سلطان بدتر از شاه

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

هفته آخر دی ماه روز شاه رفت را در تیتر اول خود دارد و سلطان آمد را؛ یک زندانی کهنسال که هم زندانی شاه بود و هم اکنون در اسارت سلطان اسلام است، فریاد می کند:“امروز همان استبداد فردی شاه حاکم شده و متاسفانه نام دین را نیز یدک می کشد که به مراتب بدتر و خطرناک تر از استبداد غیر دینی رژیم پیشین است.”

ابوالفضل قدیانی، نویسنده این سطور را درهمان روزی که سی وچهار سال پیش شاه رفت، به دلیل”انتقادات وی از رهبری” از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان قزل حصار که ویژه مجرمان جرائم کیفری است، منتقل می کنند.

 

یکی از ملازمان همیشه و عاملان اصلی جانشینی سلطان بجای شاه، چهار سال بعداز کودتای انتخاباتی که “ فتنه۸۸ ” نامش دادند، درخون غرقش کردند و رهبران نمادینش را به حبس خانگی انداختند، ناگهان خودرا” رفتنی‌” و آفتاب عمرش را” لب بام “ می بیند و میرحسین موسوی ومهدی کروبی را نه “سر فتنه”ّ، بلکه محاصره شده توسط” فتنه” می خواند. وردی هم در باره رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور پیشین می خواند.

هفته ایست که زهرا اشراقی، نوه “ امام خمینی” می گوید نظامی که پدر بزرگش بنا نهاد برلبه پرتگاه است.

 خطاب صبح دیروزغلامعلی جعفرزاده، نماینده رشت، به محمود احمدی‌نژاد این است: “آقای رییس جمهور، شش میلیون بلوط هدر رفته را دیدید. کاش این پنج شش میلیون جوان بی‌کار را هم که دارند مانند شمع آب می‌شوند، می‌دیدید.”

مهدی غضنفری وزیر صنعت و تجارت ایران تحریم‌های بین‌المللی را” هوشمندانه و فلج‌کننده” می خواند و طوری که” نظام” نمی تواند نیازهای مختلف اقتصادی را تامین کند.

مصطفی تاج زاده، از زندان می نویسد: “نارضایتی عمومی از گرانی و تورم و بیکاری و … گسترده است. فساد در ارکان کشور و در سه قوه به طور وسیع شایع شده است. بی کفایتی مدیریتی آن قدر بر همه آشکار شده که به قول آقای موسوی اردبیلی یک مسجد هم این گونه اداره نمی شود چه رسد به کشور و به دلیل اختلافات گسترده و روزافزونی که پیدا کرده‌اند علیه یکدیگرافشاگری می کنند.”

آخرین افشاگری که عمق فساد و اخلاق را نشان می دهد دست داشتن وزارت اطلاعات در ترانزیت مواد مخدر است وافشا کننده اش مصطفی پورمحمدی٬ رئیس فعلی سازمان بازرسی کل کشور و از عاملان اصلی قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ که ناگهان احساسات بشر دوستی اش گل کرده است: “ترانزیت مواد مخدر با هر شکلی خیانت به بشریت است.”

اوضاع “ نظام” چنان شیر توشیر است که خبر ابطال مجدد حکم مدیرعاملی سعیدمرتضوی بر سازمان تامین اجتماعی انعکاسی نمی یابد وهمفکران قاتل مطبوعا ت و قاضی القضات کهریزک، همان روش های او را برای تهدید و سرکوب بکار می برند. برخی از منصوبان آیت الله خامنه ای و روحانیون، از عواقب نارضایتی مردم ابراز نگرانی می کنند، کسانی دیگر چون کاظم صدیقی امام جمعه همیشه گریان، تهدید مردم برای “ایستادگی” در مقابل مشکلات را پیش گرفته اند: “مردم در صحنه نباشند نابود می شوند.”

 فرماندهان نظامی – مانند سردار حسن کرمی، فرمانده یگان‌های ویژه پاسداران ناجا- از”آمادگی یگان زنان و اسب سواران برای سرکوب درمواقعی که رنگ بحران قرمزست” خبر می دهند و همه چشم انتظار “فتنه ۹۲” هستند که نام امنیتی “انتخابات آزاد” است و از حالا چون کابوسی بر “نظام” فروافتاده است.

رهبر، کارگزاران و پایورانش از سخن گفتن در باره اصل “فتنه” و “سران فتنه” لب نمی فرونمی بندند. اصول‌گرایان فرمان خامنه ای را با تمام نیرو دنبال می گیرند:انتخابات آزاد، دنباله‌روی غرب است و رمز فتنه. سرداراحمد رضا رادان از عوامل اصلی جنایات کهریزک، به سر منشاء بر می گردد:‌ “آمادگی ناجا برای انجام ماموریت‌ها به وی‍ژه تامین امنیت انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۲ از جمله مسائل مهم است” و در پایان دست به تهدید می زند: “هرفردی که بخواهد توطئه، شیطنت و بی‌قانونی کند، مقابل او می ایستیم.”

۲۱۹ نماینده مجلس فرمایشی که یک بار دیگر توسط محموداحمدی نژاد به سخره گرفته می شوند، تهدیدات نظامی رابه بیانیه تبدیل می کنند، و به کسانی که از لزوم انتخابات آزاد دم می‌زنند هشدار می دهند:“به تمام چهره ها و بلندگوهای داخلی که از لزوم انتخابات آزاد دم می‌زنند هشدار می دهیم که از عاقبت دیگر فتنه گران عبرت بگیرند که ملت شهید داده ایران اسلامی با هیچ احدی عقد اخوت نبسته و همچنین به تمام احزاب، گروه ها و جریانات و شخصیت ها و خواص یادآور می شویم که در برابر این فتنه ها سکوت نکنند و از هم اکنون با حضور به هنگام و محکوم کردن خط فتنه جدید اجازه تجدید حیات را به فتنه گران ندهند”.

نوک تیز پیکان متوجه هاشمی رفسنجانی است. احمد جنتی او را در نمازجمعه “گردن کلفت” نامیده بود، و نمایندگان به حصر خانگی تهدیدش می کنند.روزنامه کیهان هم از پایان یافتن زمان برای نگه داشتن حرمت هاشمی رفسنجانی سخن می گوید و خواستار افزایش برخوردها با او می شود.

محمدرضا باهنر، نایب رئیس مجلس مستقیما رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظا م را خطاب قرار می دهد: “هاشمی رفسنجانی دقت کند، ادعای آزاد نبودن انتخابات ایران بوی توطئه می‌دهد.آقای هاشمی و کسانی که انتخابات آزاد را مطرح می‌کنند دقت کنند تا آب به آسیاب دشمن نریزند.”

 ودر زمستانی که همه راههای زمستانی رو به بهار “انتخابات آزاد” دارد، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جمهور سابق برای جلوگیری از سقوط به همین ریسمان “انتخابات آزاد” آویخته: “یگانه راه عبور از گردنه کنونی تشکیل دولت وحدت ملی است.”

مصطفی تاجزاده که از زندان زوایای رویداد ها وسخنان را رصد می کند، انتخابات آزاد را به جنبش سبز پیوند می زند. مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزارت کشور در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی که از نزدیک با مهندسی انتخابات توسط شورای نگهبان درگیر شده، می نویسد: “از «هیاهوهای اخیر» بر سر «انتخابات آزاد» نباید ترسید و باید قاطع از آن دفاع کرد تا به گونه ای که یا انتخابات آزاد در ایران برگزار شود یا «انتخابات رسوا» رابرگزار کنند.”

روزهائیست که از تشکیل “همایش بزرگ اصلاح‌طلبان” جلوگیری می شود. “نظام” برای برگزاری همایش سه شرط دارد: “برائت از موسوی و کروبی، پذیرفتن رسمی کلیه قوانین جاری در روند انتخابات و روش اجرایی و نظارتی، و عدم حضور احزابی چون جبهه مشارکت و مجاهدین انقلاب در انتخابات.” در روزهای آخر شرط برائت از خاتمی هم به این شروط اضافه می شود وراه را بر تشکیل همایش می بندد.

حتی یک ماه مانده به ششمین انتخابات صنفی پزشکان از رد صلاحیت گسترده کاندیداهای اصلاح طلب جامعه پزشکی خبر می رسد. بیهوده نیست که غلامعباس توسلی به روز می گوید چرا با این وضعیت نمی شود انتظار انتخابات آزاد داشت.

جناح راست سنتی “نظام” هم می داند بااین وضعیت نمی توان از”پیچ تند وحساس وخطیر” گذشت. رهبران این جناح دربی خوابی هراس، راه دیگر می جویند.

حبیب اله عسگر اولادی پدرمعنوی حزب تجار- موتلفه- می گوید: “کروبی و موسوی باید بتوانند در یک دادگاه علنی صحبت کنند و مردم را در جریان قرار دهند. اگر محکوم شدند، آن موقع شورای نگهبان تصمیم بگیرد. چطور کسی که ۸ سال نخست وزیر بوده و کسی که دو دوره رئیس مجلس بوده، اینگونه شده اند؟ دیوانه که نشده اند.قابل باور نیست کسی مثل هاشمی یا خاتمی کیف دلار برای براندازی گرفته باشد.”

به روشنی می توان یک تاکتیک جدید را باز شناسی کرد: جدا کردن سر از جنبش سبز با برداشتن عنوان “سران فتنه” از رهبران نمادین این جنبش، راه باز کردن برای هاشمی وخاتمی، جذب “اصلاح طلبان رام شده” برای خلق جریان اصلاح طلبی مد نظر اقتدار گرایان؛ برنامه ای که مجید محمدی در مقاله “اصلاح طلبی رام شده و منوی شکست” بدقت آن راوا می رسد. رسالتی ها به کمک جا انداختن این شیوه می آیند. مرتضی نبوی همان حرف های عسگر اولادی را می زند وناصر ایمانی عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت به روز می گوید: “عسگراولادی حرف رهبری را می زند.”

درهمین متن است که سرو کله وزیر کابینه خاتمی بعنوان رئیس ستاد ائتلاف سه نفره اصولگرایان، پیدا می شد. تصویرحسین مظفر وزیر آموزش و پرورش دولت اصلاحات در میان غلامعلی حدادعادل، علی‌اکبر ولایتی و محمدباقر قالیباف، دیدنی است. این سه چهره عمده اصولگرا- که دو نفرشان یکراست ازسر سفره بیت آقا می آیند- در هفته‌های گذشته با یکدیگر ائتلافی تشکیل داده‌اند که به ائتلاف ۱+۲ معروف شده است.

سپاه هم در ادامه “مهندسی معقول انتخابات” کم کم دارد نشانی های دقیق رئیس جمهور منصوب آیت اله خامنه ای که باید بارای بالا محبوب شود را می دهد. این امر بازهم بعهده علی سعیدی نماینده ولی‌فقیه در سپاه است: “ایران نقش مهمی در ظهور امام زمان دارد. در انتخابات باید درست به هدف زد و فردی را انتخاب نمود که دقیقا در راستای امام زمان حرکت کند نه اینکه نظام را به انفعال بکشاند. فردی باید به این مقام انتخاب شود که «آرمان های» رهبر ایران را دنبال کند.”

سیمای کسی که از کودکی “غلام علی” نامیده شده، پسرش درخانه “آقا” رخت دامادی پوشیده وخودش دارد جامه ریاست جمهوری را پرو می کند، کم کم از پشت غبار بیرون می آید.

در نظام سلطانی، حق با احمدخاتمی است: “در کشور ما حزب و جناح معنا ندارد، همه باید مطیع رهبر باشند.”

هیات آژانس بین المللی انرژی اتمی در تهران است. مذکرات دیروز شروع شده و به امروز – پنج شنبه- کشیده شده است. رضا تقی زاده- تحلیل گر سیاسی- منظره را چنین می بیند: “در صورت به نتیجه نرسیدن مذاکرات اتمی روز چهارشنبه، ۱۶ ژانویه، با نمایندگان آژانس در تهران، شکست مذاکرات سیاسی با گروه ۱+۵، تشدید تحریم ها، سقوط بیشتر ارزش ریال و بخصوص خطر توسل به ظرفیت نظامی علیه ایران طی ماههای آینده غیر قابل اجتناب خواهد شد.حسین موسویان سخنگوی اسبق گروه مذاکره کنندگان اتمی جمهوری اسلامی نیز که به عنوان کنشگر در موسسه وودرو ویلسن مشغول است و نظریات او را پاره ای از رسانه ها به عنوان دیپلماسی خط دوم و در هر حال مرتبط با نقطه نظرهای مسئولان جمهوری اسلامی تلقی میکنند، طی نوشته ای که ال-مانیتور متن آنرا انتشار داده، از سیاست «اقدام متقابل با رعایت اصل تناسب» یاد کرده است.پیشنهاد موسویان که به دلیل نداشتن مسئولیت رسمی دولتی و در نتیجه نداشتن تعهد اجرایی، بدون حاشیه و مستقیم مطرح شده این است که در مقابل ارسال ۲۰۰ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ در صد به خارج، تحریمهای یکجانبه اروپا و آمریکا علیه بانک ها و صادرات نفت خام ایران لغو شود.با این وجود ایران طی طراحی یک استراتژی نا کارآمد، نتیجه مذاکرات فنی با آژانس را در رابطه با مذاکرات سیاسی گروه ۱+۵ قرارداده است. شکست چهار دور مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ طی ۱۲ ماه گذشته شاهدی بر بی حاصل بودن پیگیری این استراتژی در دور بعدی گفت وگو ها است.
در صورت ادامه چانه زنی های کنونی جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکرات اتمی، ترجیح غرب ضعیف تر ساختن دست تهران از راه تشدید تحریمها و وادار ساختن دولت بعدی به قبول شرایط سخت تر است.”

پرونده هسته ای همچنان گرفتار سیاست “ وقت کشی” است و بحران سوریه با آزادی گروگان های ایرانی بیشتراز پیش با جمهوری اسلامی پیوند می خورد.هویت هفت فرمانده سپاه پاسداران که به همراه ۴۱ نفر دیگر چند ماه پیش در سوریه ربوده و در نهایت در قبال آزادی بیش از دو هزار مخالف بشار اسد از زندان‌ آزاد شدند٬ مشخص می شود.اپوزیسیون سوریه اعلام می کند : “مبادله زندانیان سوری با گروگان های ایرانی، میزان وابستگی رژیم بشار اسد را به ایران نشان می دهد.”

سومین دورگفت و گوی آمریکا ـ- روسیه درباره سوریه هم شکست می خورد. قطر پیشنهاد می کند که در صورت شکست فعالیت‌های نماینده سازمان ملل و اتحادیه عرب برای حل بحران سوریه، نیروهای کشورهای عربی وارد عمل شوند.

روزنامه سعودی الوطن می نویسد: “بشار اسد رئیس جمهور سوریه به همراه خانواده و دستیارانش در یک کشتی نظامی روسی که تحت حفاظت مقامات و نیروی دریایی روسیه است، زندگی می‌کند.”

 گزارش خبرگزاری یونایتدپرس حاکی است: “اقامت اسد در ناو جنگی روسی نشانه اعطای پناهندگی به او توسط روسیه است، اما مقامات روسیه در این باره تابه حال سکوت اختیار کرده اند.”

 هفته تمام می شود.احمدی‌نژاد همچنان خواستار “اجرای فاز دوم طرح هدفمندی یارانه‌ها” است.

موحدی کرمانی، یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ازمجلس می خواهد جلو خرافه چهارشنبه سوری را بگیرد. استدلالش هم این است: “ریشه فرهنگ غرب را باید در میان مردم سوزاند.”

فشارها بر خانواده مهدی خزعلی افزایش می یابد. مادرش -همسر آیت الله ابوالقاسم خزعلی که گفته بود “احمدی نژاد را خداآورد”-را تحت فشارهای امنیتی مجبور به تکذیب مصاحبه اش می کنند.همسر مهدی خزعلی از سوی شعبه ۶ دادسرای ویژه اوین به “اقدام علیه امنیت ملی و اجتماع و تبانی علیه نظام” متهم می شود.

زهرا رحیمی، همسرابوالفضل قدیانی اعلام می کند: “اگر اورا را بکشند خامنه ای مسئول است.”

شیعه آنلاین واژه “زائرنما” را برای جوانانی که مصباح یزدی را در نجف مسخره کرده اند، ابداع می کند.

 

ماه اول زمستان تمام می شود. دو شرکت هوایی دیگر بر اثر تحریم ها با آسمان ایران وداع می گویند. آخرین پروازها به ایران، دست آورد دیگر نظام است. جنبش سبز در شعار “انتخابات آزاد” همه راههای آسمانی را از آن خود می کند.

سرداراحمد رضا رادان، از عوامل اصلی جنایات کهریزک، می گوید:‌ “فتنه ۸۸ هنوز تمام نشده است.”

سخن تهدید گونه اش را مصطفی تاجزاده تفسیر مدنی می کند: “در واقع انتخابات آزاد، استراتژی اصلاح طلبان ایران است و هم چنان که جنبش سبز با انتخابات شکل گرفته، پیروزی آن هم در گرو برپایی انتخابات آزاد است و در آن صورت هرکس که رأی بیاورد مورد احترام همه است.”

و شعر “بیداد”، خطاب به سلطان و یارانش، فاتح این هفته شبکه های اجتماعی است:

این تخته پاره ها که به آن چنگ می زنید

ته مانده های زورق بر خون شناور است

گیرم گلاب ناب شما اصل قمصر است

 اما چه سود، حاصل گلهای پرپر است

شرم از نگاه بلبل بیدل نمی کنید

کزهجر گل نوای فغانش به هنجر است

از آن زمان که آینه گردان شب شدید

 آینه دل از غم دوران مکدر است

فردایتان چکیده امروز زندگیست

 امروزتان طلیعه ی فردای محشر است