شاید خوانندگان، پیش از آغاز به خواندن این گزارش، قادر باشند جملات ابتدایی را حدس بزنند: “سالی که گذشت، شاهد بیسابقهترین برخوردها با جنبش دانشجویی و دانشجویان بودیم…” چه بسا بسیاری به جای آنکه از مقدمه شروع کنند، به اصل گزارش رجوع کنند و از آن جا مطلب را پی بگیرند.
داستان این قصه اما، با وجود تکرارهای هر ساله، نه عادی شده است و نه ملالآور. طی همه این سالها، دانشجویان با هر تغییری، بیشترین هزینهها را پرداختهاند، بازداشت شدهاند، از دانشگاه اخراج و از تحصیل محروم شده، و چه بسا به ضرب گلوله جان باختهاند.
برخورد با دانشجویان، اما محدود به فعالان امروز نیست، بلکه فعالان قدیمیتر جنبش دانشجویی نیز مورد غضب هستند.
برخورد با فعالان دانشجویی و صدور حکمهای قضایی برای آنها، تعطیلی تشکلهای منتقد و از میان رفتن امکان فعالیت در دانشگاهها، باعث شده است تا شکلهای جدیدی از برخورد در سال گذشته شکل بگیرد: اکنون حضور در فیسبوک ممکن است جرم تلقی شود، تلاش برای شناسایی دانشجویان بهایی و ممانعت از ورود آنها به دانشگاه بیش از پیش شده، روند محرومیت از تحصیل در مقاطع بالاتر برای دانشجویانی که سالهای گذشته فعالیتی داشتهاند، نرخ رو به رشدی داشته است. همچنان که سال گذشته، سالی بود که تفکیک در رشتههای دانشگاهی و محروم شدن زنان از حضور در برخی رشتهها افزایش پیدا کرد.
این اتفاقها در حالی رخ داده است که سال گذشته، برخی از فعالان دانشجویی به دلیل افزایش فشارهای حکومت مجبور به ترک کشور شدند، تعدادی به دلیل صدور احکام سنگین هرگونه فعالیت را کنار گذاشتند و برخی نیز در زندان روزگار را میگذرانند.
با این حال برخورد با دانشگاه و دانشگاهیان در سال گذشته ادامه پیدا کرد، همچون سالهای گذشته و باز هم این دانشگاه بود که هزینهی زیادی را برای مستقل ماندن پرداخت.
روند نقض حقوق دانشگاهیان در سال گذشته به حدی بود که احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل در امور ایران، بخشی از گزارش خود را به این موضوع اختصاص داد و از روسای دو دانشگاه پلیتکنیک و علامه به عنوان دو پیشتاز در نقض حقوق دانشجویان نام برد.
نوروز پشت میلهها
نوروز سال جاری، اگر برای بسیاری از خانوادههای ایرانی پیامآور شادی بود، برای برخی دیگر تکرار غیبت چند ساله عزیزانشان در پای سفره هفت سین بود. برای چندمین سال پیاپی برخی از فعالان کنونی و سابق دانشجویی نظیر عبدالله مومنی، ضیا نبوی، مجید توکلی، مجید دری، سیاوش حاتم، آرش صادقی، شبنم مددزاده، ایقان شهیدی، حبیب لطیفی، امید کوکبی، داور حسینی وجدان، حامد روحی نژاد، فریدون صیدی راد، امیر گرشاسبی، جمال قادرنژاد، میثاق یزدان نژاد، سروش ثابت، وحید اصغری، سعید جلالی فر و یاشار دارالشفا روز سال تحویل را در زندان گذراندند.
در این میان برخی چون مهدی خدایی، عماد بهاور و علی اکبر محمدزاده پس از چندین سال بازداشت بدون مرخصی، در ایام نوروز موفق شدهاند که از حق مرخصی خود استفاده کنند.
ستارهها در آسمان دانشگاه
بحث ستاره دار کردن فعالان دانشجویی، از دولت نخست محمود احمدینژاد، به مسالهای مهم و مورد توجه تبدیل شد. دولت نهم برای برخی از فعالان دانشجویی که در مقطع کارشناسی ارشد آزمون داده بودند، کارنامه صادر نکرد و اینگونه امکان ادامه تحصیل آنان را از میان برد. گرچه دیوان عدالت اداری با صدور حکمی، این مساله را نقض قانون عنوان کرد، اما این حکم موجب متوقف شدن این روند نشد. احمدینژاد در مناظرههای انتخاباتی سال ۸۸ این مساله را تکذیب کرد، اما با وجود تکذیب او، چنین روندی متوقف نشد.
محرومیت از تحصیل دانشجویان در سالی که گذشت، همچنان ادامه داشت و البته شکلهای تازهتری نیز به خود گرفت. این بار تنها گزارشهای وزارت علوم و وزارت اطلاعات و دیگر نهادهای امنیتی نبود که باعث محرومیت از تحصیل دانشجویان میشد، بلکه سازمان سنجش آموزش کشور نیز نقش فعالی در این زمینه به عهده گرفت.
به طور مثال میتوان به وضعیت روزبه حسین تهرانی اشاره کرد. این فعال دانشجویی با وجود کسب رتبه ۱۶ در آزمون ورودی کارشناسی ارشد سال ۱۳۹۱ برای سومین سال متوالی از ادامه تحصیل محروم و اسناد قبولی وی از وب سایت رسمی دانشگاه آزاد برداشته شد و به جای آن نوشته شد داوطلبی با مشخصات مذکور موجود نمیباشد.
یزدان محمدبیگی پس از گذراندن آزمون اولیه دکتری و دو مصاحبه و کسب قبولی توسط وزارت اطلاعات احضار و بدلیل سوابق فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مورد بازجویی قرار گرفته و از سوی این نهاد از ادامه تحصیل محروم شده است.
از اتفاقات رخ داده دیگر میتوان به تشکیل جلسه کمیته انضباطی و تذکر به دانشجویان در دانشگاه شهرکرد به اتهام “عضویت در فیس بوک” اشاره کرد.
سید احمد حسینی دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه ارومیه پس از یک سخنرانی ۲ دقیقهای در تالار چمران دانشگاه با حکم کمیته انضباطی این دانشگاه از تحصیل محروم و از دانشگاه اخراج شد.
از سوی دیگر، این محدودیتها تنها نصیب فعالان دانشجویی در دانشگاهها نشد. بسیاری از دانشجویان معتقد به دیانت بهایی، امکان ادامه تحصیل در دانشگاه را نیافتند و از تحصیل محروم شدند. در حالی که دانشگاه مجازی آنان نیز در سالهای گذشته، تعطیل و برخی از دستاندرکاران آن، بازداشت شده بودند. این اتفاق با استناد به مصوبهای از شورای عالی انقلاب فرهنگی رخ داد که گفته بود تنها افرادی که معتقد به ادیان چهارگانهٔ ذکر شده در قانون اساسی هستند، اجازه تحصیل در دانشگاهها را دارند.
شاید آن زمان که عدهای از دانشجویان محروم از تحصیل، کمیتهای را به نام “شورای دفاع از حق تحصیل” تشکیل میدادند تا پیگیر حق قانونی خود برای تحصیل باشند، گمان نمیبردند که این چنین مورد خشم و غضب حاکمیت قرار بگیرند.
سید ضیاءالدین نبوی از جمله اعضای اصلی این تشکل، در خردادماه بازداشت شد. این دانشجوی رشتهٔ مهندسی شیمی ورودی سال ۸۱ دانشگاه صنعتی نوشیروان بابل است که در سال ۸۶ برای مدتی بازداشت و به مدت دو ترم از تحصیل محروم شد. وی با وجود کسب نمره و رتبهٔ خوب در کنکور کارشناسی ارشد، موفق به تحصیل در دانشگاه نشد. نبوی پس از تحمل ۷ ماه زندان، به ۱۵ سال حبس محکوم شد. در همان زمان این خبر بر سر زبانها افتاد که اعضای شورای دفاع از حق تحصیل، به رابطه با سازمان مجاهدین خلق محکوم شدهاند.
مجید دری دیگر عضو “شورای دفاع از حق تحصیل” است که در ۱۸ تیرماه بازداشت شد و به زندان اوین منتقل شد. وی در دادگاه به ۱۱ سال حبس محکوم شد که ده سال آن به دلیل آنچه همکاری با سازمان مجاهدین خلق اعلام شد، صادر شده است. حکمی که ۵ سال آن را باید به تبعید در شهر “ایذه” بگذراند. علاوه بر نبوی و دری، برخی دیگر از اعضای این شورا نیز بازداشت و مدتی را در زندان گذراندند و برخی پس از اتمام احکام خود، از زندان آزاد شدند.
نمونهای دیگر از محرومیت دانشجویان باز میگشت به آنچه که توسط مسوولان “بدحجابی” خوانده میشد. گرچه آمار دقیقی از این دانشجویان در دست نیست، اما میتوان به سخنان عبدالرضا سیف، معاون فرهنگی دانشگاه تهران، اشاره کرد که گفته بود: “تاکنون چندین دانشجو به خاطر بدحجابی اخراج یا از تحصیل محروم شدهاند چراکه ما از ارزشهای اسلامی و ملی کوتاه نمیآییم”.
شکل دیگر محرومیت از تحصیل، مختص به زنان بود. پس از چندین سال تهدید و کشمکش، روند تفکیک جنسیتی رشتههای دانشگاهی شکل جدیتری به خود گرفت و از سوی وزارت علوم و دانشگاهها اجرا شد. براساس گزارشها گفته میشود که این محرومیت شامل بیش از ششصد رشته دانشگاهی است.
فعالان سابق دانشجویی، همچنان مغضوب
روند برخورد اما تنها محدود به فعالان فعلی دانشجویی نیست. برخی از فعالان سابق دانشجویی نیز همچنان به دلیل فعالیتهای خود شرایط دشواری را در زندان میگذرانند. عبدالله مومنی، دبیر سابق تشکیلات دفتر تحکیم و رییس و سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت (سازمان دانشآموختگان ایران)، در سال گذشته همچنان امکان استفاده از مرخصی را نیافت. وی پس از تعطیلات نوروز سال ۸۹ و به دلیل عدم اجرای دستورات بازجوی خود به زندان فراخوانده شده و از آن زمان با وجود دستور پزشک زندان برای مرخصی درمانی و معالجه بیماریهای خود، اجازه استفاده از مرخصی را نیافته است.
مومنی پس از بازگشت به زندان نامهای سرگشاده خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشت و در آن به شرح دوران بازجویی خود و شکنجههایی پرداخت که بر وی اعمال شده بود. به گفته همسر عبدالله مومنی، این نامه از دلایل اصلی مخالفت با مرخصی وی بوده است.
حسن اسدیزیدآبادی، دیگر فعال سابق دانشجویی است که وضعیت نسبتا مشابهی داشته است. او نیز تنها چند بار به مرخصیهای کوتاه مدت آمد و خیلی زود به زندان فراخوانده شد. همچنان که علی جمالی، تنها پس از اتمام دوران محکومیت خود، از زندان آزاد شد.
محرومیت از تدریس
روند بازنشستگی اساتید منتقد دانشگاه ها، که کلید آن از زمان آغاز به کار دولت نهم خورده بود، در سال گذشته نیز ادامه پیدا کرد. اگر در سال های گذشته، شاهد بازنشستگی اجباری اساتیدی چون حسین بشیریه، هادی سمتی، مجتهد شبستری، مرتضی مردیها، محمد ستاری فر بودیم، این بار دختر میرحسین موسوی نیز از تدریس در دانشگاه محروم شد.
پیش از این و در سالهای گذشته علاوه بر خود میرحسین موسوی که از تدریس در دانشگاه تربیت مدرس محروم شده بود، برخی از اساتید دانشگاه ها که در زمره یاران نزدیک موسوی بودند نیز از حق تدریس در دانشگاه ها محروم شدند. آنانی که تا پیش از انتخابات نه تنها در دسته اساتید دگراندیش نبودند، بلکه از راسخ ترین معتقدان جمهوری اسلامی بودند.
سالی که گذشت، دانشگاه همچنان وضعیت خوبی را شاهد نبود. بازداشت ۵۸ دانشجو، اخراج و محرومیت از تحصیل حداقل ۲۱ دانشجو و بازنشستگی اجباری یا اخراج نزدیک به ده استاد دانشگاه نشان داد که دانشگاه همچنان زیر سخت ترین فشارهاست.