1)
“دست خاتمی” همچنان موضوع بحث نویسندگان و سایت های سیاسی است. “عصر ایران” کنکاش یک بلاگر در این زمینه را منتشر کرد که از مفقود شدن انگشتر خاتمی هنگام دست دادن با دخترهای ایتالیایی خبر می داد و آن را نشانه مونتاژی بودن فیلم می دانست.
گذشته از اینکه عکس های منتشر شده در این خبر خود می تواند مونتاژی و دستکاری شده باشد؛ “عباس عبدی” هم در سایت شخصی اش “آینده”، خطاب به خاتمی و در نوشته ای با نام “از ضربه 54 تا ضربه 84” نوشت:
“برخورد آقای خاتمی در آذر83 با دانشجویان را فراموش نکرده ایم که از آنها می خواست آدم باشند و گرنه دستور خواهد داد که آنها را از جلسه بیرون کنند! آقای خاتمی عزیز! ما که خوب می دانیم شما اعتقادی به حرمت مصافحه با اجنبیه ( بدانگونه که در فتاوی مشهور فقها آمده است) ندارید و البته شما را از این بابت مؤاخذه نمی کنیم، ولی تکذیبیه دفتر شما درباره فیلم منتشر شده اخیرتان که سندیتش قابل خدشه نیست، آیا چیزی جز همان عادت اسلاف و ناهمگون بودن نظر و عمل نیست؟ شما قطعاً شخص صادقی هستید، ولی چه باید کرد که همان التقاط مذکور در ابتدای سخن، همواره شما و همفکران تان را از رسیدن به توفیقات نسبی هم باز داشته است. کیست که فراموش کند آقای خاتمی در شهریور 81 و دی 82 گفت اگر نگذارند همه با هم می رویم! و قس علی هذا باب فعلله و تفعلل ! بی دلیل نبود که برخی از روشنفکران پس از ضربه84 به فکر “راه اندازی هیأت” و لابد “لخت شدن و هروله کردن و سینه زدن” افتادند!! روشنفکران شرمنده ی روزگار ما ( این تعبیر را از آقای هدی صابر وام گرفته ام) چه بخواهند و چه نخواهند، وارث یک تناقض عجیب و جریان ساز تاریخی به نام “هویت ایرانی - اسلامی” هستند و باید تعارف رایج ایرانی خود را کنار نهاده و یکبار برای همیشه تکلیف خود را با واقعیت جامعه ایران روشن کنند”.
گذشته از این دو حاشیه، قاسم روانبخش یک روحانی نزدیک به جریان مصباح یزدی نیز در این باره چنین اظهاراتی داشت که “انصار نیوز” آن را گزارش کرد: “در سوره احزاب آمده که هیچ مؤمنی درباره امر خدا و دستور خدا حق مخالفت ندارد، ولو مربوط به خود مردم باشد. کسی که با دستور خدا و پیامبر خدا مخالفت کند گمراه شده گمراهی مبین و آشکار. کسانی که با آوردن اسلام معاصر، میخواهند مقابل حکم خدا بایستند، گمراهند. این حرفها را علی محمد باب و کسروی و… آوردند، ولی مردی هم مثل نواب صفوی پیدا شد و مقابله کرد”.
نه مستقیما در همین ارتباط؛ اما در همین زمینه “احمد شیرزاد” نیز در سایت “امروز” یادداشتی نوشت که این بخشی از آن است: “بسیاری از دیپلماتهای وزارت خارجه خاطرات تلخی دارند از اینکه در یک مجلس رسمی و در حضور جمعی که ناظر بر ملاقات هستند، خانم محترمی که سنی از او گذشته است دستش را به احترام به سمت مقام ایرانی دراز کرده و ناگهان با امتناع و عذرخواهی دیپلمات ایرانی از دست دادن مواجه شده است. سپس در شرایطی که دچار یک شوک غیرمنتظره شده با احساس تحقیر شدید دستش را میان زمین و هوا جمع کرده و با عکس العملی نامتعارف صحنه را تمام کرده است، اما تا ساعتی بعد، آن زن به لحاظ احساس تحقیر و دیپلمات ایرانی به لحاظ احساس شرمندگی از عدم امکان رعایت عرف، تعادل فکری خود را از دست دادهاند و قدرت تمرکز بر مذاکره را نداشتهاند.”
در همین زمینه؛ نویسنده وبلاگ «کمترین» هم چنین نوشت: “از روز اولی که مساله دست دادن خاتمی و تکذیب آن پیش آمد ناخودآگاه به یاد فیلم«فارست گامپ» و آن صحنه معروف دست دادن رئیس جمهور آمریکا (کندی) با تام هنکس افتادم. خدا می داند هالیوود که بزرگترین کمپانی خلق آثار با جلوه های ویژه عظیم است چقدر هزینه آن صحنه معروف دست دادن نقش اول فیلم با صحنه ای تاریخی از رئیس جمهور آمریکا کرده و چه میزان نیروی متخصص برای آن صحنه همت گمارده اند ؟ اما ظاهرا اینجا یک همچین کاری بسیار سهل و آسان است که عده ای از خدا بی خبر برای بدنام کردن سید جلیل القدر در یک چشم بر هم زدن چنین می کنند، آنهم نه در یک صحنه بلکه در چند صحنه متفاوت!”
2)
سایت «اندیشمندان» خبر زیر را از قول منابع موثق منتشر کرد: “مسوول بازرسی بانک ملی یعنی آقای «جمال دامغانیان» که از سوی برخی عناصر تاثیرگذار و نزدیکان و حامیان رئیس جمهور، در معرض چندین اتهام جدی قرار گرفته است؛ اینک در صورت اثبات اتهامات وارده، از سوی سیستم بازرسی دفتر رئیس جمهور و به ویژه دکتر احمدی نژاد (که گفته می¬شود نسبت به چنین اتهاماتی پیگیر و سختگیر است) در معرض تعلیق و ارسال پرونده به مجامع ویژه قضایی قرار گرفته است. مخالفان «دامغانیان» از بهره¬برداری غیر مسوولانه وی از پست خود به نفع پاره¬ای افراد که برخی¬شان از مخالفان جدی دکتر احمدی¬نژاد بودند و هستند یاد کردند و تاکید کردند «دامغانیان» با استفاده از موقعیت خود از منابع اندک بانک ملی به سود خود و نزدیکان و دوستانش (که اندک هم نیستند) به صورت غیر قانونی و مخالف با توصیه¬های رئیس جمهور بهره فراوان برده است”.
3)
«خبرگزاری مهر» از محمد باقر قالیباف شهردار تهران چنین نقل قول کرد: “جلوی تغییرات را نمی توان گرفت؛ بلکه باید برایش تدبیر اندیشید و آن را اداره کرد. زیرا اگر این کار را نکنیم موج تغییرات ما را خواهد برد”.
4)
«علی احمدی» عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اظهاراتی داشت که «آفتاب» آن را منتشر کرد. همین خبرگزاری پیشتر از جدال لفظی او و منوچهر متکی در مجلس پرده برداشته بود: “این نوع تحریمها که در منشور سازمان ملل متحد به تحریمهای دریایی و هوایی مشهور است از ساز و کارهایی است که در مرز بین ماده 41 و 42 منشور ملل متحد قرار دارد. درست است که به استناد ماده 41 منشور ملل متحد صادر میشود اما به مراتب فراتر از این ماده و نزدیک به ماده 42 است. ماده 41 منشور ملل متحد مربوط به تحریمهای اقتصادی، نظامی، هوایی و دریایی است و بند 42 استفاده از اقدام نظامی را مجاز میشمارد”.
5)
«بازتاب» ارائه آمارهای ساختگی و دستکاری شده توسط «برخی مقامات» به رهبران عالی نظام را نوعی خیانت دانست که در این سال ها اپیدمی شده است: “ارایه آمار صوری و اطلاعات ساختگی از وضعیت اقتصادی کشور؛ از سوی برخی مقامات به مسئولان عالیرتبه نظام، علاوه بر هزینه سنگین بر اقتصاد ملی، نوعی خیانت به آینده به شمار میرود.متأسفانه، ارایه آمار ساختگی به نوعی اپیدمی در میان مقامات تبدیل شده است و در شرایطی که همه شواهد، قراین و گزارشها بر وجود روندهای خطرآفرین در اقتصاد ملی تأکید دارد؛ برخی مقامات با ارایه آمار صوری و اطلاعات ساختگی، قصد پاک کردن صورت مسئله را دارند. برای نمونه، دولت در آخرین گزارش رسمی خود، مدعی کاهش وابستگی بودجه کشور به نفت از 69 درصد به 52 درصد شده است، حال آنکه این کاهش نه تنها رخ نداده، بلکه تشدید نیز شده است، اما با ارایه آمار صوری، بخش چشمگیری از درآمد نفتی در ردیف مالیات شرکت ملی نفت به شمار رفته و بخشی نیز با ارایه متممهای بودجه از صندوق ذخیره ارزی برداشت شده که همگی جزو درآمد نفتی است، اما در آمار صوری ارایهشده، سهم نفت در بودجه دولت، کاهشیافته نشان داده میشود. یا در حالی که میزان سرمایهگذاری واقعی محقق شده در کشور در سال 1385، کمتر از یک میلیارد دلار بوده، این رقم در اطلاعات رسمی ارایه شده، بیش از ده میلیارد دلار عنوان میشود”.
6)
شرکت کنندگان در جشن تولد ملکه الیزابت شناسایی می شوند. سایت خبری «فردا» گزارش داد: “میرتاج الدینی نماینده تبریز، سودانی نماینده اهواز، سروری نماینده تهران، بزرگیان نماینده سبزوار و عباسی نماینده محلات در تذکری به وزیر اطلاعات؛ بر لزوم شناسایی و معرفی آن دسته از فعالان سیاسی شرکت کننده در جشن تولد ملکه انگلیس در سفارت تهران با توجه به دشمنی ملکه انگلیس با اسلام و اعطای نشان به سلمان رشدی مرتد تاکید کردند”.