وبسایتهای اصولگرا از بازداشت ۱۱ زن عضو “فرقه عرفان کیهانی” در شاهرود خبر داده و نوشتهاند این افراد از سه ماه پیش با حضور در منزل رئیس فرقه به فراگیری مباحث آموزشی مبادرت کردهاند. برخورد با پیروان این فرقه از دو سال پیش به دنبال تاکید رهبر جمهوری اسلامی بر ضرورت مبارزه با “ترویج عرفان های کاذب” آغاز و با بازداشت بنیانگذار آن در ایران شدت گرفت.
پژوهشگران حوزه دین میگویند علت اصلی مبارزه جمهوری اسلامی با “این دسته از عرفانها، شخصی بودن آنهاست. به این دلیل که اقتدار تشیع سیاسی را تضعیف میکنند”.
عرفان ثابتی، پژوهشگر جامعهشناسی دین در دانشگاه لنکستر انگلستان در این مورد به روز میگوید: “محبوبیت این معنویتها نشانه افول دین نهادینه و ظهور معنویت غیر نهادینه و فردی است. هر چه بر تعداد هواداران این معنویتها در میان طبقه متوسط افزوده شود کارگزاران امنیتی و روحانیون شیعه احساس خطر بیشتری می کنند.”
بازداشت و “اعتراف اجباری”
پایگاه خبری-تحلیلی “ندای انقلاب”، روز شنبه، ۲۵ آذرماه، با “منحرف” توصیف کردن پیروان “عرفان کیهانی (حلقه)“، اعلام کرد که ۱۱ عضو آنها توسط ماموران پلیس اطلاعات و امنیت عمومی شاهرود دستگیر شده اند.
”ندای انقلاب” که از سه سال پیش راه اندازی شده از جمله سایتهای تندرو اصولگراست که طرح انتقادات تند علیه اقلیتهای دینی به ویژه جامعه بهایی و سلسله دراویش گنابادی و عرفانهای جدید را در دستور کار دارد.
بر اساس گزارش این سایت، پیروان دستگیر شده “عرفان حلقه” زنان خانه داری بودهاند که از سه ماه پیش “به صورت یک هفته در میان از ساعت ۱۴ تا ۱۸ در منزل مسئول این فرقه در شاهرود جمع میشده و مباحث آموزشی مربوط به این فرقه را فرا میگرفتند.”
ندای انقلاب اشارهای به اسامی افراد دستگیر شده نکرده و تنها با انتشار اسم اختصاری یک زن تحصیلکرده رشته حقوق نوشته است که او “یک هفته در میان از اصفهان به شاهرود میآمده و تدریس مباحث مربوطه را بر عهده داشته است.”
در اردیبهشت ۱۳۹۰، محمدعلی طاهری، رهبر “فرقه عرفان حلقه” به اتهام “ارتداد” بازداشت و پس از اعتراف تلویزیونی به ۷ سال زندان محکوم شد. او در اعترافات خود به جرائم و تخلفاتی اشاره کرد که از سوی طرفدارانش “اعترافات تحمیلی” خوانده شده است.
پس از پخش این اعترافات سایت های تابناک و آفتاب از بازداشت ۴ نفر، از جمله دو زن از “سرحلقههای عرفان حلقه” خبردادند.
عرفان حلقه یا کیهانی بیشتر در ارتباط با نظریه “فرادرمانی یا فرادرمانگری” قابل تعریف است؛ این نظریه اولین بار توسط محمدعلی طاهری ارائه شد. هواداران او مدعی هستند که فرادرمانی شاخهای از پزشکی جایگزین و درمانهای مکمل به شمار میرود که در آن درمان در حوزه پزشکی بدون هیچ مداخله کمی نظیر تجویز دارو صورت میگیرد و هیچگونه عوارض جانبی ندارد.
بنیانگذار این روش فرادرمانی را بخشی از عرفان حلقه میداند و مدعیاست که درمانگر با اتصال به شبکه شعور کیهانی اعضای معیوب بدن را درمان میکند. در این نظریه، انسان مجموعهای از کالبدهای گوناگون مانند کالبد فیزیکی (جسم)، کالبد روانی، کالبد ذهنی و کالبدهای دیگر است.
عرفان ثابتی، پژوهشگر حوزه جامعهشناسی دین در این ارتباط میگوید: “عرفان حلقه در ایران محبوبیت فراوانی کسب کرده و بنیانگذار و بسیاری از اعضایش را بارها دستگیر کرده و حتی به اعترافات اجباری واداشتهاند.”
ارگانهای فعال در مبارزه با عرفانهای نوین
برخورد با جریانهای عرفان گرا در جمهوری اسلامی محدود به عرفان فرقه یا کیهانی نیست. البته معنویتهای نوین یا شخصی از دهه هفتاد در ایران رواج یافته و سابقهای بیش از دو دهه دارد اما برخورد جمهوری اسلامی با این گرایشها بیشتر به شش هفت سال اخیر بر میگردد.
به گفته عرفان ثابتی وزارت اطلاعات معاونتی به نام “ابا ـ ادارۀ برخورد با ادیان” دارد که نقش بسیار فعالی در مبارزه با عرفانهای نوین بازی میکند.
در اخبار سایت های حکومتی هیچگاه نامی از افراد منتسب به این بخش از وزارت اطلاعات برده نشده اما بارها بدون ذکر نام افراد در اخبار آمده که معاون “ابا ـ اداره برخورد با ادیان” در همایش کارشناسی فرق و ادیان و جنبشهای معنوی نو ظهور در قم، یاسوج، مشهد، اردبیل، نیشابور و… سخنرانی کرده است.
علاوه بر این آقای ثابتی میگوید: “در پنج شش سال گذشته در قم حداقل پنج نهاد مهم تأسیس شده که به تالیف و ترجمه (البته با تحریف) آثار برای مبارزه با به اصطلاح عرفانهای کاذب مشغولند. علاوه بر این نهادهای به ظاهر غیر دولتی، خود حوزه علمیه قم هم سازمانی به اسم معاونت فرق و ادیان را تاسیس کرده است. وزارت کشور و سازمان بسیج مستضعفین نیز دو دایره مبارزه با «عرفانهای کاذب» تشکیل دادهاند.”
با این حال او پیش بینی میکند که معنویتهای فردی بیش از پیش در ایران رواج یابند: “زیرا تجربه اروپای غربی و آمریکا و ژاپن در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی نشان داده جوامعی که دستخوش تغییرات اجتماعی سریع اند بستر مناسبی برای ظهور و گسترش معنویتهای فردی فراهم میکنند که به «بحران معنا» میپردازند.”
فرمان خامنهای برای برخورد با “عرفانهای کاذب”
برخورد با آنچه “عرفانهای کاذب” خوانده شده، به ویژه پس از تاکید رهبر جمهوری اسلامی بر ضرورت مبارزه با آن شدت گرفت.
آیت الله خامنهای در اجتماع مردم قم در ۲۷ مهر ۱۳۸۹ “اشاعه بیبند و باری و اباحی گری تا ترویج عرفان های کاذب - جنس بدلی عرفان حقیقی” و همچنین “ترویج بهائیت و ترویج شبکه کلیساهای خانگی” را اقداماتی دانست که “با مطالعه و تدبیر و پیشبینی دشمنان اسلام دارد انجام میگیرد؛ هدفش هم این است که دین را در جامعه ضعیف کند.”
اندک زمانی پس از این اظهارات، آیت الله مصباح یزدی، از روحانیون افراطی حامی رهبر جمهوری اسلامی هم از ظهور عرفانهای کاذب خبر داد و بر لزوم مقابله با آن تاکید کرد.
آیت الله مکارم شیرازی هم در شهریور ماه سال ۹۰ در پیامی به اختتامیه “چهارمین جشنواره کتاب دین” گفت که “عرفانهای کاذب از مردم به مسئولان اجتماعی و سیاسی نفوذ کرده” و آن را “عرصه میدان جنگی در برابر دشمن” دانست که “مهمتر از جنگ نظامی است.”
در مرداد ماه امسال هم موسسه کیهان، از ارگانهای رسانهای نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی، چهل و سومین عنوان از مجموعه “نیمه پنهان” را به درویشان و “طریقت تزویر” با زیر عنوان “روایتی تلخ از دنیای درویشی” اختصاص داد.
در همین ماه بهمن دری، معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با”بدلی و دروغین” خواندن این گونه عرفانها، گسترش آن در دو دهه گذشته را “بخش مهمی از سیاستهای تهاجم فرهنگی دشمن” دانست که “برای ایجاد بحران هویت دینی در کشور با سرمایههای هنگفت مالی شکل گرفتهاند.”
به دنبال هشدار مقامات عالی رتبه سیاسی و دینی جمهوری اسلامی، دور جدیدی ازبرخورد و سرکوب جریانهای معنویت گرا و حتی پیروان جامعه بهاییان کشور و سلسله دراویش گنابادی با مدیریت وزارت اطلاعات کلید خورد.
عرفان، معنویت گرایی و جریان انحرافی
به موازات این اقدامات، اختلافات میان یاران احمدینژاد و رهبر جمهوری اسلامی هم شدت گرفت و همین امر موجب شد برخوردها با پیروان ادیان و جریانات معنویت گرا شدت بگیرد. چراکه به اعتقاد طرفداران آیت الله خامنهای، به ویژه روحانیون حامی وی، اطرافیان رئیس جمهوری اسلامی به ویژه اسفندیار رحیم مشایی و حلقه اطراف او به دلیل ادعاهای آنها مبنی بر اعتقاد به شریعت و طریقت و همچنین عرفان هندی، از اسلام و عرفان واقعی منحرف شدهاند.
مصطفی آزمایش، نماینده و سخنگوی دراویش نعمت الله گنابادی، پیشتر به روز گفته بود که جریان موسوم به انحرافی به نوعی “با تصوف سر سازگاری دارند” و از جمله به این دلیل صوفیها و تصوف در ایران سرکوب میشوند.
به گفته عرفان ثابتی اما جریان انحرافی بیشتر قرائت جدیدی از “تشیع غالی” است که البته در “روحانیت گریزی و عدم باور به سازمان روحانیت” به معنویتهای نوین شباهت دارد. او میافزاید: “جریان انحرافی به اسلام منهای روحانیت باور دارد زیرا منتظر ظهور انسان کامل یا همان امام دوازدهم است که وجود روحانیون را بیربط میکند. عجیب نیست که روحانیت از این جریان متنفر است.”
این پژوهشگر جامعهشناسی دین در دانشگاه لنکستر انگلستان همچنین میگوید: “بسیاری از آرای جریان انحرافی درباره انسان کامل و وحدت ادیان و… متاثر از تصوف، جنبش بابی و آیین بهایی است. حتی در برخی موارد احمدینژاد در سخنرانیهایش عبارتهایی درباره وحدت نوع انسان و ادیان در عصر جهانی شدن بیان میکند که سرقت ادبی در غالب نقل قول غیر مستقیم از آثار بهایی است.”
به اعتقاد ثابتی این پدیده از آن حیث قابل توجه است که احمدینژاد و یاران او “به شدت بهایی ستیزند ولی در عمل از کتابهای آیین بهایی که از آن با عنوان فرقه ضاله یاد میکنند سرقت ادبی میکنند و برخی مفاهیم عرفانی مطرح شده در آثار باب و بهالله را به نام برداشت خود از اسلام جعل میکنند.”
در مواردی جامعه بهاییان ایران، که به صورت سنتی از سوی جمهوری اسلامی سرکوب شدهاند، در چهارچوب مبارزه با “عرفانهای کاذب” با محدودیتهای بیشتری روبرو شدهاند.
ادامه بازداشت بهاییان
در تازهترین مورد از برخورد با جامعه بهاییان ایران هفته گذشته عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران از بازداشت ۲۸ نفر از افراد “مرتبط با شبکههای ضد انقلاب” خبر داد و گفت: “این افراد با سازماندهی در ۱۰ ساختمان در پایتخت متمرکز بوده و اسناد نشان میدهد با سیستم بهائیت هم همکاری داشتهاند.”
یک روز قبل از اظهارات دادستان تهران باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از یک منبع آگاه از کشف “تعداد قابل توجهی استودیوی زیرزمینی مروج ابتذال و مرتبط با عناصر ضدانقلاب و بیگانگان و نیز بازداشت حدود ۳۰ نفر از عوامل و همکاران آن استودیوهای غیرقانونی” خبر داده بود.
بر اساس این گزارش افراد بازداشت شده “عوامل همراهی کننده با شبکههای ماهوارهای بیگانه، ضدانقلاب، شبکههای مارکدار وابسته به سرویسهای جاسوسی دشمنان ملت ایران و متصل به فرقه ضاله جهانی بهائیت” بودهاند که” با دریافت وجوه کلان، آن هم از مجاری و روشهای موسوم به پولشوئی و با اغفال تعدادی از افراد سادهلوح، به تامین برنامه برای شبکههای ضدانقلاب، مبتذل و ضداسلامی میپرداختند و خطوط قرمز اخلاقی، اعتقادی و فرهنگی جامعه را زیر پا گذاشته بودند، شناسایی و منهدم شد.”