همزمان با نمایشگاه کم نظیر آنتونی گورملی، مجسمه ساز برجسته انگلیسی در گالری هیوارد لندن، کتاب ماندگاری در تحلیل آثار این هنرمند به نام “آنتونی گورملی؛ نور کور”چاپ رسیده است. همکارمان محمد عبدی نگاهی به این کتاب انداخته است.
ما، مجسمه ها و جهان پیچیده
نگاهی به کتاب “آنتونی گورملی؛ نور کور”
آنتونی گورملی در سال 1950 در لندن به دنیا آمد. در کمبریج در رشته تاریخ هنر به تحصیل مشغول شد و پس از یک سفر سه ساله به هندوستان، در لندن به ادامه تحصیل در رشته هنر پرداخت.
طی بیست و پنج سال، موضوع مجسمه های گورملی، غالباً بدن انسان بوده و او از بدن خودش به عنوان مدل استفاده کرده است. آثار گورملی به صورت نمایشگاه های انفرادی در گالری تیت، گالری هیوارد و موزه بریتانیا و چندین موزه معتبر در دیگر کشورها به نمایش درآمده است. معروف ترین اثرش با عنوان “دشتی برای جزیره کوچک بریتانیا”- که از مجسمه مومی بسیار کوچک آدم های مختلف به عنوان ساکنان بریتانیا تشکیل شده- در کشورهای مختلف چند قاره به نمایش گذاشته شده است.
نمایشگاه آخر او در گالری هیوارد که روزهای پایانی خود را طی می کند، یکی از موفق ترین نمایشگاه های سال های اخیر در انگلستان بوده است. تصویر دست هایی که از میان مه غلیظی یرون آمده اند- مه ای که در داخل یک اتاق شیشه ای بزرگ تعبیه شده و تماشاگران داخل آن می شوند تا حس در خلاء بودن و نوعی مرگ را تجربه کنند- آذین بخش صفحات مهم ترین روزنامه ها و تصویر روی جلد کتاب قطوری است که به این مناسبت انتشار یافته است.
کتاب “آنتونی گورملی؛ نور کور”، تحلیل های سه استاد برجسته را به همراه دارد:آنتونی ویدلر- استاد معماری دانشگاه نیویورک- سوزان استیوارت- استاد زبان و عضو آکادمی هنرها و علوم امریکا- و و.ج.ت. میچل- استاد تاریخ هنر در دانشگاه شیکاگو.
کتاب با عکس های گرفته شده توسط گورملی در مکان های مختلف شروع می شود و در لابلای مقاله ها به عکس های بزرگ و خوش چاپی از آثار او در نمایشگاه اخیر می رسد.
مقدمه ای از رالف روگوف، مدیر گالری هیوارد آغازگر متن هاست. او به سیر کاری گورملی طی این بیست و پنج سال اشاره می کند و به حواشی برگزاری نمایشگاه- از جمله اثر عظیم 6 متری بسیار سنگین او در نمایشگاه- می پردازد.
پس از آن شاهد یک گفت و گوی بلند خواندنی با گورملی هستیم که توسط رالف روگوف و جک کلاین- برگزار کنندگان نمایشگاه- انجام شده. گورملی در این گفت و گو به پیشینه آثار خود اشاره دارد که ریشه اش را باید در وقایع دهه هفتاد در هنر جست و جو کرد؛ زمانی که جریان غالب، به زندگی شهری و اعتراض اجتماعی می پرداخت، گورملی بدن انسان را دستمایه آثارش قرار می دهد: “زمانی که رفقای من نظیر تونی کراگ و بیل وودرو، پلاستیک های دور افتاده و ماشین لباسشویی قراضه را در امتداد سبک و سیاق مارسل دوشان مورد استفاده قرار می دادند، من از بدن خودم به عنوان سوژه اصلی استفاده می کردم.”
آنتونی ویدلر مقاله اش را با اشاره به نوع نگاه به مجسمه سازی در یونان باستان می آغازد و با اشاره به فروید که ترس های بشری را به ما نمایاند و تاثیر عمیقی بر زندگی مدرن گذاشت، تغییرات اساسی را در مجسمه سازی مدرن گوشزد می کند و در ادامه به نوع نگاه گورملی به انسان در مجسمه هایش اشاره دارد و به تحلیل نمونه ای آثار برجسته او نظیر “نور کور” و “دشتی برای جزیره کوچک بریتانیا” می پردازد.
سوزان استیوارت، مقاله اش را با بحث “انتزاع و هویت” در آثار گورملی شروع می کند و ارتباط بدن انسان با محیط پیرامون و طبیعت را به عنوان محور اصلی مقاله اش درباره اثار گورملی در نظر می گیرد.
میچل هم در مقاله اش را با ارتباط دادن معماری، مجسمه سازی و طراحی آغاز می کند و به درستی اشاره دارد که در عصر “رسانه های ترکیبی” مرزی میان آنها نمی توان قائل شد.
در تائید نظر میچل باید اشاره کنم به جهان ویژه گورملی در چیدمان ها، مجسمه ها و طراحی ها که کم و بیش یکسان است و از جهان پیچیده و تو در تویی حرف می زند که در آن ارتباط انسان، مهمترین معضل بشری است. از همین روست که مجسمه های سرد و دلگیر گورملی از داخل نمایشگاه بیرون آمده اند و بر بالای ساختمان های بلند لندن نصب شده اند و تصویری از انسان سردرگم معاصر را رو در روی ما قرار می دهند.
Antony Gormely; Blind Light- by: Anthony Vidler, Susan Stewart, W.J.T. Mitchell-South bank centre, Hayward publishing- 160 pages- ISBN 978 1 85332 259 4