کریستف ایاد
نزدیک به ۵۰ میلیون رأی دهنده ایرانی فراخوانده شده اند تا روز۱۴ ژوئن در برابر صندوق های رأی حضور یابند و رییس جمهور جدید جمهوری اسلامی را انتخاب کنند. تنها نکته مسلم این است که بی شک این شخص محمود احمدی نژاد نخواهد بود، چرا که پایان دومین دوره ریاست جمهوری او کم کم نزدیک می شود. به دنبال سرکوب های انتخاباتی سال ۲۰۰۹، انتخابات سال جاری ازسوی بخشی از مردم با خشم و تقدیرگرایی بسیاری دنبال می شود. تقلب بی شرمانه ای که به انتخاب مجدد محمود احمدی نژاد انجامید، باعث شد تا میلیون ها ایرانی در خیابان ها به اعتراض بپردازند. رهبر انقلاب علی خامنه ای نسبت به واکنش معترضان به مخالفت برخاست و با این کار چراغ سبز خود را برای سرکوب مردم نشان داد: صدها نفر در تابستان ۲۰۰۹ کشته و هزاران نفر زندانی و شکنجه شدند. حتی اگر تکرار چنین سناریویی امکان پذیر به نظر نمی رسد، ولی انتخابات ژوئن تردیدهای بسیاری را به همراه دارد.
چه مسایلی از سال ۲۰۰۹ تاکنون تغییر یافته؟
“جنبش سبز” که در ژوئن ۲۰۰۹ در طرفداری از دو نامزد اصلاح طلب انتخابات، میرحسین موسوی و مهدی کروبی، شکل گرفت، مجبور به سکوت شد. دستگیری هزاران نفر در تابستان ۲۰۰۹ باعث شد تا این جنبش که به ویژه نزد طبقه متوسط و تحصیلکرده شهری اشاعه یافته بود، ساختار اصلی خود را ازدست بدهد. هزاران اندیشمند، روشنفکر، دانشجو، وکیل، روزنامه نگار و غیره به زندان افتادند، یا پس از صدور محکومیت ها و وثیقه های سنگین از زندان آزاد شدند. بسیاری تبعید را ترجیح دادند. دو رهبر اصلی “جنبش سبز” و همچنین زهرا رهنورد، همسر موسوی، در حصر خانگی بسر می برند. با اینکه شرایط انزوای آنان قدری سبک تر شده، ولی فعلاً آزادی آنان در دستور کار نیست.
در کل، جریان اصلاح طلب، که طی سال های اخیر بسیار تضعیف شده، به واقع از صحنه سیاسی ایران خارج شده است. برعکس، در اردوگاه محافظه کاران که به لحاظ تئوری برنده هشت سال ریاست جمهوری احمدی نژاد است، چنددستگی و اختلافات بسیاری به وجود آمده. تمایلات و خواسته ها هدفمندتر شده اند، رقابت میان جناح های مختلف تشدید و اختلافات گذشته عمیق تر شده اند. بحران مشروعیت حکومت به دنبال تظاهرات ژوئن ۲۰۰۹ و عکس العمل های رهبر انقلاب، گریبان تمامی رجال سیاسی جمهوری اسلامی را گرفته است. این نقطه ضعف بزرگ که به دلیل تقابل سنتی میان رهبر و رییس جمهور شدت یافت [اولی مشروعیت خود را ازسوی خدا و قدرت های الهی می داند و دومی مشروعیت خود را از صندوق های رأی و مردم می بیند] باعث شد تا یک جنگ واقعی میان علی خامنه ای و محمود احمدی نژاد که به لحاظ اصولی هیچ تفاوتی با یکدیگر ندارند، آغاز شود.
مختصات انتخابات چیست؟
هدف اصلی انتخابات احیای اقتدار رهبر علی خامنه ای است که از زمان اعتراضات ژوئن ۲۰۰۹ به شدت مخدوش شده و اظهارات تحریک آمیز احمدی نژاد و کشمکش های نامزد و دست راست وی، اسفندیار رحیم مشایی، نیز به آن صدمه زده است. این درحالی است که رحیم مشایی بارها ارجحیت روحانیون را در نظام سیاسی ایران زیر سؤال برده. درحال حاضر رهبر به رییس جمهوری نیاز دارد که نه او را تهدید کند و نه علیه اقتدار و اختیارات او به اعتراض بپردازد. تنها برقرار ساختن مجدد برتری و تفوق اوست که می تواند شرایط را برای رسیدگی به دو پرونده بسیار مهم که از فوریت بالایی نیز برخوردارند هموار سازد: لغو تحریم های اقتصادی و حل و فصل معضل اتمی. این دو پرونده به یکدیگر مربوط می شوند و تنها رهبر قدرت و مشروعیت آن را دارد که دراین زمینه تصمیم گیری کند: رفتن تا پایان راه یا ایجاد یک مصالحه تاریخی، همان طور که آیت الله خمینی در زمان آتش بس جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۸ انجام داد. او تا بدانجا پیش رفت که حتی “جام زهر را سر کشید” تا بلکه بتواند بقای جمهوری اسلامی را تضمین کند.
فوریت حل معضل هسته ای به اندازه لغو تحریم هایی است که ازسوی کشورهای غربی اعمال شده و کمبودهای بسیاری را در بخش های درمانی و صنعتی به وجود آورده. تورم درحال حاضر از مرز ۳۰ درصد گذشته، واحد پول ملی نیمی از ارزش خود را ازدست داده، و صادرات نفتی به شدت کاهش یافته. ایران درحال عبور از یک بحران اقتصادی شدید است که می تواند به وقوع اغتشاشات اجتماعی منجر شود.
ولی بی شک حکومت باید مواضع خود را در مورد پرونده هسته ای روشن کند. در ماه مارس، باراک اوباما و بنیامین نتانیاهو مهلت دستیابی ایران به بمب اتمی را تا یک سال آینده تعیین کردند. رییس جمهور آمریکا و نخست وزیر اسراییل به شکلی دوجانبه با یکدیگر به توافق رسیدند که در زمان مناسب دراین ارتباط عمل کنند. این درحالی است که با توجه به تردیدهای رهبر جمهوری اسلامی در زمینه تصمیم گیری برای انجام واکنش مناسب، این زمان بسیار کوتاه به نظر می رسد.
برگزاری انتخابات نیز خود نشانه بزرگی از سلامت و توان حکومت است؛ آیا حکومت خواهد توانست مشارکت مردم و ثبات خود را بر یکدیگر منطبق سازد؟ سران حکومتی که انتخابات محلی را با انتخابات ریاست جمهوری یکسان می پندارند، درصد مشارکت را بسیار بالا تخمین زده اند [در حدود ۶۰ درصد یا بالاتر] تا بتوانند مشروعیت خود را “احیا کنند”. ولی تلاش گسترده مسؤولان حکومتی برای این مسأله خود عاملی است که نشان از ابهام و تردید آنها دارد.
چه کسانی در انتخابات ژوئن حضور خواهند داشت؟
رهبران اردوگاه اصلاح طلب از هم اکنون انصراف خود را اعلام کرده یا امکان معرفی خود را نیافته اند. بدین ترتیب، محمد خاتمی رییس جمهور پیشین اعلام کرده که شرایط برای “ایجاد تغییر” مهیا نیست. ازسوی دیگر، علی اکبر هاشمی رفسنجانی که دو دوره ریاست جمهوری را بین سال های ۱۹۸۹ و ۱۹۹۷ گذرانده و بهینه سازی هایی در اقتصاد کشور به وجود آورده نیز احتمال اعلام کاندیداتوری خود را رد کرده. این درحالی است که دختر و پسر او طی ماه های اخیر زندانی بوده اند.
شگفتی انتخابات می تواند اسفندیار رحیم مشایی باشد که به شکلی آشکار درحال انجام کمپین و جلب توجه رأی دهندگان برای ادامه راه “جنبش سبز” است. محمود احمدی نژاد نیز به طور آشکار از او حمایت می کند و به نظر می رسد که تصمیم گرفته امکانات دولتی را دراختیار او بگذارد. ولی مخالفت های شدیدی در داخل حاکمیت دیده می شود. ممکن است نامزدی آقای مشایی ازسوی شورای نگهبان که قرار است لیست اسامی نامزدها را در تاریخ ۱۴ می رسماً اعلام کند، رد شود. ازسوی دیگر، آقای احمدی نژاد به طور تلویحی تهدید کرده که در صورت رد صلاحیت مشایی، افشاگری های دردسرآفرینی انجام خواهد داد.
دو هفته قبل از اعلام رسمی اسامی نامزدها، صحنه سیاسی ایران بسیار متشنج و سردرگم به نظر می رسد. “کمیته ۱+۲” که نماینده منافع رهبر است، از علی اکبر ولایتی، محمد قالیباف و غلامعلی حداد عادل تشکیل می شود: به نظر می رسد که این سه “وزنه سنگین” تاکنون با یکدیگر به توافق نرسیده اند که چه کسی به نفع چه کسی کنار برود. محسن رضایی، فرمانده سابق سپاه پاسداران، نماینده این نهاد در حکومت و در اقتصاد کشور است. ده ها نامزد دیگر، از فوق محافظه کاران گرفته تا نامزدهای مستقل نیز برای اعلام نامزدی ابراز آمادگی کرده اند.
منبع: لوموندhttp://www.lavie.fr/actualite/monde/israel-se-prepare-t-il-a-une-guerre-contre-l-iran-28-08-2012-30161_5.phphttp://www.slate.fr/story/47317/toxicomanie-came-drogue-iran-teheran، ۲۷ آوریل