خانواده های زندانیان سیاسی و مطبوعاتی در حالی در بی خبری مطلق نسبت به عزیزان دربند خود به سر می برند که فشار بر آنها در جهت عدم اطلاع رسانی و مصاحبه درباره این زندانیان فزونی یافته است. براساس گزارش خبرنگاران “روز” ماموران امنیتی با حضور در منازل برخی از خانواده های زندانیان سیاسی و مطبوعاتی آنها را تهدید کرده اند که حق هیچ گونه مصاحبه و اطلاع رسانی را ندارند، در برخی موارد این فشارها تا مرحله بازداشت نیز پیش رفته است.
طی روزهای گذشته بازداشت های خانوادگی که بعد از کودتای 22 خرداد و به ویژه بعد از روز عاشورا به امری عادی برای دستگاه امنیتی و قضایی کشور تبدیل شده، وارد فاز جدیدی شده است و بازپرس شعبه 12 دادگاه انقلاب در پاسخ به اعتراضات خانواده ها صراحتا گفته است: “کاری میکنیم تا شما قدردان مرتضوی شوید و انقدرپشت سرش بدگویی نکنید”!
فاز جدید بازداشت های خانوادگی
در حالیکه لیلا و سارا توسلی، دو دختر مهندس توسلی و همچنین فرید طاهری، داماد این چهره شاخص نهضت آزادی در بازداشت به سر می برند، نوه مهندس توسلی و سایر اعضای خانواده این فعال سیاسی نیز تهدید به بازداشت شدند. براساس گزارش خبرنگار “روز” نوه 16 ساله مهندس توسلی، دانش آموزی نوجوان است که مسولان امنیتی تهدید کرده اند در صورت عدم انحلال نهضت آزادی او و دیگر اعضای خانواده او را نیز بازداشت خواهند کرد.
دختران مهندس توسلی، خواهر زاده های دکتر ابراهیم یزدی هستند و از این طریق ماموران امنیتی دو چهره شاخص نهضت آزادی را تحت فشار قرار داده اند.
از سوی دیگر مهدیه گلرو، عضو بازداشتی کمیته دفاع از حقوق شهروندی ستاد مرکزی مهدی کروبی و از فعالین دانشجویی دانشگاه علامه که از 60 روز پیش به همراه همسرش وحید لعلی پور در بازداشت به سر میبرد، در آخرین ملاقات به خانواده خود خبر داده که به گفته بازجویش، نگهداری همسر وی در زندان تنها با نیت فشار بر وی جهت انجام اعتراف به برخی اتهامات بی اساس است.
وحید لعلی پور هیچ گونه فعالیت سیاسی ندارد و بازداشت او از ابتدا در راستای ایجاد فشار مضاعف بر مهدیه گلرو ارزیابی شده بود؛ اکنون برخی گزارش ها حاکی از این است که شرط آزادی وحید لعلی پور از سوی بازجویان، همکاری مهدیه گلرو با آن ها ذکر شده است.
ارتباط با سازمان مجاهدین خلق از جمله اتهامات این فعال دانشجویی است اما او این اتهام را رد کرده است. مهدیه گلرو از روز جمعه به بند عمومی نسوان و وحید لعلی پور نیز به اندرزگاه هفت اوین منتقل شده اند.
روز پنج شنبه نیز، جمیله دارالشفایی، فیلمنامه نویس و خواهرش بنفشه دارالشفایی، فعال عرصه موسیقی، پس از احضار به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. براساس گزارش ها پدر و مادر این دو خواهر هنرمند نیز ساعاتی بازداشت شده بودند اما پس از تفتیش منزل انها آزاد شده اند.
بازداشت این دو خواهر در حالی صورت می گیرد که پیش از این پسر عموی آنها، یاشار دارالشفایی به اتفاق مادر و برادرش بازداشت شده بود. کاوه دارالشفایی و توران کبیری دیروز آزاد شده اند اما یاشار دارالشفایی همچنان در بازداشت به سر می برد.
از دیگر بازداشت های خانوادگی، بازداشت دو هفته پیش مسعود نورمحمدی، برادر سعید نورمحمدی است. سعید نورمحمدی، عضو جبهه مشارکت است که در مراسم دعای کمیل بازداشت شده و دو هفته پیش برادر او نیز بازداشت شده بود. مسعود نورمحمدی در تماس با خانواده اتهامات خود را ارسال ایمیل و اس ام اس ذکر کرده است.
برخی بازداشت برادر سعید را در راستای اعمال فشار بر این عضو جوان جبهه مشارکت ارزیابی می کنند.
مهین فهیمی، عضو کمیته مادران صلح و فرزندش، امید منتظری، دیگر بازداشتی های خانوادگی هستند. امید منتظری در جلسه اخیر دادگاه نمایشی رسیدگی به اتهامات بازداشت شدگان روز عاشورا حضور داشت. همزمان با بازداشت این دو، اردوان تراکمه نیز بازداشت شده بود و یک هفته بعد بهار تراکمه، خواهر او نیز بازداشت شد. آنها فرزندان یونس تراکمه، نویسنده و منتقد ادبی ویکی از امضاکنندگان نامهی اعتراضی به رییس قوه قضاییه هستند. بهار تراکمه روز گذشته آزاد شد.
لیلی فرهاد پور، روزنامه نگارو عضو کمیته مادران صلح به اتفاق بهرنگ تنکابنی، فرزندش همچنان در بازداشت به سر می برد. مهرانه آتشی، عکاس هنری، به اتفاق همسرش مجید غفاری از از 22 دی ماه در بازداشت به سر می برند.
کمی آزادی
علی اشرف فتحی، نویسنده وبلاگ “جوربان” روز گذشته، پس از یک هفته با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد. بهار تراکمه دیگر بازداشتی هفته اخیر است که روز گذشته آزاد شده است.
همسر ابوالفضل قدیانی، عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز از آزادی این فعال سیاسی با قرار وثیقه 200 میلیون تومانی خبر داده است. همزمان با قدیانی، حسن رسولی، قائم مقام بنیاد باران نیز آزاد شده است.
مهسا حکمت، خبرنگار روزنامه اعتماد نیز که 11 دی ماه به اتفاق پدرش، علی حکمت بازداشت شده بود روز پنج شنبه آزاد شد.
در مقابل، سیدحسین معصومی، رئیس کمیته فرهنگیان حزب اعتماد ملی بازداشت شده است. نوشین جعفری، مازیار سمیعی، امید مهرگان، علی محمد اسلام پور، نازنین حسن نیا و سحر قاسم نژاد دیگر بازداشت شدگان سه روز گذشته هستند.
امید مهرگان، نویسنده، مترجم و روزنامه نگار حوزه اندیشه است که شب چهارشنبه در منزل مسکونی خود بازداشت شد.
آخرین وضعیت کاوه قاسمی کرمانشاهی
کاوه قاسمی کرمانشاهی در تماسی با خانواده اش خبر از سلامتی خود داده و گفته است که به انجام فعالیت تبلیغی علیه نظام متهم شده اما این اتهام را نپذیرفته است.
این فعال حقوق بشر که روز چهارشنبه بازداشت شده، در بازداشتگاه اطلاعات سپاه کرمانشاه، زندانی است. براساس گزارش ها یک مامور امنیتی در تماسی، مادر کاوه را نسبت به انجام مصاحبه با رسانه ها تهدید کرده و عواقب چنین کاری را متوجه وی و بخصوص فرزند دربندش دانسته است.
رضا تاجیک در بلاتکلیفی
عبدالرضا تاجیک در تماسی کوتاه به خانواده خود گفته است که در بلاتکلیفی کامل به سر می برد و از او بازجویی نیز نمی شود. این روزنامه نگار که بعد از کودتای انتخاباتی 22 خرداد بازداشت و بعد از چند ماه زندان، با قرار وثیقه آزاد شده بود بعد از وقایع عاشورا نیز مجددا بازداشت شده و عمده اتهام او این بار، ارتباط با کانون مدافعان حقوق بشر و شیرین عبادی است.
براساس این گزارش تاجیک در وضعیت روحی مساعدی به سر نمی برد. او به اتفاق حسین نورانی نژاد، با آرش رحمانی پور هم سلول بوده و بعد از اعدام این جوان 20 ساله، در وضعیت روحی بدی به سر می برد. حسین نورانی نژاد نیز که دو ماه با آرش رحمانی پور در یک سلول بوده است از نظر روحی به شدت تضعیف شده و در شرایط بدی قرار دارد.
بهاره هدایت ممنوع الملاقات است
بهاره هدایت از اعضای بازداشتی دفتر تحکیم وحدت همچنان ممنوع الملاقات است.
امین احمدیان، همسر بهاره هدایت که این هفته نیز برای ملاقات با این فعال دانشجویی به زندان اوین مراجعه کرده، موفق به ملاقات با همسرش نشده و به او گفته اند که بهاره هدایت ممنوع الملاقات است.
به گفته امین احمدیان، همسرش از زمان بازداشت تاکنون فقط یکبار تماس گرفته است.
همسر بهاره هدایت گفته: بهاره، فقط در اوایل بازداشت یکبار تماس گرفت که گفت که در بند 209 زندان اوین است و بعد از این تماس سی ثانیه ای، هیچ خبری از وضعیت او نداریم و به شدت نگران وضعیت او هستیم.
وی در گفتگو با “روز” با اشاره به برخی اخبار مبنی بر فشاربر اعضای دفتر تحکیم وحدت برای اعترافات تلویزیونی گفت: بهاره به شدت تحت فشار است و ما واقعا از این موضوع نگران هستیم.
کیوان مهرگان همچنان در سلول انفرادی
کیوان مهرگان، دبیر ضمیمه سیاسی روزنامه اعتماد همچنان در سلول انفرادی است. این روزنامه نگار در تماسی با خانواده اش از “ارتباط با نهضت آزادی” به عنوان اتهام خود یاد کرده است.
بعد از بازداشت این روزنامه نگار، رسانه های حامی محمود احمدی نژاد تلاش کردند او را متهم به ارتباط با گروههای اپوزیسیون و جدایی طلب بکنند. اتهامی که از سوی کیوان مهرگان رد شده است.
اتهام تازه؛ ارسال اس ام اس به برنامه 90
نسیم چالاکی خواهر پیمان چالاکی، فعال سیاسی که ۲۷ دی ماه به همراه همسرش سمیه عالمی پسند در شهر ساوه بازداشت و به زندان اوین منتقل شده بودند، با اشاره به بازداشت این زوج فعال سیاسی در حضور دختربچه ۴ ساله ایشان و نگهداری چند ساعته این کودک در اداره اطلاعات شهرستان ساوه، وضعیت روحی فرزند خردسال ایشان را نا مطلوب توصیف کرد.
وی روز پنج شنبه در دیدار جمعی از خانواده های زندانیان با مهدی کروبی، اتهامات این زوج دربند که از مسئولین ستاد انتخاباتی مهندس موسوی در شهر ساوه نیز بوده اند را مواردی از قبیل ارسال اس ام اس به برنامه تلویزیونی ۹۰، ونگهداری کتابهای مارکسیستی عنوان کرد.
آزادی احسان خرسندی
احسان خرسندی، بازیکن سابق پرسپولیس که در تجمعات اعتراضی ظهرعاشورا بازداشت شده بود، آزاد شد.
او ظهر عاشورا درحالی که همراه با نامزد و چند تن از دوستانش در تجمع اعتراضی در میدان انقلاب حضور داشت توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. ماموران امنیتی پس از بررسی محتوای موبایل این فوتبالیست و دیدن عکس های او با نامزدش، احسان خرسندی را به مسائل اخلاقی متهم کرده اند این در حالیست که این بازیکن فوتبال در تجمعی اعتراضی بازداشت شده و مشکل اخلاقی ندارد.
براساس همین گزارش احسان خرسندی با پادرمیانی علی پروین و با قرار کفالت و به صورت موقت آزاد شده است.
نگرانی از وضعیت یک روزنامه نگار آذربایجانی
سعید متین پور، روزنامه نگار آذربایجانی و فعال حقوق بشر که به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده، در زندان اوین دچار عارضه قلبی شد.
به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی آذربایجانی روز جمعه، ۹ بهمن ۸۸ دچار درد شدید قلب شده است و مسئولین زندان اوین او را با تاخیر به پزشک رسانده اند.
پزشکان به متین پور گفته اند که باید در زمان بروز عارضه سریعا به دکتر دسترسی داشته باشد اما روند اداری زندان مانع از دسترسی سریع این فعال حقوق بشر به پزشک است.
متین پور چندی پیش در ۲۸ شهریور ۸۸ نیز دچار عارضه قلبی شده بود. به گفته متخصصین قلب در صورت تداوم درد و تکرار این موضوع ممکن است مسئله جدی ای برای سعید متین پور پیش آید.
مراجعات مکرر وکیل و خانواده متین پور به مسئولین قضائی و درخواست مرخصی وی جهت درمان در خارج از زندان تا کنون بی نتیجه مانده است و خانواده به شدت نگران وضعیت جسمی این فعال حقوق بشر آذربایجانی در زندان اوین تهران هستند.
نامه پدر و مادر مهرداد رحیمی
پدر و مادر مهرداد رحیمی، قائم مقام کمیته دفاع از حقوق شهروندی ستاد مرکزی کروبی و عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر که از ۱۱ دی در بازداشت است، درباره وضعیت فرزندشان نامه ای به عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران، نوشتند.
پیش از این در خبرها آمده بود که مهرداد رحیمی برای اعتراف تلویزیونی به شدت تحت فشار است.
رحیم رحیمی و مهین جواهری پور، پدر و مادر مهرداد رحیمی خطاب به دادستان تهران نوشته اند: “ما هنوز هم از اتهام فرزندمان اطلاع دقیقی نداریم و متأسفانه وکلای ایشان نیز تاکنون نتوانسته اند اطلاعی از اتهامات موکلشان به دست آورند، اما بنا بر شنیده هایمان فرزند ما را به جرم عضویت در نهادی مدنی با عنوان کمیته گزارشگران حقوق بشر بازداشت نموده اند.”
آنها تاکید کرده اند: “ما به عنوان پدر و مادر مهرداد در جریان بودیم که فعالیت های فرزندمان در این کمیته نوشتن مقالاتی درباره حقوق کودکان وکارگران است که در سایت مربوط به این کمیته منتشر می گردید و اکنون نیز این مقالات با یک جستجوی ساده قابل مشاهده و بررسی هستند و چنانکه در اصول متعدد قانون اساسی تصریح شده است نوشتن و انتشار مقاله درباره موضوعاتی این چنینی آزاد است و جرم محسوب نمی شود. درثانی، حسب اطلاع موثق ما، فرزندمان مهرداد رحیمی پیش از شروع دوران خدمت سربازی بنا بر ملاحظاتی که در طی دوران خدمت مقدس سربازی وجود دارد، از عضویت در این کمیته استعفا نموده و فعالیتهای ایشان در کمیته مذکور مربوط به دورانی کوتاه قبل از دوران خدمت مقدس سربازی می باشد.”
در ادامه این نامه آمده است: “به ما حق دهید که با توجه به موارد پیش گفته، از اندوه و حیرت آکنده شویم آنگاه که می شنویم فرزندمان مهرداد را به ارتباط با منافقین متهم نموده اند، آن روزی که مهرداد در تماس با ما که ساکن شهر تبریزیم موضوع احضار تلفنی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات را در میان گذاشت، ما نیز همچون خود مهرداد قاطعانه بر پذیرش آن احضار و رفتن به آن دفتر تأکید نمودیم، زیرا هم ما و هم مهردادمان نیک می دانستیم که اقدام کننده علیه امنیت را سرکار با وزارت اطلاعات است نه مهرداد ما که دغدغه اش ایران و امنیت آن است، وبر آن بودیم که این احضار ناشی از سوءتفاهمی است و با ساعتی گفتگو قابل حل، اما دریغا و دردا که غلط پنداشتیم، و از آن روز تاکنون داغ دوری و به زنجیر بودن مهردادمان به کنار، باید داغ بزرگتری همچون شنیدن اتهام ناجوانمردانه ی اقدام علیه امنیت ملی و ارتباط با منافقین به فرزندمان را نیز تحمل نمائیم.”
پدر و مادر مهرداد رحیمی خطاب به دادستان تهران افزوده اند: “مهرداد فرزند پدر و مادری است که سی سال با افتخار و سربلندی به تعلیم و تربیت فرزندان این آب و خاک و خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداخته اند و با نان معلمی سه فرزند تحصیل کرده را تقدیم به جامعه کرده اند که هیچ کدام حتی یک مورد سابقه کیفری یا امنیتی نداشته اند.همچنین هیچ یک از اعضای خانواده ما و منسوبین و منتسبین و دوستان خانوادگی عضویت یا ارتباطی با هیچ یک از گروه ها و سازمانهای غیر قانونی و مخالف نظام ازجمله منافقین کور دل نداشته اند و افکار و اندیشه های مهرداد نیز در تقابل کامل با برداشتهای التقاطی این گروهک تروریستی قرار داشته و این مورد ورد زبان خانواده و دوستان مهرداد بوده است و رفتار و گفتار وی حتی ذره ای رنگ و بوی اندیشه های این جریان را نداشته و انگ ارتباط غیر مستقیم و…با این جریان با هزاران من چسب و سریش به مهرداد ما نچسبیده و نخواهد چسبید.”
در انتهای این نامه آمده است: “آقای جعفری دولت آبادی که خود فرزندانی دارید و مقام والای پدری برای آنها دارید لحظه ای کوتاه خود را به جای ما بگذارید، فرزندی دارید که در میان خویشان و دوستان به لطافت طبع و رقت قلب مشهور است، مقاطع مختلف تحصیلی را بی آنکه هزینه ای بر دوش بیت المال بگذارد پشت سر نهاده است و اکنون نیز درحال انجام خدمت وظیفه سربازی است، او را به وزارت اطلاعات احضار می کنند و به زندان اوین می اندازند، پس از سه هفته از او خبری می گیری و می گذارند او را ببینی، متوجه می شوی در این مدت ده روز او را در سلول انفرادی نگه داشته اند، می شنوی او را متهم به ارتباط با سازمان مرده ای نموده اند که هم او و هم خانوداه اش از آن سازمان متنفرند، یک ماه می گذرد از اسارت او و برای بار دوم او را باز هم از پشت دو لایه شیشه قطور می بینی و با گوشی تلفن با او صحبت می کنی … رنگ به رخسار ندارد و چهره اش تکیده و خسته است، این بار به تو می گوید: پدر… مادر… برادر… بازجویانم از من می خواهند رو به دوربین تصویربرداری مصاحبه و به ارتباط ناخواسته و غیرمستقیم اعتراف کنم. من این کار را نمی کنم. پدرم… مادرم… برادرم… به فریادم برسید… آن ها برای انجام این کار مرا شدیدا تحت فشار گذاشته اند، و بدانید که من زیر بار این زور نمی روم.”