“ما خانواده های زندانیان سیاسی و عقیدتی آمده ایم که یادآوری کنیم قرار بود مسئولان قضائی به مردم ایران عیدی بدهند؛ این خبر خوش که در پی اعلام آزادی ۸۰ تن از زندانیان سیاسی و در قالب عیدی و… منتشر شد موجی از مسرت و امیدواری در میان زندانیان سیاسی، خانواده هایشان و عموم ملت درد آشنای ایران عزیز نسبت به دولت تدبیر و امید ایجاد کرداما هر روز که گذشت وعده های خوش و اخبار ضد و نقیض به محاق رفت و از عید و عیدی خبری نشد”.
این خطاب خانواده های زندانیان سیاسی است به جعفری دولت آبادی؛ دادستان تهران. خانواده هایی که دیروز به دادستانی تهران رفته بودند تا هم وعده های مسئولان مبنی بر آزادی زندانیان سیاسی و هم حقوق اولیه و بدیهی این زندانیان را یادآوری و مطالبه کنند. زهرا رحیمی، همسر ابوالفضل قدیانی به “روز” میگوید: رفتیم بگوییم بعد از این همه سال همچنان دنبال حقوق اولیه و بدیهی عزیزان زندانی مان هستیم. رفتیم بگوییم همچنان زندانیان سیاسی از کمترین حقوق بدیهی و اولیه خود محروم هستند.
خانواده ها موفق به ملاقات دادستان تهران نشده اما نامه ای خطاب به دادستان تهران را به دادیار و معاون دادستان تحویل داده اند؛ نامه ای که در آن خطاب به جعفری دولت آبادی نوشته شده: “اینک ما خانواده های زندانیان سیاسی در پایان صبوری های چندین و چند ساله ی خود بار دیگر مطالبه جدی خود را مبنی بر آزادی آزادگان در بندمان اعلام می داریم. خواهشمندیم شما به عنوان مجری قانون در ارتباط با زندانیان سیاسی که هم اکنون در حال گذراندن دوران محکومیت خویش هستند و با وجود آشنا بودن به علم حقوق، حضرت عالی مستحضرید که احکام تا چه حد غیر عادلانه است، پاسخگو باشید”.
زهرا رحیمی، همسر ابوالفضل قدیانی که دیروز همراه با خانواده مصطفی تاج زاده و دیگر زندانیان سیاسی به دادستانی تهران مراجعه کرده در مصاحبه با “روز” می افزاید: “رفتیم گفتند دادستان نیست و ملاقات مردمی ندارد. پافشاری کردیم و گفتیم باید دادستان را ببینیم اما در نهایت هم نیامد. نامه را دادیم به معاون دادستان. یکسری خواسته های قانونی داشتیم؛ خواسته هایی که حقوق بدیهی و اولیه هر زندانی و خانواده زندانی است. مثل تلفن، ملاقات حضوری، امکان درمان بیماری، مرخصی و همچنین آزادی مشروط که در صورت طی یک سوم از حکم، باید شامل آزادی مشروط شوند. یعنی فقط این نبود که به خاطر امیدهایی که دادند و ایجاد کردند رفته باشیم. رفتیم بگوییم بعد این همه سال همچنان دنبال حقوق اولیه و بدیهی عزیزان زندانی مان هستیم. رفتیم بگوییم همچنان زندانیان سیاسی از کمترین حقوق بدیهی و اولیه خود محروم هستند”.
او می افزاید: “نظر شخصی من این بود که این نامه کامل نیست. شخصا معتقدم که باید حتما جرم سیاسی مطابق با اصول حقوق بشر تعریف شود. در این صورت است که زندانیان سیاسی می توانند در برخورداری از حقوق بدیهی شان ثبات پیدا کنند. وگرنه حتی اگر الان به خواسته های ما هم توجه کنند حالت مقطعی دارد، مثلا الان تلفن بدهند یا یک ملاقات بدهند خب به یکی میدهند به یکی نمی دهند. دیروز مثلا با مصطفی تاج زاده و عبدالفتاح سلطانی مخالفت کردند و ملاقات حضوری ندارند. گفتند ربطی به ما ندارد و دست ما نیست. هرچقدر هم که خانم محتشمی پور سئوال و اعتراض کرد که دست چه کسی است و چطور به شما ربطی ندارد پاسخی ندادند.کارهای ما واقعا از روی استیصال است. خانواده ها را خیلی زیاد اذیت میکنند. الان مثلا آقای قدیانی 6 ماه است که بیمارستان است. با مرخصی استعلاجی او موافقت نمیکنند. از زندان برده اند بیمارستان و هزینه بیمارستان خیلی بالا است. غیر از هزینه های خود آقای قدیانی، ما باید هزینه ماموران را هم بدهیم. حتی با اینکه پزشکی قانونی گواهی داده که باید مرخصی استعلاجی برود اما مخالفت میکنند. مشکلات ما خیلی زیاد است. همین ها است که موجب می شود ما مدام برویم و پی گیری کنیم. اگر حقوق زندانیان سیاسی رعایت می شد دیگر نیازی به نامه نگاری ها و رفتن و آمدن و پی گیری ما نبود. شما ببینید بچه هایی که تبعید شده اند از مجید دری تا ضیا نبوی و بقیه. خانواده هایشان باید کیلومتر ها و ساعت ها با اتوبوس بروند تا فقط بتوانند نیم ساعت آنها را ببینند. یا زندانیانی که بیمار هستند. در زندان بیمار شده اند یا زندان بیماری شان را تشدید کرده و از امکان درمان و مرخصی استعلاجی محروم هستند. خواسته های ما در حقیقت دادن حقوق اولیه به زندانیان مان است که هر کدام شان به نوعی گرفتار هستند و خانواده ها هم به نوعی دیگر.”
خانواده های زندانیان سیاسی در نامه شان خطاب به دادستان تهران یادآور شده اند: “برخی از زندانیان از بدیهی ترین حقوق قانونی خود مثل مرخصی، تلفن، اجازه ی درمان و آزادی مشروط و مرخصی های متصل به آزادی و… محروم هستند و هنوز مامورین سالن ملاقات به شیوه های تحقیر آمیز قرون وسطائی مهر بر دست ها می نشانند و کیف هارا به دنبال آن چه هرگز نخواهند یافت کنکاش می کنند”.
آنها نوشته اند: “اینک بنا به مراتب فوق تقاضای جدی جهت ۱- رفع دل نگرانی و نا امیدی جامعه را که با آزادی عزیزان دربندمان میسر می شود داریم. ۲- درخواست مکرر اجرای قانون حفظ حقوق شهروندی و که موارد آن ذکر شد. ۳- اعمال قانون جدید مجازات اسلامی و آزادی های مشروط ۴- بازگرداندن زندانیان سیاسی که با حکم ناروای تبعید به شهرستان های دور دست انتقال یافته اند”.
- زهرا رحیمی، همسر ابوالفضل قدیانی همچنین با اشاره به امیدهایی که در خصوص آزادی زندانیان سیاسی با روی کار آمدن دولت حسن روحانی ایجاد شده بود و وعده های او و وزرای کابینه اش می گوید: “واقعیت این است که خودشان وعده داده بودند. وزیر دادگستری گفته بود که آزادی در پیش است یا وزیر اطلاعات گفته بود.گذشته از این خود ما که به دادستانی مراجعه میکردیم میدیدیم چقدر سرشان شلوغ است.می گفتند داریم برای آزادی های مشروط اقدام میکنیم. یک دفعه همه چیز جمع شد و مسکوت ماند. نمیدانیم چگونه است که توی خودشان لجبازی میکنند، اختلافات داخلی است یا چی ولی به هر حال هر چه که هست این خانواده ها و زندانیان سیاسی هستند که هزینه میدهند”.
- او می افزاید: “البته من شخصا مثل بقیه که امیدواری داشتند، امیدی نداشتم به اینکه آقای روحانی بیاید و کل رفتارها تغییر کند منتهی خب در بچه ها و خیلی خانواده ها این امیدها ایجاد شده بود. من این امید را می دیدم. اما الان هم می بینم که این امید خیلی کمرنگ شده. امیدها کمرنگ شده که زندانیان ما برای حقوق ابتدایی شان دست به اعتصاب غذا زده اند. وگرنه من می دانم که آقای عبدالفتاح سلطانی همیشه به شدت مخالف اعتصاب غذا بود.او حالا رسیده به جایی که می بینند جلوی چشم هایشان، زندانیان دیگر دارند تلف می شوند، مریض هستند و توجهی در میان نیست. برای همین با اینکه مخالف اعتصاب غذا هم بوده اند اما انگار دست شان بسته می شود و چاره ای جز این ندارند”.
خانم رحیمی سپس می گوید که درباره بازرسی بدنی غیر متعارف مادر و همسر عماد بهاور از سوی ماموران زندان اوین هم روز گذشته در دادستانی تهران اعتراض کرده اند. او توضیح میدهد: “درباره این رفتار با خانواده عماد بهاور هم دیروز صحبت کردیم. دادیار زندان گفت این خلاف بوده و مامور جدید بوده و وارد نبوده و نباید صورت می گرفت و از این صحبت ها. حالا ما واقعا نمیدانیم به مامور می گویند کلاه بیاور می رود سر می آورد یا اینکه دستوری از بالا است و خودشان دستور چنین رفتاری را میدهند. چون شفافیت وجود ندارد ما هم نمیدانیم مامور خاطی است یا دستور داشته. اما اگر تخلف مامور است خب یک جایی اتفاق افتاده و دیگر نباید تکرار شود اگر تکرار شد نشان دهنده این است که دستور داشته اند”.
- مادر و همسر عماد بهاور روز دوشنبه قبل از ملاقات حضوری با این زندانی سیاسی از سوی مامور زندان مورد بازرسی بدنی قرار گرفتند و مامور زندان از آنها خواسته بود همه لباس های شان را برای بازرسی در بیاورند.
- خانم رحیمی خواهان پی گیری وضعیت زندانیان سیاسی از سوی حسن روحانی است و میگوید: “به نظر من آقای روحانی باید شخصا پی گیری کند و نگذارد ناامیدی به نهایت خودش برسد و احساس ناامیدی گسترده شود. او باید قول ها و وعده هایی را که داده اجرا کند.”
- او می افزاید: “انگار ما در یک حالت خوف و رجا زندگی میکنیم. چون قانون اجرا نمی شود و نمیدانیم که چه باید بکنیم. می رویم قوه قضائیه جوابی نمیدهند، دادستانی جوابی نمی دهند. در این سالها ما همه جا رفته ایم، همه مراحل را طی کرده ایم و هیچ کدام جوابی نداده اند. منتهی باز هم می رویم. باز هم نامه میدهیم و باز هم از آنها می خواهیم که به قانون عمل کنند و در نهایت امیدواریم که عمل کنند”.
- از همسر آقای قدیانی درباره وضعیت او سئوال میکنم که در حال حاضر مسن ترین زندانی سیاسی است. توضیح میدهد: “آقای قدیانی حدود ۶ تا ۷ ماه است که در بیمارستان است. او به زندان قزل حصار تبعید شده بود و این زندان هم زندانی سیاسی و بند سیاسی ندارد. شرایط اش بسیار نامناسب است از نظر تغذیه و وضعیت بهداشتی و.. حالا هم که بیمارستان است و در شرایطی که باید بیرون باشد به دلیل وضعیت جسمانی و بخصوص قلبش، چون هر لحظه برای او ممکن است خطری پیش بیاید، اما خب مرخصی ندادند و در بیمارستان تحت نظر است. منتهی بیمارستان هم که زندان در زندان است. مامورها حضور دارند وهزینه مامورها را هم ما باید بپردازیم”.
او می گوید: “ما هیچ وقت تصور چنین مسائلی را نداشتیم. شاید خیلی ایده آلیست بودیم. این وضعیت فعلی را هیچ وقت تصور هم نمی کردیم. ما تصور مدینه فاضله داشتیم. قبل از انقلاب آن هم هزنیه دادیم. آقای قدیانی زندان رفت، هزینه داد و… تصور ما این بود که آزادی و عدالت گسترده می شود و هیچ کدام از مردم این مملکت از آزادی و عدالت محروم نمی شوند. حالا غیر از اینکه تاسف بخوریم هیچ چیز دیگری نیست. وقتی نگاه میکنیم، حتی بعد از انقلاب هم شرایط زندگی مان را می بینیم، عزیزان مان را در جنگ از دست دادیم و همه شرایطی که بود با این امید بود که وضعیت مملکت درست شود. مثلا اگر برادرم در جنگ شهید شد ولی امید داشتم که وضعیت به سمتی برود که ایده آل هایی که داشتیم پیاده شود. حالا به جایی رسیده ایم که جز تاسف چیز دیگری نداریم. ما الان پاسخگوی سئوالات بچه های مان هم نمی توانیم باشیم. به وضعیت خودمان هم که نگاه میکنم می بینم با آن همه امیدها و ایده آل هایی که داشتیم نتوانستیم هیچ کدام را عملی کنیم”.
ابوالفضل قدیانی، عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است. او که پیش از پیروزی انقلاب ۵۷ هم سالها در زندان بوده، دی ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به اتهام توهین به احمدی نژاد محکوم شد؛
محکومیتی که آذرماه ۱۳۹۰ به پایان رسید، اما این فعال سیاسی از زندان آزاد نشد و خانواده اش اعلام کردند به دلیل نامه های سرگشاده ای که او از زندان و در نقد عملکرد خامنه ای نوشته، پرونده های موازی با اتهامات متعددی برای او باز شده. آقای قدیانی سپس از سوی قاضی صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس تعزیری محکوم و به زندان قزل حصار تبعید شد و اکنون بیش از ۶ ماه است که در بیمارستان بستری است.