سینمای جهان/ فیلم روز - محمود واعظی: ترکیبی ساده از سفر با اتوموبیل در جادههای روستایی، رستورانهای باسابقه، مجموعهای از غذاهای فانتزی، آثار تاریخی و درنهایت بحثهای هنری، به مجموعه سینمایی و تلویزیونی “سفر” شکل داده است.
نسخه نخست آن، در سال ۲۰۰۱ میلادی در شبکه دوم بیبیسی پخش شد: دو هنرمند نامآشنای بریتانیایی به شمال بریتانیا سفر میکنند، مجموعهای از آثار تاریخی را تماشا میکنند، صحبت میکنند و ادای هنرمندان دیگر را درمیآورند.
یکی از آنها یک مقلد مشهور است و برنامههایش شهرت خودشان را دارند، حتی تبدیل به یک اپ برای سختافزارهای اپل مکینتاش هم شدهاند، یا این چیزی است که در میان حرفهایشان عنوان میشود.
هدف سفر هم ساده است: برای یک مجله مقالاتی در مورد رستورانهای منطقههای شمال بریتانیا بنویسند. این مجموعه تلویزیونی طنز، درنهایت در قالب یک فیلم سینمایی عرضه شد: “سفر” و اولین اکران آن هم فستیوال بینالمللی فیلم تورنتو بود، بعد هم به اکران جهانی درآمد.
همین فرمول در سال ۲۰۱۴ تکرار شد: یک سفر با اتوموبیل با همان دو هنرپیشه ولی این مرتبه در ایتالیا. شش رستوران، شش منطقه تاریخی و گفتوگوها در مورد هنر و تقلید دیگر چهرههای هنری.
این مرتبه هم ابتدا این سفر در مجموعهای تلویزیونی در شبکه دوم بیبیسی پخش شد، سپس در قالب یک فیلم سینمایی اکران جهانی خود را آغاز کرد. این مرتبه نام مجموعه تلویزیونی و فیلم سینمایی را “سفر به ایتالیا” انتخاب کردند.
طعمِ بریتانیایی
نویسنده و کارگردان مجموعه، مایکل وینترباتم، ابتدا کار خودش را در تلویزیون شروع کرد و بعد قدم به دنیای سینما گذاشت، سه فیلم آشنا دارد، هر سه نامزد نخل طلای جشنواره کن در فرانسه بودهاند: به سارایوو خوش آمدهاید، سرزمین شگفتی و آدمهای 24 ساعت مهمانی.
ویژگی وینترباتم، در این است که هنرمندان مشخصی را برای فیلمهایش انتخاب میکند و چهرههای مختلفی را میتوان در فیلمهایش دید، تکرار میشوند، از جمله استیو کوهِن است و راب برایدن. یا همان هنرپیشههای اصلی مجموعه “سفر”.
کوهِن را در سال گذشته، برای فیلم “فیلومِنا” بیشتر به خاطر میآورند، نامآشناترین فیلم بریتانیا در مراسم اسکار گذشته. هرچند مجموعهای گسترده از فیلمها و برنامههای تلویزیونی را بازی کرده است.
راب برایدن بهاندازه کوهِن چهرهای بینالمللی و نامآشنا نیست، اما در داخل بریتانیا چهرهای محبوب است. برنامه تلویزیونی خودش را داشت و در برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی مختلفی بازی کرده است.
فیلمها، در ابتدا برای مخاطب گسترده بریتانیایی در قالب مجموعههای تلویزیونی عرضه شدهاند: آن هم بر پایه طنز بریتانیایی. با وجود آنکه مجموعه دوم در ایتالیا میگذرد، اما همهچیز در آن طعم بریتانیایی دارد، از لهجه گرفته تا دیالوگها تا شوخیها.
غذا به طعم تاریخ
در ظاهر سادهاند: صحبت و سفر و غذا و طول راه را طی کردن. اما در عمل فراتر از تمامی اینهاست، این مجموعه توانسته است نظر مخاطب را هم در داخل بریتانیا و هم در خارج از آن جلب کند، چون بیاندازه دسترسیپذیر است.
هم روایت داستانی، هم شخصیتها، هم زندگیشان، بیاندازه شبیه است به تمام چیزهایی که در زندگی روزمره خود میبینید. از آن سو، غذاها، با وجود آنکه در رستورانهای شیک و گرانقیمت سرو میشوند، اما درنهایت رنگ و طعم زندگی دارند.
در کنار آن، حضور در مکانهای تاریخی، تماشاگر را بیشتر از قبل، مجذوب اثر نگه میدارد. در “سفر”، شمال بریتانیا از خانه کالریج تا دشتهایی که خواهران برونته در آن زندگی کردهاند و آثار ادبی خودشان را الهام گرفتهاند، مقابل چشم تماشاگر قرار میگیرد.
انگار از خانهات خارج شده باشی و رفته باشی به آنجایی که آرزویش را داشتی. همین اتفاق در “سفر به ایتالیا” میافتد. جای به جای نقطههای تاریخی، با وجود آنکه در قاب پرده نقرهای سینما قرار گرفتهاند، اما برایت دسترسیپذیر بهنظر میرسند.
درنهایت، چاشنی فیلم، بحثهای سر میز غذا و داخل اتوموبیل شخصیتهاست: شوخیهایشان، نگرانیهایشان، مسخرگیهایشان. و عاقبت، زندگی امروزی، با دلهرههایشان، تنهاییهایش و اندوههایش، هرچند همه را درون خودت دفن میکنی تا اجازه بدهی ظاهری سرزنده داشته باشی. اینجا، فرقی نیست بین چهرههای مشهور داخل فیلم با تماشاگر بیرون از آن.
در منظرهها
در “سفر به ایتالیا”، دو هنرمند قدم به شهرهایی میگذارند که محبوب شاعرهای رومانتیک بریتانیایی بودهاند، از لیگوریا تا کاپری. همانند “سفر”، در اینجا هم منظرههای باز، کار خودشان را با تماشاگر میکنند: او را از زندگی شهریاش بیرون میکشند و به دشتهای اروپایی میبرند.
در آنجا او، چند سفر موازی را تجربه میکند: سفر همراه دو هنرپیشه و بحثهایشان، سفر در دنیای امروز با رنگ و بوی غذاهای رستورانها و در کنار آن، سفر همراه با چهرههایی تاریخی، چهرههایی که شعر و نوشتهشان را اگر آشنا نباشد، حداقل در موردشان چیزی شنیده است.
بازتاب و نقدها
شاید همین ترکیب سفرهاست که این مجموعه را همچنان در چشم مخاطب جذاب نگه میدارد. استیفنی زاچارِک در “ویلیج ویس” مینویسد، “سفر به ایتالیا اساساً همان سفر است… حالا فقط میدانیم از کوهِن و برایدن چه انتظاری داشته باشیم، هرچند تا وقتی مشتاق همراهی با آنان در این سفر باشید، چندان هم مشکلی در این همراهی نخواهید داشت.”
اسکات فانداس در “ورایتی” نوشته است، “این مجموعه گرم و لذتبخش، ادامهای است بر ماجراجوییهای فرهنگی و چشیدن غذایی” دو چهره اصلی داستان.
درنهایت، نظر بیشتر منتقدین فیلم، مثبت بوده است، همچنان نظر مخاطب فیلمها، هرچند در مقابل فیلمهای پرفروش سینمایی، این اثر در کنار مخاطب میانگین ۱ میلیون و ۷۰۰ هزار تماشاگر برای هر قسمت مجموعه تلویزیونی (“سفر” و “سفر به ایتالیا”، هرکدام در ۶ قسمت عرضه شدهاند) فروش معمول فیلمهای اروپایی را داشته است.
سفر به ایتالیا، بازتاب خوبی هم در فستیوال فیلم سن فرانسیسکو، فستیوال فیلم سیاتل و فستیوال فیلم ساندنس داشته است. اگر از مسافرت، از مکانهای تاریخی اروپایی و طنز بریتانیایی لذت میبرید، این دو فیلم و مجموعههای تلویزیونیشان را از دست ندهید.
برای اطلاعات بیشتر هم به صفحه فیلم در شبکه دوم بیبیسی و وبسایت رسمی فیلم در آیافسی مراجعه کنید.