آپاراتی علی بی خیال

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg

 

سوار بر تایتانیک داریم می رویم، موسیقی روح نوازی به گوش می رسد، احمدی نژاد در نقش لئوناردو دی کاپری یو، در حالی که دست هایش را باز کرده، رو به باد ایستاده است و رو به رویش غلامحسین الهام، سربر شانه های محمود گذاشته و به موسیقی گوش می دهد. شش ساعت قبل آنها متوجه شدند که کشتی سوراخ شده و دارد به زیر آب فرو می رود. الهام می پرسد: محمود! تو فکر می کنی نجات پیدا می کنیم؟ محمود می گوید: مگه چیزی شده؟ سرت رو بذار روی شونه ام و توکلت رو بکن به خدا. الهام می گوید: سوراخ چی می شه؟ محمود می گوید: سوراخ؟ آره، سوراخ، یادم اومد، تو می دونی باید چکار کرد؟ الهام می گوید: من می گم بپریم توی آب. محمود می گوید: مگه تو شنا بلدی؟ الهام می گوید: نه، تو هم بلد نیستی؟ محمود می گوید: نه، بهتره دیگه راجع بهش حرف نزنیم.

سه سال قبل، یک جلسه ویژه در یک جای ویژه

محمود احمدی نژاد همراه با بیست نفر از سران قوم نشسته اند و دارند با هم حرف می زنند، محمود: سیاست دوران هاشمی اقتصاد و امنیت کشور را به باد داد. دیگران: درست است.

محمود: سیاست خاتمی اسلام و عدالت را نابود کرد. دیگران: درست است.

محمود: ما باید با آمریکا بجنگیم. دیگران: چه جوری؟

محمود: ما باید عدالت را اجرا کنیم. دیگران: چه جوری؟

محمود: ما باید با فساد مبارزه کنیم. دیگران: چه جوری؟

محمود: ما باید با ناامنی مبارزه کنیم. دیگران: چه جوری؟

محمود: ما باید مردم را به خیابان بکشانیم و توی دهان دشمنان بزنیم. دیگران: چه جوری؟

محمود: ما باید برای همه کارهایی که گفتم برنامه داشته باشیم. دیگران: ما باید برنامه داشته باشیم.

در همین موقع برق می رود، بحث متوقف می شود. انتخابات برگزار می شود. جنگ با آمریکا و اجرای عدالت و مبارزه با فساد و ناامنی آغاز می شود و مردم به خیابان می آیند.

یک هفته قبل، یک جلسه ویژه در همان جای ویژه

محمود احمدی نژاد همراه با بیست نفر از سران قوم نشسته اند و دارند با هم حرف می زنند، دیگران: آمریکا می خواهد با ما بجنگد. محمود: می جنگیم.

دیگران: مردم انتظار دارند عدالت اجرا شود. محمود: اجرا می کنیم.

دیگران: مردم انتظار دارند با فساد مبارزه کنیم. محمود: مبارزه می کنیم.

دیگران: مردم انتظار دارند امنیت را تامین کنیم. محمود: تامین می کنیم.

دیگران: مردم می خواهند توی دهان دشمنان اسلام بزنیم. محمود: می زنیم.

دیگران: چه جوری؟ محمود: سه سال قبل وقتی من این مطالب را می گفتم، برق قطع شد و گفته های ما نیمه کاره ماند. من می خواستم موضوع مهمی را به شما بگویم که آن شب چون برق رفت نتوانستم بگویم. دیگران: چی؟

محمود: می خواستم بگویم که من در مورد این کارهایی که پیشنهاد کردم، برنامه خاصی ندارم، شما چه برنامه ای برای ادامه کارها دارید؟ دیگران: ما؟

در این لحظه برق می رود، بحث متوقف می شود و همه به خانه های شان می روند.

فکر می کنید چه اتفاقی خواهد افتاد؟

تقریبا هیچ کسی نمی تواند حدس بزند که در شش ماه آینده چه اتفاقی خواهد افتاد. آنچه مسلم است این است که معلوم نیست چه اتفاقی می افتد. همه امیدوارند اوضاع همانطوری پیش برود که آنها دوست دارند، و چیزی که مسلم است این است که چون خواسته های آدمهای مختلف با همدیگر تضاد دارد، طبیعتا اوضاع مطابق میل همه پیش نخواهد رفت. یک چیز دیگر هم مسلم است، این که ما برنامه ای نداریم، و از طرف دیگر در گذشته معلوم شده که آنها احتمالا برنامه دارند. آیت الله خامنه ای در دیدار با رئیس جدید کمیسیون فرهنگ مجلس که به جای افروغ آمده است، گفت: « از آقای افروغ استفاده بیشتری بکنید.» البته به نظر می رسد که از افروغ نمی شود استفاده بیشتری کرد. چون افروغ در مورد دولت گفته است: « آدم می ماند که این کابینه چیست؟ راست است؟ عمل گراست؟ عدالت خواه است؟ چیست؟» در گروه مقابل هم کمابیش چنین خبرهایی است. احمد زیدآبادی هم به این نتیجه رسیده است که باید سکوت کرد تا دولت هرچی قرواطفار بلد است بریزد وسط و در سکوت نگاهش کرد که بالاخره کی آرام می شود و یادش می افتد که وظیفه دولت اداره کشور است. صادق زیبا کلام هم گفت: « دولت نه سناریو دارد، نه برنامه….» آگاهان توضیح دادند: به جای همه اینها دولت هم بلد است زیاد حرف بزند، هم تا دلت بخواهد رو دارد، هم پول دارد و امکانات کافی را برای نابود کردن پول دارد، هم هواپیما دارد و هفته ای یک بار همه دولت مسافرت می روند. حداقل مملکت به جایی نمی رسد، دولت به جایی می رسد. البته یک راه حل مهم وجود دارد که با توجه به این که مشکل اصلی این است که نظامیان دولت را در دست دارند، به ذهن سردار ذوالقدر رسیده است. سردار ذوالقدر با اعتراف به نارضایتی بدنه اداری کشور از عملکرد دولت نهم پیشنهاد کرد که بسیج برای اصلاح نظام اداری کشور در ادارات مستقر شود. البته این هم یک راه حل است که اگر به نتیجه نرسد، احتمالا هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. در همین راستا شورای پول و اعتبار که هفته قبل به دستور رئیس جمهور منحل شده بود، تشکیل جلسه داد.

آپاراتی علی بی خیال دایر شد

بانک های آلمانی که رابطه شان را با ما قطع کردند، شرکت های ایتالیایی هم از دیروز اعلام کردند که سرمایه گذاری در ایران را متوقف می کنند. فکر می کنم دولت ایران اگر بخواهد با مافیای سیسیل هم معامله کند، حتما باید یک تائیدیه از پوتین داشته باشد. البته یک پیش بینی این است که با این تهدیدی که لاریجانی کرده است، سازمان ملل و شورای امنیت بزودی انحلال خودش را اعلام و دفتر نیویورک را تخلیه کند. علی لاریجانی گفت: « در صورت تصویب قطعنامه دیگر پاسخ متناسب می دهیم.» آگاهان اعلام کردند که اعضای شورای امنیت را بعد از اعلام این تهدید مشاهده کردند که داشتند فرار می کردند و جلوی صورت شان را گرفته بودند که شناسایی نشوند. علی لاریجانی همچنین مشکل سپاه را به کل ملت ایران منتقل کرد و گفت: « سپاه در قلب مردم ایران است.» البته این دو نظر مهم ترین نظراتی که لاریجانی داد، نبود. مهم ترین حرفی که دیروز علی لاریجانی زد و باعث شد که به عنوان علی آپاراتی شناخته شود، این بود که وی به سازمان ملل گفت: « مسیر کار سولانا و البرادعی را پنچر نکنید.» آگاهان حدس می زنند که در روزهای آینده چنین جملاتی را از لاریجانی خواهند شنید:

توضیح فلسفی: ظاهرا علی آپاراتی عزیز ما یک عمر فلسفه خوانده و تا به حال به مسیر و لاستیک و ماشین فکر نکرده است.


اشرار دستگیر شدند

به دنبال گروگان گیری اشرار در بلوچستان، پلیس پاکستان 21 گروگان ایرانی را آزاد کرد و تحویل مقامات ایرانی داد، همین پلیس 15 نفر از اشرار را دستگیر کرد و دو نفر از آنها را کشت. جانشین قرارگاه عملیاتی رسول اکرم گفت: « اقدامات دیپلماتیک برای انتقال گروگانها به داخل کشور ادامه دارد.» آگاهان پیشنهاد کردند که ایران و پاکستان قراردادی ببندند که طی آن پلیس پاکستان با اشرار ایرانی مبارزه کند، در عوض پلیس مقتدر ایران هم خواهران و برادران هموطن را در تهران و برخی شهرهای بزرگ کتک بزند که خیلی خسته نشوند. آیت الله هاشمی شاهرودی گفت: « اشرار قطعا به مجازات اعمال ننگین خود خواهند رسید.» وی توضیح نداد چه کسی آنها را دستگیر می کند، اما قول داد که اگر آنها را دست و پا بسته تحویل دادند، پلیس ایران قدرت اعدام کردن آنها را دارد. یک خبر دیگر هم خواندم که امیدوارم دروغ باشد و چنین اتفاقی رخ نداده باشد، از کسانی که خبر دارند، درخواست می شود ما را مطلع کنند. خبر این است که « گروهی به نام « گارد آزادی» برای چند ساعت شهرک جوجه سازی مریوان را به تصرف درآوردند، در این مدت نیروهای انتظامی از خانه بیرون نیامدند. این گروه هم در شهرک و در مسیر جاده سنندج به مریوان به اقدامات تبلیغی پرداختند و بعد هم رفتند.» در هفته گذشته یک هلیکوپتر سپاه هم در مناطق مرزی سقوط کرد. برخی منابع مشکوف هم گفتند که « ایران روستاهای کردستان عراق را به توپ بست.» البته در این مدت نیروی انتظامی جز کتک زدن خواهران و برادران اقدامات بسیار مهم دیگری نیز انجام داد، از جمله اینکه « 10787 معتاد تزریقی از 10 کلانشهر جمع آوری شدند.»

تحریم باید گردد، تائید باید گردد

با نزدیک شدن داستان انتخابات که دارد یواش یواش و خوشبختانه به عنوان روزهای بیرون آوردن سر از زیر آب و نفس گرفتن برای تحمل یک سال بعد، بزودی فراخواهد رسید، محسن میردامادی اعلام کرد: « از ترس رد صلاحیت به خودکشی تحریم تن نمی دهیم.» وی برای اینکه پیش بینی دقیق خود را نشان دهد، گفت: « هیچ کس حتی شورای نگهبان هم نمی داند تا شش ماه دیگر چه پیش خواهد آمد.» میردامادی که هفته گذشته از شورای نگهبان خواسته بود از عملکرد خود توبه کند، گفت: « موفق ترین دولت از نظر اقتصادی بعد از انقلاب دولت خاتمی بود.» آگاهان توضیح دادند علت این موفقیت این بود که دولت و مخالفانش چنان درگیر مسائل سیاسی بودند که وقت نداشتند به اقتصاد هم برسند و به همین دلیل وضع اقتصادی خوب بود. احمدی نژاد هم اگر این همه روی سیاست خارجی وقت نگذاشته بود، الآن ما هیچ مشکلی در دنیا نداشتیم. سید محمد خاتمی در همین راستای حرف های خوب برای روزهای بد، گفت: « ملت جای افراد را در فضای آزاد تعیین می کند.» آگاهان گفتند: چشم، از روی این جمله صد بار می نویسیم تا خط مان خوب بشود. از سوی دیگر، محمد رضا تاجیک که دل خجسته ای داشته و دچار امید پس از نومیدی شده است، گفت: « خاتمیسم به عرصه سیاسی کشور بازمی گردد.»