چندروزی است که دوستان مهربانم؛ خانم نفیسه زارعکهن و آقای حجت شریفی در بازداشت به سر میبرند. بازداشتی که معلوم نیست، بر اساس کدام جرم کرده یا نکرده آنان انجام شده است. آن روز که این اتفاق رخ داد، هیچگاه فکر نمیکردم، این دو عزیز اینقدر طولانیمدت در بند بمانند و زندگی آرام و ساده آنان در اوین ادامه یابد.
به یاد دارم، روزگازی که من در خانه جدیدی که امروز آنان به سر می برند، بودم، خانم زارعکهن به همراه مادرم پلههای دادگاه انقلاب را پایین و بالا میرفت و مونس زن تنهایی شد که مهمان تهران بود و میزبانش نفیسه خانم بود.
اما امروز عذاب وجدان دارم که من این محبت را چگونه میتوانم جبران کنم و دین خود را به او که خواهرانه در کنار مادرم بود و مرهم بر دردش میگذاشت، ادا کنم؟ جز پاسخی شرمسارانه برابرم رخ نمینمایاند.
خانم زارع و آقای شریفی، زوج جوانی هستند که همواره میان دوستان به اخلاق و مهربانی زبانزد بودند و زیبایی رفتار بزرگوارانه این دو همیشه مثالزدنی بود.
امروز این نمونه اخلاق، در بند است و ما نگران این دو. نگرانی ما؛ نگرانی برای وضعیت روحی و جسمانی آنان است و از سوی دیگر نگران از ادامه این شرایط که چگونه افرادی که اخلاقمحور هستند، به جای تکریم باید تنبیه شوند. واقعا اینگونه برخوردها به کدامین سو میرود؟!
اگرچه هنوز شرمگین از این هستم که برابر بازداشت زارع و شریفی هیچ اقدامی نمیتوانم انجام دهم، اما مقام این زوج جوان را میستایم و ابراز امیدواری میکنم که بهزودی خبر آزادیشان را بشنوم و دیگر اخلاقمحوران را در بند نبینم.