جیسون رضائیان
نزاع سالانه میان پلیس امنیت جمهوری اسلامی و زنانی که پوشش آن ها غیرقابل قبول تلقی می شود در شهرهای سراسر ایران آغاز شده است.اما امسال فشارها به طور غیر عادی بالا رفته است. در شرایطی که رهبران ایران کوشش می کنند افکار عمومی را از مشکلات اقتصادی که بر اثر تحریم ها ایجاد شده منحرف کنند، آن ها خطربیگانه سازی بخش اعظمی از جامعه را به جان خریده اند؛ جامعه ای که همین حالا نیز خودش را عمیقا از حاکمیت جدا می داند.
پوشش اجباری زنان که به نام حجاب شناخته می شود از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ یکی از عناصر تعریف کننده ایران بوده است. گرچه در این سال ها قوانین مربوط به حجاب تغییر نکرده اما برخی از زنان شجاعانه محدودیت ها پیرامون لباسی که می توانند بر تن کنند را جور دیگر تفسیر کرده اند؛ امری با گرم شدن هوا در تابستان باعث نزاعی اجتناب ناپذیر میان شهروندان و حاکمیت می شود.
امسال یورش حکومت برای مقابله با شهروندان با استقرار تیم های زنان و مردان پلیس امنیت در میدان های اصلی تهران قابل تشخیص است.
در هفته های اخیر ۵۳ کافی شاپ و ۸۷ رستوران در تهران به دلیل خدمات دهی به دخترانی با حجاب نامناسب و یا دیگر جرائم جنسیتی، همچون سیگار کشیدن دختران، درشان تخته شده است. کنسرت ها به طور ناگهانی لغو شده اند چرا که به باور حکومت دختران لباس نامناسب بر تن دارند، یا اینکه تماس فیزیکی میان طرفداران مرد و زن بیش از اندازه است. در یک ماه اخیر نزدیک به هشتاد غرقه در نمایشگاه بین المللی غذا تعطیل شده، تنها به این دلیل که کارکنان زن یا قوانین پوشش را زیر پا گذاشته اند و یا اینکه آرایش صورتشان زیاد بوده است.
آن هایی که بازداشت شده اند با خطر دو ماه زندان و یا حتی شلاق روبرو هستند؛ مجازات هایی که برای سال ها در کتاب قانون وجود داشته اما به ندرت اجرا شده اند.
اجرای خشن و مجازات های سفت و سخت موجب گسترش نارضایتی ها شده است.
” احساس می کنم به من بی احترامی و توهین شده است.” این را سحر می گوید، دختری ۳۰ ساله که چون آستین هایش فقط تا ساعدش بوده بازداشت شده است :” من یک زن بالغ هستم، می توانم تصمیم بگیرم چه بپوسم، این تصمیمی است که خودم می توانم بگیرم.”
احمد رضا رادان، رئیس پلیس تهران از مبارزه با بدحجابی حمایت کرد: “این بخشی از جنگ نرم دشمن علیه ما است.”
در ایران و دیگر کشورهای اسلامی، حجاب به عنوان دستورالعمل پوشش برای زنان تعریف می شود و مهمترین اولویتش هم پنهان کردن نشانه های زنانگی است. در ایران حجاب همواره به معنای پوشاندن موی سر و بیشتر بدن بوده است. به طور سنتی پوشاندن سر، بازو ها، پاها به شدت اجرا گذاشته شده است. بالا پوش بلندی به نام مانتو همراه با روسری، کمترین معیار قابل قبول بوده است.اما در گذر سال ها معنای حجاب تغییر کرده است. در حال حاضر طیف گسترده ای از مدل ها دیده می شود. از چادرهای سیاهی که تمام بدن را می پوشانند تا روسری هایی با رنگ روشن که البته عقب می روند و به سختی سر جایشان می ایستند.
برخلاف خیلی از رهبران ایران، محمود احمدی نژاد سال ۲۰۱۰ با گفتن اینکه بدحجابی جرم محسوب نمی شود آشکارا خواستار مدارای بیشتر در ارتباط با پوشش زنان شد. روز دوشنبه، احمدی نژاد به مقامات جمهوری اسلامی گفت: “به جای بستن رستوران ها و سینما ها باید به مردم حق انتخاب داد. اگر به آن ها حق انتخاب داده شود، به طور قطع آن ها فرهنگ و اعتقادات ایرانی را بر می گزینند.”
مواضع رئیس جمهور ایران موجب شد بسیاری از رقبای سیاسی وی، اظهارات احمدی نژاد را طرفداری از غرب و ضدانقلابی معرفی و به آن حمله کنند. علی مطهری نماینده مجلس و نامزد احتمالی برای جایگزینی محمود احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۳، در ماه مه رئیس جمهور را به ترویج “فتنه جنسی” متهم کرد. او گفت :” ما یا باید چشم انداز غربی را بپذیریم و یا اسلامی را. حد وسطی وجود ندارد.”
مهناز و ماهین، خواهران ۲۸ و ۲۹ ساله هستند که به تازگی دستگیر شده اند، به دلیل اینکه مانتوی ماهین از نظر یکی از زنان پلیس خیلی کوتاه بوده است.
مهناز که مثل همه به شرط فاش نشدن نام خانوادگی اش صحبت می کرد گفت: “رفتارشان با ما خیلی بی ادبانه بود. به ما می گفتند اگر بازداشت شدن به دلیل بد حجابی عذابتان می دهد باید از این کشور اسلامی بروید، ما اینجا آدم هایی با ظاهر غربی نمی خواهیم.”
پیدا کردن ایرانیان شهرنشینی که از اجرای طرح حجاب پشتیبانی کنند بسیار دشوار است. حتی زنانی که پوشش محافظه کارانه دارند دل خوشی از گشت ارشاد ندارند. نفیسه، زنی پنجاه ساله و مادرسه بچه که چیزی شبیه به چادر پوشیده است می گوید: “مجبور کردن مردم به پوشیدن لباسی مشخص بی فایده است و باعث نمی شود نتیجه ای که می خواهند بگیرند. من واقعا مخالف این کار هستم، چون این مردم واقعا قوانین اسلامی را زیر پا نمی گذارند.”
مصطفی ۴۶ ساله است و مشاور بازاریابی، شرح بازداشت دختر ۱۶ ساله اش در یک مرکز خرید پرتردد را بازگو می کند: “آنها با چرب زبانی او را وارد ماشین های ون پلیس کرده و به او گفته بودند فقط می خواهند با وی حرف بزنند.” او می افزاید: “هنگامی که وارد ون شد فضا کاملا تغییر می کند و به او حرف هایی زدند که او را به گریه انداخته است.”
بعد از بازداشتی کوتاه، دخترش بنفشه آزاد شده است. مصطفی می پرسد: “می دانی واکنش دخترم به کل این داستان چه بود، به من گفت: بابا به محض اینکه دبیرستان را تمام کنم برای همیشه از این کشور می روم.”
منبع : واشنگتن پست - ۲۱ ژوئیه