که متحد ایران است نیزباید بکار برده شود. این اقدام با سیاست خارجی جدید آقای اوباما مبنی بر “رهبری از پشت” نیز سازگار است.
منبع: واشنگتن تایمزhttp://www.guardian.co.uk/world/2011/sep/30/mystery-suicide-iranian-bloggers?INTCMP=SRCH - 7 اکتبر-