محمود احمدینژاد در نامهای به رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، خواستار رسیدگی به موضوع قتل ندا آقاسلطان شده است. اگرچه در این روزهای سخت و سرد ایران، تامل در این نامه، کمی بیمورد به نظر میرسد؛ اما نکات قابل تحلیل در خصوص آن، کم نیستند.
پیش از هر مطلبی، اجازه دهید برای اطلاع آن گروه از مخاطبانی که به هر علت و دلیل، متن کامل نامهی احمدینژاد به هاشمی شاهرودی را ندیده یا نشنیدهاند، عین این نامه -برای تدقیق بحث- در همین جا درج، و آنگاه پارهای ملاحظات در مورد آن، بیان شود.
“ریاست محترم قوه قضایی، حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی؛ سلام علیکم. مستحضرید که یکی از شهروندان محترم به نام سرکار خانم ندا آقا سلطان در مورخ 30/3/88 توسط عوامل ناشناس به طور کاملا مشکوکی در یکی از خیابان های تهران به ضرب گلوله کشته شدند. با توجه به حاشیهسازیهای فراوانی که در خصوص این حادثه دلخراش صورت گرفته و شانتاژ تبلیغاتی وسیع رسانههای بیگانه و قراین و شواهد فراوان دیگر، دخالت مخالفین و معاندین ملت ایران برای بهرهبرداریهای سوء سیاسی و مشوه نمودن چهره پاک جمهوری اسلامی قطعی به نظر میرسد. لذا تقاضا دارد، دستور فرمایید تا دستگاه قضایی با جدیت هر چه بیشتر به موضوع قتل آن مرحومه رسیدگی و عوامل جنایت را شناسایی و محاکمه و نتیجه را جهت اطلاع مردم شریف منتشر نماید. با تشکر، محمود احمدی نژاد”.
اما ملاحظات و پرسشهای قابل طرح در مورد این نامه:
آیا احمدینژاد، بهعنوان عالیترین مقام اجرایی کشور، از وقوع قتلهایی دیگر در روزهای پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، مطلع است یا بیخبر مانده؟
آیا جان باختن شماری از شهروندان ایران، ارزش پیگیری و تشکیل کمیتهای ویژه، ندارد؟
آیا احمدینژاد عامل/عاملان و آمر/آمران قتلهای دیگر را میشناسد؟
4.آیا از نظر احمدینژاد، افراد جان باخته در حوادث پس از 22 خرداد، مستحق قتل بودهاند یا به غیرحق، کشته شدهاند؟
در مورد ندا آقاسلطان، “شانتاژ تبلیغاتی وسیع” توسط “رسانههای بیگانه” انجام گرفته؛ در مورد دیگر شهروندان قربانی شده، که اغلب گمنام ماندهاند و کمتر نام و نشانی از آنها در داخل و خارج منتشر شده، چه پیگیری صورت گرفته یا انجام خواهد شد؟
نامهی احمدینژاد به هاشمی شاهرودی، برای روشن شدن حقیقت قتل ندا آقاسلطان است یا برای تایید شدن فرضیه و حکم وی؟ (احمدینژاد، چنان که در بالا خواندید، در نامهی خود تصریح میکند که “با توجه به حاشیهسازیهای فراوانی که در خصوص این حادثه دلخراش صورت گرفته و شانتاژ تبلیغاتی وسیع رسانههای بیگانه و قراین و شواهد فراوان دیگر، دخالت مخالفین و معاندین ملت ایران برای بهرهبرداریهای سوء سیاسی و مشوه نمودن چهره پاک جمهوری اسلامی قطعی به نظر می رسد.”)
7.چنان که احمدینژاد در نامهی خود آورده است « ندا آقا سلطان توسط عوامل ناشناس به طور کاملا مشکوکی به ضرب گلوله کشته شده است و.. دخالت مخالفین و معاندین… قطعی به نظر می رسد»؛ آیا عوامل به قتل رسیدن دیگر شهروندان، از نظر احمدینژاد، مشخص و معلوماند؟ آیا ایشان (قاتلان دیگر) از هرگونه پیگرد قضایی، معاف هستند؟ در صورتیکه قاتلان، به ناحق شهروندان را به گلوله بسته و شهید کردهاند، آیا بنابر سوگندی که احمدینژاد بهعنوان رییسجمهور یاد کرده است، نباید پیگیر علت جان باختن آنها شود؟
8.اگر در مورد قتل دردناک ندا آقاسلطان، آنچنان که احمدینژاد معتقد است “حاشیهسازیهای فراوان و شانتاژ تبلیغاتی وسیع رسانههای بیگانه” صورت نگرفته بود، آیا وی (احمدینژاد) باز هم پیگیر قتل آن مرحومه، میشد؟
9.چرا در این چهار سال، تنها مواقعی احمدینژاد پیگیر حقوق اساسی شهروندان میشود که موضوع، بازتاب رسانهای و جهانی گستردهای مییابد؟ به یاد داریم که همین چند ماه پیشتر، احمدینژاد در نامهای دیگر به مسئولان ارشد قضایی، خواستار رعایت حقوق قانونی رکسانا صابری، خبرنگار ایرانی-آمریکایی شد. بازداشت صابری در ایران، با واکنش فراوان در غرب، بهویژه آمریکا، و نیز ژاپن، همراه شد. احمدینژاد تا پیش از آن، نسبت به بازداشت و احضار هیچ روزنامهنگار، دانشجو، یا کنشگر سیاسی و صنفی دیگری موضع نگرفته بود. در این مورد هم (قتل ندا آقاسلطان)، احمدینژاد ناگهان رخ مینماید؛ درحالی که در مورد مشکوک و پر سر و صدای دیگری چون زهرا بنییعقوب (خانم دکتری که در همدان بازداشت شد و بعدتر اعلام گردید، خودکشی کرده است) واکنشی از رییس قوه مجریهی جمهوری اسلامی، مشاهده نشد.
10.اساسا” موضع صریح احمدینژاد بهعنوان رییس شورای عالی امنیت ملی کشور، در مورد سرکوبها و برخوردهای خشن خیابانی در روزهای پس از 22 خرداد با معترضان به نتایج انتخابات، و نیز بازداشتهای گسترده و برخوردهای انجام شده با بازداشتشدگان و دیگر موضوعات همخانواده، چیست؟ احمدینژاد میان آنچه در این روزها در خیابانها و حتی خانهها بهوقوع پیوست، با شعار “مهرورزی”اش، چه نسبتی برقرار میکند؟
- و…
پرسشها از محمود احمدینژاد کم نیستند؛ اما اینکه پاسخهای رسمی به این پرسشها، به چه میزان خواهد بود، بدون هرگونه پیشداوری، میتوان صبوری کرد و به انتظار نشست…
دیر یا زود، پاسخهای حقیقی و حقیقت امور، حتی اگر از زبان احمدینژاد شنیده نشود، آشکار خواهد شد و در کتابها و اسناد تاریخی، ثبت و ضبط خواهد گردید.